«تئاتر به جامعه ما کمک میکند شهروندانش سالمتر زندگی کنند. تئاتر به یک خانم خانهدار، معلم و کارمند کمک میکند تا آنها خانم خانهدار، معلم و کارمند خوبی بشوند. اما وقتی فکر میکنیم به گونهای برنامهریزی کنیم که کارمان به تولید حرفه بیانجامد، دچار این اشکال هم میشویم. در صورتی که در همه جای دنیا به این مقولات به عنوان مقولات کمککننده به زندگی اجتماعی نگاه میشود.»
این چند جمله حرفهای محمد چرمشیر، نمایشنامهنویس برجستهی ایرانی است که از تاثیر هنر بهخصوص آمیختگی ادبیات و نمایش بر روح و روان آدمها میگوید. محمد چرمشیر با تکیه بر هویت نمایش، آثار زیادی نگاشته که نمایشنامه شبی در طهران از جمله آنهاست.
نمایشنامه شبی در طهران اثر محمد چرمشیر در سال 1385 منتشر شده است. داستان این نمایشنامه مربوط به بعد از جنگ جهانی دوم است که سران کشورهای درگیر در این جنگ به ایران میآیند. سکینه و نباتی از شخصیتهای نمایشنامه شبی در طهران هستند. آنهااز دل جامعه بیرون آمدهاند و تصویر بعد از جنگ را روایت میکنند. در قسمتی از داستان نباتی میگوید :«آخه اون بالاییها با هم دعوا دارن، دخل یه سری آدم خرده ریزو میآرن. بفرما، خودت ببین دیگه. ما تو جنگ نبودیم این وضع و حالمونه. مملکت رو کردن عین کرباس، هر کدوم یه سرشو گرفتن، دارن میکشن. فایدهش واسه ما چیه؟ نون و آبمون شده این. برا یه ریزهش باید گلوی ده هزار نفرو ببری. مملکتم که اینه، هر کی از ننهش قهر کرده سرباز فرستاده تو این مملکت که از ما بکشه.»
نمایشنامه شبی در طهران را «نشر قطره» منتشر کرده و نسخه الکترونیک آن در فیدیبو قرار دارد که در همین صفحه برای خرید و دانلود موجود است. «مهشید حسینیان» کارگردان جوانی است که تابستان 1398 براساس این نمایشنامه، نمایشی را به روی صحنهی تالار محراب به اجرا درآورده است. نمایشنامه شبی در طهران تشابه نامی با فیلم سینمایی «شبی در تهران» دارد که این فیلم در سال 1386 به کارگردانی «بهرام کاظمی» در ژانر کمدی اکران شد که ارتباط محتوایی با اثر محمد چرمشیر ندارد.
محمد چرمشیر نمایشنامهنویس پرکاری است که در شهریور 1339 متولد شده است. او تحصیلاتش را در رشتهی ادبیات نمایشی دانشگاه تهران تکمیل کرد و آثار ادبی زیادی نوشته است. محمد چرم شیر حدود پنجاه نمایشنامه منتشر کرده که به چند زبان از جمله زبانهای انگلیسی، آلمانی و فرانسه هم ترجمه شدهاند. این نمایشنامهنویس معاصر علاوهبر نوشتن آثار متعدد، در جشنواره تئاتر فجر نیز فعالیت داشته و در دورههای 34، 36 و 37 مسئولیت انتخاب برترین نمایشنامهنویس سال به عهده او بوده است.
محمد چرم شیر تمام وقت خود را صرف نوشتن کرده و از بزرگانی همچون «اکبر رادی»، «بهرام بیضایی»، «خسرو حکیمرابط»، «محسن یلفانی» و «ابراهیم مکی» در خلق آثارش تاثیر گرفته است. از جمله آثار دیگر او که در فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است میتوان به نمايشنامههای «همین امشب»، «رقص مادیانها»، «آخرین پر سیمرغ»، «دیو بندان» و «روایت عاشقانهای از مرگ در ماه اردیبهشت» اشاره کرد.
محمد چرمشیر نویسندهایست که دغدغهی جامعه در آثار او پیداست. او در «موسسه غیرانتفاعی سوره تهران» کلاسهای نمایشنامهنویسی به شیوهای متفاوت برگزار میکند و کلاسهایش را گروهی و کارگاهی برگزار میکند تا دانشجو نیز مشارکت داشته باشد و بتواند فارغ از فضای تئوری دانشگاه، مهارت درست نوشتن را آموزش ببیند. محمد چرمشیر در این باره میگوید :«من به این که هرکس به نوع خودش، به جنس خودش، به روش خودش به امرِ نوشتن برسد به شدت اعتقاد دارم و این در واقع عامل اصلی برگزاری این کلاسها به صورت کارگاهی است. سهمِ دانشجو درواقع یک نوع آگاهی از اتفاقهایی است که در بیرون واقع شده است. کلاس کارگاهی کلاسی نیست که دانشجو در آن غیر فعال برخورد کند، در کلاسهای دیگر معلم، دانشهای خود را به بچهها منتقل میکند، بچهها این دانشها را در طولِ زمانِ کلاس یادداشت میکنند، در ذهنشان ثبت میکنند، بعدا تاکید میکنند و یاد میگیرند. این جا معلم گوینده است و دانشجو فقط شنونده و ثبت کننده است. در شکل کارگاهی یک جزء از کلاس، خود دانشجو است. در این کلاس ما فقط به آموختههای معلم اکتفا نمیکنیم. دانشجو باید دربارهی همهی آنچه میداند، فکر کند و باور دارد، بنویسد و از این راه طریقهی درست بیان آنچه در ذهن دارد را یاد بگیرد. من اعتقادم بر این است که دانشجوی هر رشتهایی، دانشجوی آمادهی آن رشته است و باید آماده باشد.»
«خداحافظ» اولین اثر محمد چرمشیر است که اوایل دهه شصت میلادی منتشر شد و آن را «حسین جعفری» آذر سال 1366 به روی صحنهی تالار قشقایی برد. پس از انتشار سایر آثار چرمشیر کارگردانان بهنام دیگری از جمله «علی رفیعی»، «آتیلا پسیانی»، «فرهاد مهندسپور» و... نیز براساس کارهای او نمایشهای مختلفی را روی صحنه بردند.
نمایش «دیابولیک» به کارگردانی «آتیلا پسیانی» یکی از اجراهای موفق براساس آثار محمد چرمشیر بوده است. این نمایش که در سالن ایرانشهر به اجرا درآمد یکی از پرمخاطبترین اجراهای این سالن بوده و حدود یک میلیارد و نیم فروش داشته است که این خود نشان از توجه مخاطبان به این اثر دارد.
اولین همکاری محمد چرمشير و «علی رفیعی» هم مربوط به سال 1381 است که منجر به اجرای نمایش «در مصر برف نمیبارد» شد که براساس داستان «یوسف و زلیخا» نوشته شده بود. «علی رفیعی» پس از این همکاری دربارهی محمد چرمشیر در مصاحبهای گفته است :«نوشتن برای او مانند فریادی است که باید بزند و اگر این فریاد را نزند، حالش خوش نیست، بیمار میشود. کسی را مانند او ندیدهام که برای زندگی کردن، این اندازه به نوشتن نیاز داشته باشد. چرمشیر مانند جواهرسازی است که دانههای جواهر را کنار هم میچیند و نگین انگشتری زیبایی میسازد، او با واژگان چنین میکند..»
«اشتفان وایلند»، کارگردان گروه مارین باد از آلمان نیز نمایش «آخرین پر سیمرغ» را براساس اثر محمد چرمشیر به روی صحنه برد. مراحل برنامهریزی تا اجرای این نمایش حدود دو سال طول کشید، چون انتقال حس و لحن از زبان فارسی به آلمانی کاری دشوار و پیچیدهای است. این کارگردان آلمانی پس از این اجرا دربارهی چرمشیر گفته است : «ما در واقع تازه در حین کار و تمرین شروع به درک و کسب دریافتی بهتر از متن کردیم. چه احساس خوبی بود وقتی که استقبال و بازتاب شگفت زده و تحسین برانگیز تماشاگران آلمانی را در برابر شکوه زبان چرمشیر دیدیم. در طول راه و تجربهای که در کنار دیتر کومل پا به آن نهادیم، و ناگزیر در فقدان او ادامه دادیم، بسی پیچ و خم و برخی ناهمواری را پشت سر گذاشتیم. و در تمام این مدت متن محمد چرمشیر راهنمای ما و سبب رفتن ما بود، حتی زمانی که خطر آن میرفت که همدیگر را گم کنیم در میان راه».
در بخشی از کتاب شبی در طهران میخوانیم
زلف چین: آبجی، این کف دست ما مو داره؟ نداره دیگه. ولایت مام همینجور بود. زمینش انگاری گری داشت بدمصب. دریغ از انقده آب و علف. ما هر چی میکردیم حمالی مفت بود. ننه هم که قربونش برم، راه و بیراه این اسمشو نیارو آب میکرد و میریخت تو پاتیل، میبست به ناف ما. مام با نون جو، ایکی ثانیه، هاپولیش میکردیم ولی بیادبی، از بالا نرفته پایین، گلاب به روتون میافتادیم به ریق. هی بخور، هی ریق بزن. راستیاتش بایت همین ما از این اسمشو نیار انقده دلخوری داریم. بگذریم. خانومی که شما باشین آقامون گفت: مم تقی چه کنیم؟ گفتیم: چمچاره. تو این اسمشو نیارو علیالحساب ببند به ناف الباقی کورو کچلات، مام میریم سی خودمون که یعنی میریم نون دربیاریم. شما خودتون ماشاالله وارداتین، میدونین دیگه. نون رو که همین جوری نریختن رو زمین به امون خدا. باید از دهن صدتا گرگ درش بیاری. مام جای شما خالی، معطلش نکردیم، درآوردیم. از قمه گرفتیم به کشیدن تا الان که دوره افتاده به چاقوی انقده. با اجازهات هی عربده کشیدیم و شل و پل کردیم، هی یکی از این کوروکچلای آقامون رو آوردیم وردست خودمون. نکبتیها رو تهرونی کردیم تا ببینیم بعدش چه پخی میشن. هیچ پخیم نمیشن. خودمون میدونیم ولی کوروکچلای آقامونن دیگه. نمیشه که ولشون کرد به امون خدا. حالا ما اینا رو میگیم. زرتی نری بگی آقا تقی غرض و مرض داشت یا که ملتفت شد ما داریم میریم دربار پیش از ما بهترون، خدا نکرده شیتیل میخواست. ما بلانسبت هر پخی باشیم این جور آدمش نیستیم. منظور ما اختلاط کردن بود. گفتیم دو کلوم ما بگیم، دو کلوم شما، بلکم یه چیزی یاد بگیریم. خدا رو چه دیدی؟ شاید یه روزی به کارمون اومد. کاره دیگه. ما که عقل درست و حسابی نداریم. یهو دیدی کوروکچلای رو سروندیم آوردیم طرفای شما، عربدهای، نیش چاقویی، خلاصهاش زندگانی کردیم دیگه. بابا آبجی، شمام یه چیزی بگو. خب دق نکردی ما رو بروبر نیگا کردی؟
سیندرلا: چرا انقده غمگین حرف میزنی؟
فرمت محتوا | epub |
حجم | 924.۱۴ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 208 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۶:۵۶:۰۰ |
نویسنده | محمد چرم شیر |
ناشر | نشر قطره |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۳/۲۰ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
از فیدیبو خواهش میکن نوع دسته بندی رو در فهرست مشخص کنه.و اینکه اصلا برخی از کتابها من الجمله کتاب فوق فهرستی نداره.دسته بندی منظورم رمان یا نمایش
این کتاب جالبی بود ارزش یکبار خوندن رو داره و کمی هم خنده داره میشه ازش یه فیلم ساخت