گاهی یک عطر، یک صحنه، یک موسیقی کافی است تا به گذشته پرتاب شویم. تا خاطرات دور و درازی در ذهنمان زنده شود و ساعتها غرق آن شویم؛ و گاهی دیدن یک دوست قدیمی بعد از سالها میتواند زندگی را تکان دهد و سالهای گذشته را که به روزهای عجیب و دردناکی گره خوردهاند برای ما یادآوری کنند. بلقیس سلیمانی در کتاب شب طاهره روایتی از یک دیدار اتفاقی و یادآوری خاطرات گذشته دارد.
طاهره کریم قاسمی در انتخابات انجمن اولیا و مربیان در مدرسه دخترش تصادفی مرضیه، یکی از دوستان دوران دانشجوییاش در دهه 60 را میبیند. این دیدار اتفاقی طاهره را به سالهای دور میبرد. سالهایی که خاطرات سخت و دردناک آن طاهره را به دلشوره و حملات عصبی میاندازد. او در خاطرات خود طاهره 17 ساله را میبیند که پدرش به سرطان دچار شده و در آستانه مرگ قرار گرفته است. طاهره برای دلخوشی پدر به ناچار به عقد پسر عمویش در میآید؛ اما فراز و نشیبهای زندگی طاهره از بعد عقد شروع میشود.
«شب طاهره» عنوان رمان کوتاهی از نویسنده معاصر ایرانی بلقیس سلیمانی است که از سوی انتشارات ققنوس در سال 1394 منتشر شد. این کتاب روایتگر دو زمان متفاوت از زندگی زنی به نام طاهره کریم قاسمی است. نویسنده داستان خود را بین زمان حال و دهه شصت تعریف میکند و در این میان خواننده گویی در زمان در رفت و آمد است. درونمایهی اصلی این رمان را یک موقعیت تراژیک تشکیل داده است.
حوادث پر فراز و نشیب طاهره در روستای گوران اتفاق میافتد. در این رمان میتوانیم شاهد ظلم و ستمهایی باشیم که در این دوره بر طاهره و امثال او شده است. پدر طاهره بعد از عقد او با احمد از دنیا میرود و همسرش احمد هم او را ترک میکند. طاهره در این زمان وارد یک سازمان سیاسی میشود و فعالیتهای خود را آغاز میکند. با گذر از صفحات این کتاب نه تنها یک داستان که مثل یک فیلم سینمایی به دنبال شخصیت اصلی خواهیم بود که ببینیم او با زندگی خو چه میکند و این خاطرات چه بر سر او میآورند. در جایی از داستان میخوانیم: «همه میدانند دکترها پدر را جواب کردهاند. سرطان رُسّش را کشیده. شده است پوست و استخوان... بابا دلش میخواد تو به سرانجام برسی نگرانته. نمیخواد صغیر پشت سرش داشته باشه... همه برمیگردند به گوران، الِاّ احمد. احمد میرود برای همیشه...»
نسخه صوتی کتاب شب طاهره با خوانش بهنوش فرهودی از سوی انتشارات آوانامه عرضه و در اختیار علاقهمندان کتابهای صوتی قرار گرفته است.
بلقیس سلیمانی نویسنده و منتقد معاصر ایرانی است که در سال 1342 در کرمان متولد شد. سلیمانی در دانشگاه در رشته فلسفه تحصیل کرده است. او یکی از نویسندگان، منتقدان ادبی و پژوهشگران برتر کشور است که در مطبوعات هم فعالیت دارد.
داستانها و رمانهای او تا امروز به چندین زبان ازجمله عربی، انگلیسی و ایتالیایی برگردانده شده است. بلقیس سلیمانی داوری بعضی جشنوارههای ادبی مثل جشنواره بینالمللی برنامههای رادیویی و جایزهی منتقدان و نویسندگان مطبوعاتی را در کارنامه خود دارد.
کتاب بازی آخر بانو یکی از رمانهای مشهور اوست که چندین بار تجدید چاپشده و سال 1385 نویسنده به خاطر آن برندهی جایزهی ادبی مهرگان و جایزهی ادبی اصفهان شده است. داستانهای کوتاه سلیمانی نیز جزو پرفروشهای نشر در ایران بوده است. کتاب «بازی عروس و داماد» مجموعه داستانی از اوست که شامل داستانهای بسیار کوتاه یا مینیمالی از این نویسنده است.
خانم سلیمانی آثار پژوهشی مختلفی نیز در کارنامه دارد که از مهمترین آنها میتوان به «همنوا با مرغ سحر» که دربارهی زندگی و آثار علیاکبر دهخدا نوشتهشده است، «هنر و زیبایی از نگاه افلاطون»، ـ «بررسی وضعیت کمی و کیفی ادبیات داستانی در دههی هفتاد» و کتاب «تفنگ و ترازو» که بهنقد و بررسی ادبیات دفاع مقدس پرداخته است اشاره کرد.
کتابهای زیادی از بلقیس سلیمانی منتشر شدهاند که در این میان میتوان به «آن مادران، این دختران»، «خالهبازی»، «من از گورانیها میترسم»، «مارون»، «پسری که مرا دوست داشت»، «روز خرگوش»، «به هادس خوشآمدید» و «نام من بلقیس» که مجموعهی یادداشتهای پراکندهی نویسنده است، اشاره کرد.
بدنش پیچ و تاب میخورد، نگاهها را دنبال خودش میکشد، یکجور سحرآمیزی از میان صندلیها میگذرد. تا به تریبون برسد چند بار برمیگردد و به جمع لبخند میزند. خودش است، مرضیه اسماعیلی. سی سال که هیچ؛ اگر هزار سال هم بگذرد، طاهره او را فراموش نمیکند؛ نه او را، نه حبیبه عمادی را و نه فرزانه رستمی را. میگوید زبان آلمانی خوانده و سابقه فعالیت در انجمن اولیا و مربیان را هم دارد. چند بار میکروفون را جابه جا میکند و سرانجام از خانمها و آقایان میخواهد به او رای دهند تا اوضاع مدرسه را سر و سامان بدهد. همه برایش دست میزنند. طاهره هم دست میزند. دوباره پیچ و تاب میخورد و از میان صندلیها راه باز میکند. سر جایش که مینشیند، برمیگردد و به پشتسریهایش لبخند میزند و طاهره یک لحظه همان نگاه بیتاب آن سالها را میبیند که از روی همهچیز و همهکس مثل برق و باد میگذرد .مهندس پور خلیل برخلاف مرضیه کند و سنگین راه میرود و تا به تریبون برسد طاهره تصمیمش را گرفته؛ نه تنها به مرضیه رای میدهد، بلکه حتماً به او آشنایی هم میدهد. خصوصاً که دلش میخواهد بداند سرنوشت حبیبه و فرزانه چه شد، حبیبه از فرانسه برگشت یا همان جا ماندگار شد و فرزانه چرا ناپدید شد. آیا او هم از ایران رفت؟ از لحظهای که خانم ناظم کاندیداها را معرفی کرده و اسم مرضیه را شنیده، کلاغ بزرگی درون سینه و شکمش شروع به بال زدن کرده. تکانهای پای چپش هم شروع شده است. دلش میخواهد بلند شود و به حیاط مدرسه برود. خدا کند این آغاز حمله پنیک نباشد. مدتها بود حملهای نداشت. نفس عمیق میکشد. سینهاش را پر از هوا میکند و آرامآرام آن را بیرون میدهد. یکبار، دو بار، سه بار. برمیگردد و به زنهای اطرافش نگاه میکند. کسی حواسش به او نیست. نگاه میکند به پشت سر مرضیه، به شال سرخابیاش و شانههای باریکش. چه خوب مانده. انگار نه انگار در آستانه پنجاهسالگی است. از او کوچکتر نبود. هر چهار نفرشان هم سن و سال بودند. او یک سال دیرتر از آنها وارد دانشگاه شده بود، اما از آنها کوچکتر نبود. آقای پور خلیل وعده میدهد تمام سال مواد پاککننده مدرسه را تامین کند، همانطور که پارسال و پیرارسال کرد و رای هم آورد و مسئول انجمن هم بود.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 307.۲۰ مگابایت |
مدت زمان | ۰۵:۳۳:۵۴ |
نویسنده | بلقیس سلیمانی |
راوی | بهنوش فرهودی |
ناشر | آوانامه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۹/۱۷ |
قیمت ارزی | 9 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
اجرای صوتی خوب نبود. البته من گوش کردم ولی اگر اجرا بهتر بود با صدای بهتری حتما تجربه جذاب تری بود گوش کردن به آن. خود قصه خوب بود و تم آثار دیگر بلقیس سلیمانی را داشت که جذابیت خاص خودش را دارد و آخر داستان هم به نوعی غافلگیر کننده بود و مفهوم روانکاوانه ی بکری رو القا می کرد. سرنوشت احمد ولی پرداخت خوبی نداشت. در کل از داستان خوشم آمد.
صدا و لحن خواننده ی کتاب رو دوست داشتم. داستان، مثل بیشتر کتاب های خانم سلیمانی خوب شروع می شه و رفته رفته جذابیتش رو از دست می ده.
داستان قشنگی داشت ، نوع روایت، خط زمانی و جذابیت و انتظاری که برای شنونده یا خواننده ایجاد کرده بود قابل ستودن است
گویندگی اش خوب نیست و خسته کننده است در طولانی مدت....کاش با صدای اقای سلطان زاده بود
کتاب پیاده و سگ سالی از همین نوسینده از این کتاب بهتر بودند صدای گوینده خوب نبود
قلم خانم سلیمانی رو خیلی دوستدارم؛راوی هم عالی بود
عالی بود خیلی روان و تاثیر گذار بود صدای گوینده هم خ خوب بود
بسیار صدایی جذاب داشت.وکتاب خانم سلیمانی هم عالی لود
کلا کتابهای خانم سلیمانی رو دوست دارم
چه کتاب خوبی ست و راوی هم عالیییی خوند .