رمان خشم و هیاهو نوشتهی ویلیام فاکنر در دستهی کتابهای سختخوان قرار میگیرد. اما این اثر همچنان یکی از مهمترین کتابهای نوشته شده در قرن بیستم است و تا امروز در مشهورترین دانشگاههای جهان تدریس میشود. کتاب خشم وهیاهو داستانی زیبا و پیچیده دارد که خواندن آن برای هر خوانندهی حرفهای واجب است.
کتاب خشم و هیاهو نوشتهی ویلیام فاکنر است. این کتاب برای نخستین بار در سال 1929 منتشر شد. در زمانی که این کتاب منتشر شد، فروش چندان بالایی نداشت اما در سال 1998 سایت مدرن لایبرِری این کتاب را به عنوان ششمین رمان برتر انگلیسی زبان معرفی کرد و از زمان به بعد این کتاب در صدر فهرست کتابهای پرفروش قرار گرفت و تا امروز خوانندگان زیادی داشته است.
داستان خشم و هیاهو در میسیسیپی اتفاق میافتد و ماجرای خانوادهی کامپسون را روایت میکند. خانوادهای که در گذشته اشرافزاده بودهاند و بعد از اتفاقاتی برای حفظ اموال و آبرویشان تلاش میکنند. رمان «خشم و هیاهو» روند زندگی خانوادهی کامپسون را در چهار فصل و در طول سی سال روایت میکند. هر یک از این فصلها توسط یکی از پسران خانواده کامپسون روایت میشوند. این جابهجایی یا تغییر راوی به خواننده کمک میکند یک اتفاق را از چند زاویه ببینیم.
وقتی سایه پنجره روی پرده ها افتاد ساعت بین هفت و هشت بود و من دوباره پابند زمان بودم و صدای ساعت را می شنیدم. این ساعت پدربزرگ بود و وقتی پدرآن را به من داد گفت، کوِنتین من همه امیدها و آرزوها را به تو میدهم. به طرز عذاب دهندهای شایسته است که آن را برای تحصیل پوچی تجارت بشری به کار ببری که همان قدر به درد احتیاجات شخصیت بخورد که به درد احتیاجات پدرت یا پدر پدرت خورد. من اين را به تو می دهم نه برای این که به یاد زمان باشی بلکه برای آن که بتوانی گاه و بیگاه زمان را فراموش کنی و تمام نفست را برای فتح آن حرام نکنی. گفت چون هیچ نبردی فتح نمی شود حتی درهم نمی گیرد. میدان نبرد تنها ابلهی و نومیدی بشر را به رخش میکشاند و پیروزی خیال باطل فیلسوف ها و احمق ها است.
ساعت به جعبه قابش تکیه داشت و من دراز کشیده بودم و به آن گوش می دادم. یعنی صدای آن را می شنیدم. گمان نمی کنم هیچ وقت کسی عمدا به یک ساعت مچی یا دیواری گوش بدهد. کسی مجبور نیست. ممکن است مدت درازی از صدای آن غافل باشی، بعد یک ثانیه تیک و تاک می تواند بدون وقفه در ذهنت رژه طولانی و رو به زوال زمانی را که نمی شنیدی به وجود بیاورد. آن طور که پدر می گفت، میشود مسیح را دید که روی شعاع های دور و دراز و تنهای نور راه می رود. و فرانسیس قدیس که می گفت، مرگ ای خواهر کوچک، که هرگز خواهر هم نداشت.
ویلیام فاکنر نویسندهی آمریکایی متولد 25 سپتامبر سال 1897 است. او یکی از مهمترین نویسندگان آمریکا و به ویژه جنوب آمریکا است. او را مبدع سبک جریان سیال خیال میدانند و رمان خشم و هیاهو را بهترین نمود این اثر میدانند. نام فاکنر به عنوان بزرگترین رماننویس بین دو جنگ جهانی در تاریخ ادبیات جهان ثبت شده است.
سخنرانی ویلیام فاکنر در مراسم اهدای جایزه نوبل بسیار به یادماندنی و تاثیرگذار بود:« این لحظه را چون بلند جایی بدانم، که از فراز آن صدایم به گوش مردان و زنان جوانی خواهد رسید که هم اکنون خود را وقف این درد و تلاش کردهاند و آن را که روزی اینجا به جای من خواهد ایستاد، در میان خود دارند. تراژدی ما امروز، ترسی جسمی، جهانی و همگانی است و آنچنان دیرپاییده است که اکنون حتی میتوانیم آن را بر خود هموار کنیم. این زنان و مردان باید به خود بیاموزند که ننگی پستتر از ترسیدن نیست؛ و چون این را آموختند ترس را یکسره فراموش کنند. »
انتشارات آوانامه کتاب صوتی خشم و هیاهو را با ترجمهی بهمن شعلهور عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است. بهمن شعلهور رمان خشم و هیاهو فاکنر را برای اولین بار در سال 1338 ترجمه کرد و این کتاب ابتدا در سال 1338توسط انتشارات نیل منتشر شد و سپس انتشارات نگاه در سال 1383 آن را دوباره تجدید چاپ کرد.
بهمن شعلهور اکنون بیش از چهل سال است که خارج از ایران زندگی میکند و نوشتههایش را به زبان انگلیسی چاپ میکند. رمان «سفر شب» او یک بار در ایران منتشر شد و بعد از آن دیگر اجازه انتشار نیافت. بهمن شعلهور ترجمهی مشهوری از شعر سرزمین هرزه اثر جاودان و ماندگار تی.اس. اِلیوت شاعر مدرن قرن بیستم هم دارد که به شهرت او اضافه کرده است. آخرین کتاب شعر و آخرین رمان بهمن شعلهور نامزد دریافت جایزهی پلیتزر شدهاند.
شاید هنگامی که ویلیام فاکنر خط به خط خشم و هیاهو را پشت دستگاه تایپش مینوشت، هرگز تصور نمیکرد که کتابی که در حال نوشتنش است، روزی در مشهورترین دانشگاههای دنیا به عنوان یکی از بهترین نمونههای رمان مدرن قرن بیستم تدریس شود. این کتاب یکی از بهترین نمومههای رمان ادبی است و خواندن آن توسط نویسندگان و مترجمان زیادی توصیه شده است. کتاب صوتی خشم و هیاهو در دستهی کتابهای داستانهای آمریکایی قرار دارد. کتاب صوتی خشم و هیاهو مناسب برای گروه سنی بزرگسال است. خوانش کتاب صوتی صوتی خشم و هیاهو را آرمان سلطان زاده بهعهده داشتهاست. کتاب صوتی خشم و هیاهو جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستانهای آمریکایی است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستانهای آمریکایی زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب صوتی خشم و هیاهو اثر ویلیام فاکنر بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستانهای آمریکایی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 709.۱۸ مگابایت |
مدت زمان | ۱۲:۵۲:۴۴ |
نویسنده | ویلیام فاکنر |
مترجم | بهمن شعله ور |
راوی | آرمان سلطان زاده |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۵/۲۲ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اابللببلللصدزایعبعععبیعهخخهعهههععفعهههعععهههعفعهح۴لازاعهععفبفععفعلبعبلقررننبااببلببباابفبدتیااباابلتیاقاباعف ایااباباهباببهیا۶عل%^^""%%^^
#x27;بررللااددلاتتتتاااتتتتااداتااااااصایوااااللللللبببببببلللبرلبببببلهااالللللآااااآاالابع۷۸۷لههالببببئلایایاعتهههههلبتلتاردربلرزیزززبرااوراکتاب خیلی سنگینی هستش و سراسر نمادینه. فصل اول و دوم بسیار سخته. پس زود دلسرد نشید. مزد صبرتون رو در آخر کتاب میگیرید. شخصا فکر میکنم بدون نگاه کردن به متن کتاب، با صرفا گوش دادن، نمیتونید کتاب رو هضم کنید. باید حتما کتاب جلوتون باشه. لااقل برای من که اینطور بود. بعد از خوندن کتاب، حتما یکی دو تا نقد حرفه ای ازش بخونید تا بیشتر به ارزش کار پی ببرید
اگر بخوام این کتاب رو در یک کلمه توصیف کنم صفت حیرتانگیز بنظرم برازندهشه. بخصوص شروع داستان که خواننده هنوز با وضعیت ذهنی بنجی که راوی فصل اوله آشنا نیست سرشار از حیرت و سواله. سوالهایی که به مرور در بخشهای بعد به پاسخ میرسن و سوالهای تازه از بغلشون رشد میکنه و بیرون میاد. دو فصل اول بسیار دشوارخوان هستند چون با تکنیک جریان سیال ذهن نوشته شدن؛ تکنیکی که بخصوص برای فصل اول کاملا مناسبه چون راوی اون فصل درکی از پیوستگی زمان نداره و هر رویدادی در زمان حال، رویداد مشابهی رو در زمان گذشته در ذهنش تداعی میکنه و این خواننده یا شنوندهست که باید تمرکزشو ششدانگ حفظ کنه تا در خلال این تاب خوردن روی نوار زمان بین گذشته و حال سرگردون نشه. اما چیزی که میتونم با اطمینان بگم اینه که اگر بخوایم درک درستی از کتاب داشته باشیم تمرکز و دقت به تنهایی کافی نیست بلکه ناچاریم بعد از اتمامش بلافاصله دوباره بخونیم یا بشنویمش و تازه اون وقته که کتاب شروع میکنه پنجرههاشو یکی یکی به روی ما باز کردن. از این کتاب حداقل دو فیلم بد ساخته شده؛ اولی در سال ۱۹۵۹ که ابدا به کتاب وفادار نیست و دومی در ۲۰۱۴ که به کتاب وفاداره اما فیلم خوشساختی نیست. بنظر من روایت آرمان سلطانزاده و القای شخصیتهای داستان از طریق صداش به تنهایی یه سر و گردن بالاتر از هر دو فیلمه.
بنظرم کتابی که باصدای آقای سلطان زاده خونده شده باشه نیازی به شنیدن نمونه از جهت لحن گوینده نداره و بازهم گوش دادن نمونه ی این کتاب تحسین بنده رو از جهت لحن بیان ایشون برانگیخت ... زنده باد بزرگوار
من شخصا طرفدار کتابای صوتی هستم ولی اعتراف میکنم که این اثر بخصوص مناسب شنیدن نیست! این کتاب مستلزم صرف تمرکز بالاییه که نیاز داره با نگاهی فراگیر و سرعت و حس خوانشِ خودتنظیم لایههای انباشته (مثلا) مستتر در یک جمله واحد رو کشف کنی و بعضا با بازی ذهنی همزمان بطوریکه در تیررس نگاهت پرانتز شده از کشفش لذت ببری. منظور از انباشت لایهها اینه بطورمثال تو دنیا رو از درون شخصیت داستان میبینی و درهر لحظه باید چندین جمله رو درکنار هم بگذاری تا با جمع حواس مختلف حال یک زمان کوتاه رو دریابی و از اون به درونمایهای از داستان برسی... پیشنهاد من برای خوانش صوتی اینکتاب اینه که ضمن صبور بودن دفعه اول ماهیت داستان رو دریابی و بعد ضمیمهای که تعمدا بنظرم در آخر آورده شده یکی دوتا نقد خوب ازش بخونی و مجدد و شاید باز مجدد نیوش کنی! کتاب بینظیریه
اى كاش دوستان عزيز كه كتابى رو ميخرند و گوش ميدن و لطف ميكنند نظرشونو مينويسند در مورد خود كتاب ،و داستانش هم بنويسند در اينكه آقاى سلطان زاده يكى از بهترين و زبده ترين افراد تو حرفه كتابخوانى هستند هيچ شكى نيست و هر كى اهل كتاب صوتى باشه محاله اسم ايشون رو نشنيده باشه . خود من كتابى رو كه ايشون روايت كنند رو حتى اگه اون كتاب موضوعش جزو علايق من نباشه هم وسوسه ميشم بخرم چون صداى ايشون واقعا شنيدنش لذت داره
من این کتاب رو چند سال پیش خوندم ، و تقریبا هیچ چیز خاصی از داستان دستگیرتون نمیشه، بار اول زیاد گنگ بود بار دوم بر گشتم رو فصل اول که از زبان بنجی که عقب مونده هست ، خوندم متوجه شدم که کجا از زمان حال پریده تو زمان های دیگه اما باید بگم با اینکار هر چند کمی داستان برام باز شد ، ( فک کنم تمام داستان این بود که یکی به خواهر شون تعرض کرده بود و خواهرشون تو سن کم بچه دار شد ) واقعا ببخشید اگه اشتباهه کتاب رو سال ها پیش خوندم ویادم نیست امایادمه میگفتن فصل های اخر همه چیز روشن میشه که اصلا اینطور نبود، خیلی اعصابم خراب شد شر این کتاب یادمه به یکی از دوستان دادم کتاب و بخونه ، اونم گفت چیزی از داستان دستش نیومده خلاصه که نویسنده باید بدونه که برای عوام داره مینویسه ، میشد این کار و ملموس تر کرد همه ذهنیت اون و دید اون از داستان رو که ندارن
کتاب رو تا آخر گوش کردم، این کتاب رو بعد از سمفونی مردگانِ عباس معروفی گوش کردم که میگفتن اون، تقلیدی از این کتابه. و حالا میخوام بگم که چه تقلیدی که بسیار بسیار بهتر و جذابتر و زیباتر هست برای فرهنگ ایرانی. داستانها و اتفاقات کتاب خشم و هیاهو با فرهنگ و تاریخچه ما هیچ اشتراکی نداره و اصلا نمیشه با شخصیتها همذات پنداری و همراهی کرد تا جایی که بنظرم کتاب ارزشش رو ازدست میده. تنها امتیاز خوندنش برام این بود که خونده باشم و بدونم خشم و هیاهویی که اینهمه ازش تعریف میکنن، چیه. و شاید ارزش وقت گذاشتن نداشته باشه. شاید مترجم این نسخه هم خیلی خوب نبوده و سخت تَرِش کرده و یا شاید اونقدر همه چیزش از فرهنگ ما فاصله داره که بهتر ازین نمیشد
خشم و ه یاهو برشی از یک زندگیست،یک زندگی نمادین،زندگیای در ایالات جنوبی آمریکا با تمامی عناصرش یعنی اشرافیت،زمینداری،سنت،مذهب و خانواده که همهشان رو به زوال است. زوال و فروپاشیای که نماد تسلیم فرهنگ جنوب در برابر شمال میباشد. کتاب فاکنر در دو فصل اول به شدت گنگ و خستهکننده است اما در ادامه لایهلایه داستان را برای مخاطب باز میکند و ارتباط بین کاراکترها و بخش های مختلف داستان صورت میگیرد. داستان ساختاری غیرخطی دارد و کلیدواژه کتاب مفهوم زمان است،به این دلیل نویسنده بدون در نظر گرفتن توالی زمان ما را به داخل داستان پرتاب میکند و در آخر گذشته و ریشه کاراکترها و خانواده آنها و همچنین سرنوشتشان را در آینده برای ما بازگو میکند.
بعضی ها فقط از نویسنده و اسم کتاب تعریف میکنن در حالی که اصلا کمی از محتوا حرفی نمیزنن تا بگن چه چیز جالبی داشت !!! فوق العاده رمان کسل کننده ای هستش و هیچ اتفاق خاصی توش نیست . کتاب از نگاه اول شخص نوشته شده یعنی بنجامین که مشکل و بیماری خاصی داره و مدام در حال گریه کردن هستش و بقیه یا در حال سرگرم کردنش یا مراقبت و محبت بهش یا کتک زدنش یا ساکت کردنشن . یک سری بچه کوچیک تو داستان هستن که مدام در حال دعوا کردن و پریدن بهم هستن . شخصیت های برگ سال تو داستان نقش و حرف خاصی ندارن . بنظرم این کتاب بخاطر محتوا شاهکار شناخته نشده بلکه از نظر هنری و توصیف صحنه ها و حالات کتاب خوبیه و این که زمان توش انگار وجود نداره یعنی اغلب متوجه نمیشی الان شبه یا روزه