زندگی یک ماجرای عجیب است که هرکسی با عینک خودش به آن نگاه میکند و هر عینکی شگفتیهای خاص خودش را دارد اما بعضی افراد هستند که نوع نگاهشان به زندگی متفاوت است و میتواند اثرگذار باشد. یکی از این افراد میلان کوندرا است. او بینش فلسفی خاص خودش را دارد و آن را در داستانهایش به بهترین شکل به نمایش میگذارد. شاخصترین اثر او بار هستی است. اثری که زندگی را به نمایش میگذارد.
بهار پراگ دورانی در تاریخ چکسلواکی است که شوروی به این کشور حمله کرد و روشنفکران این کشور تحتتأثیر کمونیسم قرار گرفتند. میلان کوندرا این فضا را دستمایهی نوشتن کتاب the unbearable lightness of being قرار داد. نسخهی فرانسوی این کتاب در ۱۹۸۴ و نسخهی چکی در ۱۹۸۵ منتشر شد. این کتاب در همان سال ۱۹۸۴ به انگلیسی برگردانده شد و افراد زیادی از آن استقبال کردند.
زبان نافذ و کلمات بینظیر میلان کوندرا در این کتاب از لحظهی اول خواننده را به فکر فرو میبرد و او را مجبور میکند به بشر و تنهاییاش در دنیای امروز هرچه بیشتر فکر کند. کوندرا خواننده را درگیر داستان و شخصیتهایش میکند و شخصیتهای اصلی را بهقدری باورپذیر آفریده است که مجبور خواهید بود با آنها همدردی کنید و به دغدغههایشان اهمیت دهید.
داستان کتاب، داستان یک جراح موفق به نام توماست که پس از تجربهی یک ازدواج ناموفق با زنی به نام تراز آشنا میشود و این جاست که در مییابد آسیبهای رابطهی قبلی او را به فردی حساس تبدیل کرده است که از هر رابطه و تعهد جدیدی هراس دارد. روایت این داستان از هیچ قاعدهی زمانی خاصی پیروی نمیکند و خواننده است که باید بتواند رشتهی داستان را در دستان خود نگه دارد. تعاملات شخصیتهای اصلی داستان موضوعی است که کوندرا در طی آن بسیاری از نگرشهای جامعه را به نقد میکشد و یک اثر خاص به وجود آورده است. این کتاب در هفت فصل نوشته شده است.
در سال ۱۹۸۸ از روی بار هستی یک فیلم آمریکایی ساخته شد که هرچند فیلم جالبی از آب درآمد نتوانست ارتباط خوبی با کتاب و شخصیتهایش برقرار کند و به همین دلیل کوندرا تصمیم گرفت اجازهی اقتباس از هیچکدام از آثارش را ندهد.
شخصیتهای اصلی کتاب بار هستی ساکن پراگ هستند. شخصیت اول کتاب توما است که در ازدواج مجددش با دختری به نام ترزا که یک عکاس روشنفکر و مهربان است ازدواج کرده است. این دو شخصیت تضادهای زیادی را نشان میدهند. برای مثال توما علیرغم حضور در ازدواج، روابط جنسی متعددی دارد و آن را خیانت نمیداند و بهنوعی توجیه میکند. همسرش هم این رفتار را به شکل دیگری توجیه کرده و خود را فرای بدن توصیف میکند.
سابینا یکی از معشوقههای توما هم در داستان نقش مهمی دارد. او هم نوعی افراطیگری را به تصویر میکشد و بهنوعی علیه محدودیتهایی که کمونیسم وضع کرده است میشورد. در مقابل او هم فرانتس را داریم که عاشق این زن شده اما اصولش را بر پایهی وفاداری قرار داده است. این شخصیتها هرکدام نمادهایی از افراد یک جامعه هستند و برهمکنش میان آنها حقایق زیادی را آشکار میکند.
میلان کوندرا نویسندهی فرانسوی - چکی است که تولدش به سالهای بین جنگ جهانی اول و دوم برمیگردد. او ادبیات و زیباشناسی خوانده و به رمان بهعنوان جلوهی والایی از هنر نگاه میکند. این نویسنده زندگی پرفراز و نشیبی داشته است و یکبار برای نزدیک به چهل سال تابعیت چکیاش را از دست داد. کتابهای او پر از نگاه خاص او به زندگی هستند و میتوانند الهامبخش باشند. آثار زیر کتابهایی از این نویسنده هستند که میتوانید برای خواندن انتخاب کنید:
اگر بخواهیم عنوان کتاب را به شکل کلمه به کلمه به فارسی برگردانیم سبکی تحملناپذیر هستی انتخاب درست خواهد بود اما مترجم، یعنی پرویز همایون پور عنوان بار هستی را برای کتاب انتخاب کرده است. نشر قطره انتشار این اثر را برعهده داشته است. استقبال زیادی که از این کتاب انجام شد باعث شد نسخهی صوتی این اثر هم منتشر شود. ناشر این کتاب صوتی نوین کتاب گویا است و طول کتاب صوتی نزدیک به حدود ده ساعت میرسد. شما میتوانید هر شب حدود بیست دقیقه برای آن وقت بگذارید و پس از یک ماه به پایان کتاب برسید. گویندهی این اثر علی عکسری است و میتوانید آن را در همین صفحه از فیدیبو خریداری کرده و دانلود کنید.
بار هستی کتابی جذاب است که میتواند نگاه شما به زندگی را تغییر دهد و آن را صیقل دهد. یکی دیگر از نویسندگانی که میتواند برای علاقهمندان به این نوع کتابها مناسب باشد گابریل گارسیا مارکز است. کتاب صدسال تنهایی او هم یکی از مشهورترین کتابهای دنیاست و میتواند نگاه شما به زندگی را تغییر دهد.
جنگل نروژی اثر موراکامی یکی دیگر از کتابهای خاصی است که میتواند تغییرات انسان و تعاملش با دنیا را نشان دهد. مسخ کافکا یکی دیگر از کتابهایی است که برای علاقهمندان به آثار کوندرا مناسب است.
ترزا دور استخر با جمعی از زنان پشتسرهم راه میرفتند. توما آن بالا در سبدی که به زیر طاق آویزان بود ایستاده بود و فریاد میزد تا آنها آواز بخوانند و زانوها را خم کنند. وقتی که یکی از زنان خطا میکرد توما او را با یک تیر از پا میانداخت. من مایلم یکبار دیگر به این رؤیا بازگردم. دهشت و هراس این رؤیا از زمانی که توما تیر اول را شلیک میکرد شروع نمیشد بلکه از همان ابتدا هولناک بود. برهه راهرفتن با قدمهای نظامی میان سایر زنان در ذهن ترزا بهتمامی تصویری از وحشت بود. زمانی که در خانهی مادرش زندگی میکرد حق نداشت در حمام را با کلید به روی دیگران ببندد. مادرش بدین ترتیب به او میگفت: «تن و بدن تو مثل همهی تن و بدنهای دیگر است. تو حق نداری احساس خجالت کنی، تو هیچوقت حق نداری چیزی رو که میلیاردها نمونه از اون به شکل یکسان وجود داره پنهان کنی.» در جهان مادرش تمام کالبدها مشابه بودند و یکی پس از دیگری در صفی تمامنشدنی راه میرفتند. از کودکی برهنگی را به معنای یکشکل اجباری در اردوگاه کار و نشان تحقیر میپنداشت. یک چیز وحشتناک دیگری هم در آغاز رؤیا وجود داشت، تمام زنان میبایست آواز بخوانند. نه فقط تن و پیکرشان همچون ابزار صدا دار بدون روح به یکشکل بیارزش شده بودند، بلکه زنان بایستی از این وضع احساس خوشحالی هم میکردند. این به همبستگی شادمانهی افراد بیشعور میمانست. آنان خوشحال بودند که بار سنگین روح، این گمان واهی متفاوت بودن و این گمان مبتذل را بهدور انداخته و همه شبیه یکدیگر شدهاند.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 447.۳۲ مگابایت |
مدت زمان | ۱۰:۲۲:۳۵ |
نویسنده | میلان کوندرا |
مترجم | پرویز همایون پور |
راوی | علی عسکری |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۳/۱۳ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
این چندمین کتاب صوتیه که نمونهشونو گوش میدم، همهء نمونه.ها بدون اغراق تا نصفههاشون موسیقیه، نمونه باید فقط از از مطالب و خوانش کتاب باشه. ممنون میشم لحاظ کنید
کتاب بار هستی یکی از کتاب هایی است که من واقعا عاشقشم.بارها خوندمش و خواهم خواند.خواستم با تجربه خوبی که به تازگی از کتاب های صوتی داشتم لذت شنیدن این کتاب رو هم اضافه کنم اما حیف و صد حیف که کیفیت کتاب صوتی بسیار بد بود.راوی صدایی گرم و دلنشین دارد ولی خوانشش اصلا مناسب محتوای کتاب نیست و احساس مورد نیاز در صدایش نیست.تغییر صدا در دیالوگ ها کاملا غیرحرفه ایست و جملات را مضحک می کند.از افکت ها و موسیقی های مناسب و هنرمندانه خبری نیست.در کل به نظرم کتاب های آوانامه به خصوص آرمان سلطان زاده از کیفیت بسیار بالاتری بهره می برد.
صدای خانم های داستان که اتفاقا شخصیت های اصلی کتاب هم هستن به شدت در قالب یک آدم ضعیف و بدبخت و بیچاره است که انگار گوشه اتاق نشسته دستش گرفته رو صورتش زیرچشمی ن گاه میکنه آروم از ترس حرف میزنه. اصلا دیالوگهایی به این قوی ای از زبان یک انسان ضعیف قابل درک نیست. من یه داد سر این راوی بزنم وا میره..?تا دیگه در تفکراتش صدای زنانه رو یک ضعف ذاتی به حساب نیاره.
متن البته ترجمه سنگینی داره منتها چیزی که مغز رو آزار میده صدای راوی هست که داره صداشو نازک میکنه و میخواد جای دیالوگ دوتا زن ح رف بزنه. خب داداش من مجبور نیستی هم خودتو اذیت کنی هم مخاطب رو و هم کتاب رو حیفکنی . شما دیالوگ یک زن رو با صدای عادی و مردانه ولی سالم بخونی بهتر از اینه ادای یه صدای زن مریض و ترسو و ضعیفرو تقلید کنی. همینجا لازمه بخاطر خلقت آرمان سلطان زاده از خدا مجددا تشکر کنم
در آغاز جوانی این کتاب و عشق های خنده دار اثر زیادی روم گذاشته بود ولی الان بعد از نزدیک به دو دهه اصلا نتونستم به نیمه برسونم. به نظرم سطحی و حوصله سر بر اومد. اینکه پر از جملات سنگین و مثلا فلسفی باشه باعث عمق متن نمیشه. در این صورت می شد با جمع کردن جملاتی از فلاسفه یک رمان نوشت نکته در اینه که رمان بتونه اون مفاهیم فلسفی رو در قالب دراماتیک طرح کنه.
درود لطفا این کتاب صوتی را نخرید.خوانش کتاب فاجعه بود و شنیدنش یک شکنجه. چرا حجم و اندازه صدا را از زمانی که داستان روایت میشود به گفتگوی اشخاص، مثلا خانم ها، به نصف تقلیل می یابد و تقریبا نامفهوم؟؟ باید مرتب صدا را بلند کنیم تا بفهمیم فلان شخص چه می گوید و بعد صدا را کم کنیم تا راوی یا دانای کل را بشنویم. لطفا این مشکل را حل کنید.
بخش دیالوگ زنان در این کتاب به شکلی عجیب شل و یواش خوانده میشه. هیچ اشکالی نداره که راوی مرد همه متن رو به شکل معمولی بخونه و واقعا زنها در حالت عادی اینطوری شل و بی رمق حرف نمیزنن. شخصیت های این رمان هم چنین حالتی ندارند. واقعا گوش دادن به این لحن مثلا زنانه کار سختیه و کل کتاب صوتی رو بی استفاده کرده.
کتابی تاثیر گذار و فوق العاده، صدای راوی هم خوبه، فقط نمیدونم چرا دیالوگهای خانمها رو انقدر ضعیف میخونن، شخصیتهای زن در این رمان با مدلی که ایشون روایت میکنن متفاوته، و گاهی انقدر صدا ضعیف میشه که به سختی میشه شنید، من کتاب رو سالها پیش خونده بودم و اصلا تعبیر ایشون در ضعیف بودن شخصیتهای زن رو درک نمیکنم.
پیش از این ، تعریف کتاب را زیاد شنیده بودم. برای همین توقعم از کتاب بیشتر بود. البته که رمانی زیبا و تفکر برانگیز است . صدای راوی و خوانش کتاب خوب بود. اما تغییر صدای راوی در شخصیت قهرمانان زن کتاب بسیار بد است . کاش راوی صدای زنانه را کمی واقعی تر اجرا میکرد یا اصلا تغییر صدا نمی داد
بسیار رمان زیبا و عمیقی هست که جای بسیار برای تعمق در خصوص مفاهیم اساسی زندگی داره، خوانش کتاب با توجه به سطح کتاب و جدی و فلسفی بودن متن، بسیار با متانت و عالی بود، سکوت های بجا، احساس مناسب جهت شخصیت های مختلف و دقت در تلفظ کلمات.. در کل بسیار خوب بود.