شما را به شعر آغازین شاهنامه فردوسی دعوت میکنیم:
« به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد
خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای
خداوند کیوان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهید و مهر
ز نام و نشان و گمان برترست نگارنده بر شده پیکرست
به بینندگان آفریننده را نبینی مرنجان دو بیننده را
سخن هرچه زین گوهران بگذرد نیابد بدو راه جان و خرد»
کتاب شاهنامه توسط حکیم ابوالقاسم فردوسی نوشته شدهاست. داستان رستم و سهراب یکی از داستانهای شاهنامه است. این داستان به دلیل درون مایهی حماسی و پهلوانی بسیار محبوب است. در واقع این داستان یکی داستانهایی است که خط به خط و بیت به بیت آن ضربالمثل و مایه پند است. شاهنامه فروسی مملو از پادشاهان و پهلوانان نامی ایران است. زمانی که نام پهلوان به زبان میآید بیشک، نام یکی از پهلوانان شاهنامه مانند سهراب، اسفندیار و رستم به خاطر ایرانیان میآید. داستان رستم و سهراب همانطور که گفته شد یکی از حماسیترین و پهلوانیترین داستانهای شاهنامه است. کتاب سوگنامه رستم و سهراب با شعری از بخش آغازین شاهنامه آغاز میشود.
«کنون ای خردمند وصف خرد بدین جایگه گفتن اندر خورد
کنون تا چه داری بیار از خرد که گوش نیوشند زو برخورد»
در یکی از روزها، رستم به قصد شکار به سرزمینی به نام سمنگان رفت. در آنجا پادشاه از حضور رستم در کشور خشنود شد و او را به قصر پادشاهی دعوت کرد. رستم در شب مهمانی پادشاه، دختری همانند قرص ماه که زمین و زمان همانندش را ندیده را دید. نام دختر ماهتاب، تهیمنه بود. تهمینه و رستم هر دو دل به یکدیگر داده بودند. در نهایت رستم تهمینه را از پدرش خواستگاری کرد و با یکدیگر ازدواج کردند. اما رستم باید به زابلستان بازمیگشت. موقع رفتن رستم بازوبند پهلوانیاش را بر بازوی ماهتاب بانو تهمینه بست و بدو گفت. اگر فرزندمان دختری همچنون تو پری روی شد، این را به خرمن گیسوانش ببند و اگر پسری پهلوان زاده شد این را به بازویش ببند. رستم رفت و سالهای گذشت. فرزند رستمِ پهلوان و تهمینهی پری رو پسری شده بود همچون سرو. تهمینه نام پسر را سهراب گذاشته بود. شهراب از پهلوانی و مردی چیزی ازپدرش کم نداشت. اما روزی از مادرش درمورد پدرش پرسید که کیست؟ مادرش نیز تمام داستان را برای پهلوان زاده تعریف کرد. سهراب که این را شنید اسبش را زین کرد و شلطاق به سوی زابلستان و پدرش تاخت. اما در این میان افراسیاب که کمر به دشمنی با رستم بسته بود از پسرش سهراب علیه پدر استفاده کرد. سهراب قصد داشت تا ایران و سمنگان را یکی کرده و رستم را برتخت سلطنت بنشاند. اما افراسیاب با وعدههای تو خالی او را علیه دولت ایران شوراند. زمانی که لشکریان توران به فرماندهی سهراب به ایران حمله کردند. رستم مانند دیگر ایرانیان به دفاع از کشورش پرداخت. اما غافل از این بود که سهراب شیرمرد، پسر خودش است. درنهایت جنگ بسیار بزرگی بین ایران و توران درگرفت. پهلوانان یکی یکی آمدند و در میدان خود نمایی کردند. در سپاه ایرانیان، فرماندهان زن بسیاری نیز حضور داشتند که مایه تعجب و ترس تورانیان شده بود. زمانی که ستاره اقبال پشت ابرها بماند، تاریکی بر زندگی غلبه میکند. لحظات بسیاری رستم و سهراب با یکدیگر روبرو شدند. اما دست تقدیر آنها را به یکدیگر نشناساند. سرانجام در روز نبرد رستم با سهراب، هوای عجیبی بود. پهلوانان هر دو سپاه در اطراف آنها ایستاده بودند و نبرد دو شیر خروشان عرصه پهلوانی را تماشا میکردند. پس از اندکی رزم، هر دو فهمیدند که حریفشان بسیار قدرتمند است. اما در نهایت سهراب به دست پدرش رستم کشته شد. زمانی که سهراب بر دانان پدر افتاده بود. رستم بازوبند خود را بر بازوی شیر مردش دید و دنیا برسرش آوار شد. اما دیگر کار از کار گذشته بود و سهراب ز دنیا رفته بود.
جهان را بسی هست زین سان به یاد بسی داغ بر جان هرکس نهاد
از آن زمان تاکنون داستان این نبرد رستم سینه به سینه نقل شدهاست. یکی از مهمترین بخشهای ادبیات نمایشی ایران شاهنامه خوانی است. از دیرباز نقالهای بسیاری با پردههای نقاشی شده از این نبرد، داستان رستم و سهراب را نقل کردهاند. شاهنامه خواهی یکی از هنرهای آیینی ایران است.
کتاب صوتی سوگنامه رستم و سهراب در سال 1396 توسط انتشارات ماه آوا منتشر شد. گویندگان این کتاب صوتی رضا عمرانی، مجید آقا کریمی و مهدی پاکدل هستند. شما میتوانید کتاب صوتی سوگنامه رستم و سهراب به قلم ابوالقاسم فردوسی، گویندگی رضا عمرانی، مجید آقا کریمی و مهدی پاکدل و انتشارات ماه آوا را از همین صفحه در فیدیبو دانلود و تهیه نمایید. هنرمندان گویندهی این کتاب تلاش کردهاند تا اثری شبیه شاهنامه خوانیهای قدیمی را اجرا کنند. یکی از صدا پیشگان خوب کشورمان که چند داستان از شاهنامه را روایت کردهاست. ابوالحسن تهامی نام دارد.
مهدی پاکدل در دهمین روز از تیر ماه سال 1359 چشم به جهان گشود. او زاده شهر نصف جهان، اصفهان است. مهدی پاکدل دانش آموختهی رشتهی گرافیک از دانشگاه آزاد است. اما او تحصیلاتش را به پایان نرساندهاست. مهدی یکی از برادران خانواده هنرمند پاکدل است. برادرهای او با نام حسین و مسعود نیز از هنرمندان سرشناس کشورمان محسوب میشود. به علاوه همسر او خانم رعنا آزادی و همسر حسین پاکدل، ختنم عاطفه رضوی از بانوان بازیگر ایران هستند. آقای پاکدل اولین کار هنری خود را با تئاتر در سال 1376 آغاز کرد. سپس دو سال بعد یعنی در سال 1378 وارد دنیای سینما و تلویزیون شد. آقای مهدی پاکدل به جز فعالیت در تئاتر، سینما و تلویزیون در عرصه موسیقی نیز وارد شدهاست. او یک آلبوم به نام «در انعکاس کوچههای خیس» را منتشر کردهاست. از آثار این هنرمند در زمینهی فیلمهای سینمایی میتوان به نرگس مست، تمشک، دایره زندگی و ...، در زمینه فیلمهای تلویزیون میتوان به ستایش، کیمیا، گمشده و ...، در زمینه تئاتر میتوان به حضرت والا، برهان، امر ملوکانه و ... و در زمینه فیلمهای نمایش خانگی میتوان به همگناه، شام ایرانی و وقت خواب اشاره کرد.
«بسی رنج بردم در این سال سی عجم زنده کردم بدین پارسی
پیافکندم از نظم کاخی بلند که از باد و باران نیابد گزند
بناهای آباد گردد خراب ز باران و از تابش آفتاب»
ابوالقاسم فردوسی طوسی در سال 329 هجری قمری در شهر طوس، خراسان چشم به جهان گشود. او دهقان زاده بود. دوران زندگی او با حکومت سامانیان بر ایران همراه بود. در آن زمان به دلیل علاقه پادشاهان سامانی، به زبان فارسی توجه خاصی شد. فردوسی شاهکار ادبیات حماسی ایران یعنی شاهنامه را در دوره سامانیان و غزنویان نوشت. سبک نوشتاری شاهنامه از سبک خراسانی گرفته شدهاست. فردوسی در این اثر خارق العاده فرهنگ، ادبیات و آیین باستانی و اصیل ایرانی را به آیین، ادبیات و فرهنگ پس از ورود اسلام پیوند دادهاست. فردوسی از آیینهای مهرپرستی، مزدیسنا، جنبشهای شعوبیه، آثار رودکی و دقیقی برای نگارش این اثر تاثیر پذیرفته است. نام حکیم ابوالقاسم فردوسی در همه جای جهان به شاهنامه گره خورده است. پس از درگذشت او اشعاری به نامش بیرون آمد که با تحقیقات ادیبان بسیاری، آن اشعار تکذیب شد. فردوسی در واقع زنده کنندهی زبان فارسی بود. در زمانی که با هجوم اعراب به ایران زبان فارسی نزدیک به از بین رفتن بود. او با نوشتن شاهنامه زبان اصیل فارسی را برای نسلها زنده کرد. زمانی که سروردن شاهنامه آغاز شد فردوسی سی سال سن داشت. فردوسی پاکزاد، تاثیری بر ادبیات کهن ایران گذاشت که هیچگاه از ذهن هیچ ایرانی پاک نخواهد شد. در نهایت حکیم ابوالقاسم فردوسی در سال 416 هجری قمری در طوس چشم از جهان فروبست. آرامگاه این شاعر نامی در باغ شخصی خودش بود. در دهه سوم سال 900 هجری یک فرد ضد شیعه به نام خان ازبک آرامگاه وی را ویران کرد. در زمان پادشاهان صفوی یک آرامگاه ساده برای فردوسی ساخته شد. در نهایت در سال 1307 در جهت زنده نگه داشتن نام و یاد فردوسی پاکزاد، رضا شاه پهلوی دستور ساخت بنای کنونی را داد.
شنیدم که در جنگ مازندران چه کرد آن دلاور به گرز گران
بدین رخش ماند همی رخش اوی ولیکن ندارد پی و پخش اوی
به شبگیر چون بردمید آفتاب سر جنگ جویان برآمد ز خواب
بپوشید سهراب خفتان رزم سرش پر ز رزم و دلش پر ز بزم
بیامد خروشان بران دشت جنگ به چنگ اندرون گرزه گاورنگ
ز رستم بپرسید خندان دو لب تو گفتی که با او به هم بود شب
که شب چون بدن روز چون خواستی ز پیگار بر دل چه آراستی»
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 52.۷۰ مگابایت |
مدت زمان | ۲۲:۵۹ |
نویسنده | ابوالقاسم فردوسی |
راوی | مهدی پاکدل |
راوی دوم | رضا عمرانی |
راوی سوم | مجید آقا کریمی |
ناشر | ماه آوا |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۷/۰۵/۱۶ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
برگرفته و فشرده شده داستان رستم و سهراب تحت تاثیر نظامی گنجوی و وفادار به شاهنامه. بیشتر اشعار شاهنامه رو داره.
سوگنامه رستم و سهراب؟؟ امشب این مرد میمیرده که؟ گوینده اش هم خانمه! مهدی پاکدل؟؟!!!!
واقعا بی نظیر بود خیلی لذت بردم کاش متن شعر هم میذاشتین
این که داستان شاهنامه (رستم و سهراب )نیست
صدای مجید آقا کریمی از همه بهتر بود.
سلام این که کتاب فردوسی نیست. راوی ش هم یک خانمه!!!!!
این یه کتاب دیگس?
این که یک چیز دیگه است ربطی ندارد
فقط یک داستانه؟؟البته بسیارعالیه
کتاب فردوسی نیست و گوینده خانمه!