ایرانهراسی پدیدهای است که در نتیجه وقوع انقلاب اسلامی در ایران و تأثیرات این انقلاب در به راه انداختن موجی از اسلامگرایی، بهویژه در منطقه خاورمیانه و خلیجفارس، شکل گرفت. پیام انقلاب اسلامی رهایی مستضعفان از یوغ مستکبران و برقراری عدالت اجتماعی بود. درواقع، این انقلاب در پی ایجاد نظمی نو و برانداختن وضع ظالمانه موجود بود. ازاینرو، حافظان وضع موجود یعنی قدرتهای غربی و رژیم اسرائیل از همان ابتدا کوشیدند با ترسیم چهرهای تهدیدآمیز از جمهوری اسلامی ایران که هدفی جزء ایجاد بیثباتی در منطقه ندارد، به مهار و در صورت امکان، نابودی آن اقدام کنند. حمله عراق به ایران که با حمایت آشکار کشورهای عربی منطقه خلیجفارس و رژیمهای عرب طرفدار غرب و حمایت ضمنی غرب همراه بود، به دنبال ترویج همین انگاره ایرانهراسی صورت گرفت. در دهه ۱۹۹۰ از این انگاره برای سیاست مهار ایران و اعمال فشار و تحریم بهره گرفته شد. اما به دنبال رویدادهای ۱۱ سپتامبر و سرنگونی رژیمهای طالبان و صدام در همسایگی ایران و به دنبال آن عدم موفقیت اسرائیل در مواجهه با حزبالله لبنان در ۲۰۰۶ نقش منطقهای ایران ارتقا یافت. از یک سو، عراق نه تنها دیگر تهدیدی برای ایران محسوب نمیشد، بلکه با قرار گرفتن نیروهای شیعی در رأس حکومت در این کشور، ایران از نفوذ قابل توجهی در عراق برخوردار شد. ناکامیهای بعدی دولت امریکا در برقراری ثبات و آرامش در عراق نیز نقش منطقهای ایران را بیشتر تقویت کرد. همچنین، افسانه شکستناپذیری اسرائیل با مقاومت جنبش حزبالله و حماس درهم شکسته شد.