تعامل، حوزهای از امکان است که در آن عناصر متجانس و همسان در یک محیط امکانی با همدیگر در حالت کنشی در ارتباط میباشند. این کنش اگر در بعد اثباتی، مورد تردید قرار گیرد، اصل و ماهیت آن زیر سؤال میرود؛ لذا اولین عنصر در تحقق تعامل، امکان تبادل کنشی میان عوامل مختلف است. این تعامل و تبادل کنشی میتواند در هر دو جهت منفی و مثبت، یا به عبارت دیگر، در حالتهای مختلف تدافعی یا تجاذبی باشد؛ در هر دو صورت، نوعی از تعامل تحقق مییابد.
تعامل دین با کلیۀ ابعاد فردی و اجتماعی ناشی از حضور گستردۀ دین در حیات انسان از یکطرف و توانمندی دین در تأثیرگذاری بر کلیۀ جوانب حیات مزبور است. این تعامل ناشی از ماهیت دین است که با فطرت انسانی همخوانی دارد. این همخوانی و همگرایی، عنصر اساسی و زمینۀ اصلی اثباتکننده نهتنها امکان، بلکه حتمیت نوعی از تبادل کنشی و تعامل در ابعاد مثبت بهعنوان نتایج سودمند در حیات انسانی است.
از طرف دیگر ارتباطات، روح تجلی خصوصیتهای فردی و اجتماعی انسان در بعد اجتماعی است. به عبارت دیگر، ارتباطات، حلقۀ وصل انسان با جهان است. این حلقه میتواند میان انسان و خدا، انسان با خود، انسان و طبیعت، انسان و انسان به وجود آید و نوعی از ارتباط را محقق سازد. بنابراین، ارتباطات به شکل وسیع آن، ضامن تحرک انسان در ابعاد مختلف جهانی است. بدون این خصوصیت ذاتی، نهتنها انسان در فردیت خود مدفون میگشت، بلکه هیچ جامعهای نیز به وجود نمیآمد و تشکّل نمییافت.