0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  روزی که عمه خوشید مرد نشر انتشارات عهد مانا

کتاب روزی که عمه خوشید مرد نشر انتشارات عهد مانا

کتاب متنی
فیدی‌پلاس
نویسنده:
درباره روزی که عمه خوشید مرد
عمه‌خورشید، در گوشه‌ای از باغ بزرگ خانۀ ما، در حیاط پشتی زندگی می‌کرد. حیاط او با دری کوچک به باغ متصل می‌شد. او خواهر ناتنی پدرم بود و بارها از زبان مادرم و عمه‌هایم شنیده بودم که مادر او دختر یک رعیت ساده و بی‌اصل‌ونسب بوده است. خانۀ عمه‌خورشید، خانۀ آرزوهای کودکانه‌ام بود. خانه‌ای که پرندگان، بدون هیچ ترسی، در آن لانه می‌کردند و کبوتر بچه‌ها، روی‌ دست آدم می‌نشستند و او به من یاد می‌داد، چگونه آن‌ها را نوازش کنم و دوست بدارم. یادم هست، یک روز که تخم کبوترها را از لانه برداشته بودم، با صدایی بغض‌آلود گفت: «سهراب‌جان، این‌ها بچه‌های کبوترها هستند و اگر مادرشان ببیند که نیستند، گریه می‌کند.» و آن‌قدر گفت که رفتم و تخم کبوترها را در لانه گذاشتم. عمه‌خورشید، قبل از آنکه به دنیای سکوت تبعید شود، قصه‌هایی عجیب برایمان می‌گفت. از پرنده‌ها، از آهوهای بیابانی و از گرگ‌ها. در قصه‌های او، همه‌چیز، حتی آب و رنگ و درخت و ستاره‌ها حرف می‌زدند و هیچ‌چیز محالی وجود نداشت. ثریا هم گاهی پیش ما می‌آمد ولی وقتی برمی‌گشت، ادای عمه را درمی‌آورد و او را مسخره می‌کرد. او، از همان بچگی یاد گرفته بود که چه‌طور می‌شود دیگران را مسخره کرد و به آن‌ها خندید. مادر، از رفتار ثریا خیلی راضی ‌بود ولی همیشه می‌گفت: «می‌ترسم سهراب به عمه‌اش برود.» و بعد با نفرت ادامه می‌داد: «مرده‌شور نسلش را ببرد!» مادرم، همین قصه‌ها را بهانه کرد و با این دستاویز که حرف‌های عمه‌خورشید بچه‌ها را خرافاتی می‌کند، ملاقات عمه را برای ما ممنوع کرد. ولی من می‌رفتم. یواشکی پیش او می‌رفتم. پشت دامن باجی‌‌صغرا، تنها کسی‌ که حق داشت پیش عمه‌خورشید برود، قایم می‌شدم و می‌رفتم.
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
1.۱۴ مگابایت
تعداد صفحات
200 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۶:۴۰:۰۰
نویسندهمنیژه آرمین
ناشرانتشارات عهد مانا
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۷/۰۳/۰۸
قیمت ارزی
2.۵ دلار
قیمت چاپی
75,000 تومان
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۱.۱۴ مگابایت
۲۰۰ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
3
از 5
براساس رأی 16 مخاطب
5
18 ٪
4
25 ٪
3
25 ٪
2
0 ٪
1
31 ٪
12 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
1

مزخرف....پر از جمله پردازی های اضافی....شخصیت های منفی بیش از حد سیاه شده.....دروغ های تاریخی....حیف وقت.....حس کردم دارم از چرندیات ر. اعتمادی یا فهیمه رحیمی میخونم.‌فاقد ارزش ادبی.

3

متن جذاب و قشنگی داشت قلم نویسنده قوی بود اما پر از دروغ تاریخی بود و شخصیت های خیالی خیلی سیاه که عملا واقعیت ندارند

5

خیلی کناب قشنگی بود فضای سنتی داشت و آدم رو با خودش به قعر داستان میبرد

3

اینو تو کتابخونه خوندم. داستان قشنگ و جذابی داشت.

4

خیلی زیبا و خیلی تلخ

3

داستانش جذاب وقشنگه.

1

خورشید نه خوشید

4

خبلی خوب بود

4

جالب بود

3

خووووب

نمایش 2 نقد دیگر
3
(16)
41,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
روزی که عمه خوشید مرد
منیژه آرمین
انتشارات عهد مانا
3
(16)
41,000
تومان