«دان دلیلو» نویسندهی کتاب «برفک»، یکی از مهمترین رمانهای ادبیات پسامدرن آمریکا از قرن بیستویک و دنیای تکنولوژی مینویسد که علاوهبر تأمین رفاه بیشتر چه مشکلات و مذمتهای زیادی به دنبال خودش برای انسان دارد. او انسان امروزی را قربانی رسانه و مصرفگرایی مدرن میداند و آن را در دل یک داستان جذاب چنان پرورانده است که آن را اثری خیرهکننده مینامند.
کتاب «برفک» اثر «دان دلیلو» بانام اصلی White Noise سال ۱۹۸۵ منتشر شده است. این رمان داستان فردی به نام «جک گلدنی» است که چندین بار ازدواج کرده است. او به همراه همسرش و فرزندانش زندگی میکند و استاد مطالعات حزب نازی و هیتلر در دانشگاهی کوچک در مرکز ایالاتمتحده است. این اثر رمانی علیه مصرفگرایی است، جریانی که در این قرن بیشازپیش در حال سرعت گرفتن است. منتقدان این اثر را یکی از پرفروشترین و تأثیرگذارترین رمانهای ادبیات پسامدرن در چند سال اخیر ادبیات آمریکا میدانند درحالیکه خود نویسنده این نظر را ندارد. «دان دلیلو» علاقهای به طبقهبندی آثارش ندارد و تنها خودش را یک رماننویس آمریکایی میداند.
داستان کتاب «برفک» بازتابی از رفتارهای خانوادهای است که در دههی هشتاد در مواجهه با مصرفگرایی و تکنولوژی دچار یاس، پوچی و تردیدهای بنیادی میشوند. این اثر حدود چهار دههی پیش به نگارش درآمده است ولی مضمون آن بسیار قابلدرک برای خوانندگان ایرانی است زیرا در حال حاضر کشورهای در حال توسعه با اینچنین مشکلات و مسائلی درگیر هستند.
«دان دلیلو» برای این کتاب نامهای مختلفی ازجمله برفک، تمام ارواح، اولتراسونیک، کتاب آمریکایی مُردگان، پاناسونیک و نبرد من در نظر داشت ولی درنهایت آن را با عنوان «برفک» که نشانی از رسانهی تلویزیون است منتشر کرد. این اثر پس از انتشار توجه بسیاری را به خود جلب کرد و «نیویورک تایمز» دربارهی آن اینچنین تیتر زد: «وهمآور، درخشان و تأثیرگذار.» مجلهی تایم این اثر را در فهرست صد رمان برتر انگلیسیزبان خودش و روزنامهی گاردین نیز آن را در لیست ۱۰۰۱ کتابی که پیش از مرگ باید خواند، قرار داد. کتاب «برفک» جایزهی ملی کتاب آمریکا را نیز برای نویسندهاش به ارمغان آورد و این کتاب بهعنوان یکی از مهمترین رمانهای دههی هشتاد میلادی شناخته شد.
«دان دلیلو» Don DeLillo نویسنده و نمایشنامهنویس اهل امریکا ۲۰ نوامبر سال ۱۹۳۶ به دنیا آمد. او کودکیاش را در خانوادهای متوسط گذراند و در جوانی تحصیل در رشتهی هنرهای ارتباطی را آغاز کرد. او در این دوران به شغلهای مختلف ازجمله آگهی نویسی، پارکبانی و نویسندگی مشغول بود ولی پس مدتی تمام وقتش را صرف نوشتن داستان کرد. او مضامینی همچون تلویزیون، جنگ اتمی، ورزش، پیچیدگی زبان، هنر اجرا، جنگ سرد، ریاضیات، فرا رسیدن عصر دیجیتال، سیاست، اقتصاد و تروریسم جهانی را درونمایهی داستانهایش قرار داد و کتابهای بسیار پرطرفدار و پرفروشی را منتشر کرد. او اولین اثرش را سال 1960 منتشر کرد و پس از آن نوشتن رمان و مجموعه داستان را دنبال کرد بهگونهای که امروزه یکی از چهرههای سرشناس ادبی آمریکا بهحساب میآید. او جوایز و افتخارات فراوانی در کارنامهی کاریاش دارد؛ برای مثال او سال 1985 موفق به دریافت دو جایزهی «کتاب ملی» و «حلقه منتقدان کتاب ملی» شد. او همچنین «جایزه ایمپک دوبلین»، جایزه بینالمللی ادبیات که به آثار داستانی تعلق میگیرد را نیز دریافت کرد. «دان دلیلو» از مهمترین داستاننویسان جریان پسامدرن است و او معتقد است: «باید علیه قدرت نوشت؛ هرنوع قدرتی که قصد تحمیل خودش به انسان را داشته باشد و این وظیفه نویسنده است.»
«دان دلیلو» علاقه به مصاحبه و سخنرانی ندارد و او را بیشتر با کتابهایش میشناسند. او از علاقهمندان آثار بزرگانی همچون «جیمز جویس»، «ویلیام فاکنر» و «ارنست همینگوی» است و موسیقی جز را بیتأثیر در نوشتن داستانهایش نمیداند. او پیشرفت جهان و آیندهی پیشرو را نامهربانانِ میداند به همین دلیل ادبیاتش سرشار از نگرانی برای زندگی در این دوران میداند. «دان دلیلو» آثار زیادی تا امروز منتشر کرده که تعداد کمی از آنها به فارسی ترجمه شده است. «نقطه امگا» اثری دیگری از این نویسنده است که نسخهی الکترونیک آن با ترجمهی «کیهان بهمنی» در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
در کالج روی تپه روسای دپارتمانها رداهای دانشگاهی میپوشند. نه از آن رداهای بلند پرجلوه، تونیکهای بیآستین که روی شانهشان چین دارد. خوشم میآید. دوست دارم برای نگاه کردن به ساعت دستم را از لای چینهای لباسم درآورم. عمل پیشپاافتادهی چک کردن زمان با اين ژست دگرگون میشود. ژستهای نمایشی به زندگی هیجان اضافه میکنند. دانشجویان عاطل و باطل رئیس گروه را تماشا میکنند که موقع راه رفتن در حیاط دانشکده دستش را از زیر ردای قرونوسطاییاش بیرون میآورد و ساعت دیجیتالیاش را میبینند که در گرگومیش روزهای آخر تابستان چشمک میزند. این زمان است که شاید فکر کنند زمان یک آرایهی پیچیده است، قصهای است در باب آگاهی بشر. ردا مشکی است، البته، تقریباً به همهچیز میآید.
چیزی به اسم ساختمان هیتلر وجود ندارد. جای ما در سنتنری هال است، ساختمانی با روکار آجر تیره که با دپارتمان فرهنگعامه اشتراکی ازش استفاده میکنیم، اسم رسمی دپارتمانشان هست محیطهای آمریکایی. گروه عجیبی است. استادانش تقریباً همه مهاجران نیویورکی هستند، باهوش، خشن، عشق فیلم، دیوانهی جزئیات بیاهمیت.
اینجایند تا زبان طبیعی فرهنگ را رمزگشایی کنند، تا برای لذات درخشندهای که در کودکی تحت سیطرهی فرهنگ اروپاییشان تجربه کردهاند فرمول ریاضی درست کنند - قرائت ارسطویی کاغذ آدامس و شعرهای تبلیغات پودر لباسشویی. رئیس دپارتمان آلفونس (فست فود) استومپاناتو است، مردی بدعنق با سینهای فراخ که نمایشگاه دائمی کلکسیون بطری نوشابههای قبل از جنگش روی تاقچه برپاست. تمام اساتید مرد هستند، لباسشان چروک
است و مویشان ژولیده و موقع سرفه سر را زیر بغل فرو میکنند. دستهجمعی به روسای اتحادیهی کامیون داران میمانند که برای احراز هویت همکار مثله شدهشان دور هم جمع شده باشند. حسی که القا میکنند تلخی فراگیر است، بدگمانی و دسیسهچینی.
تنها استثنائی موری جی زیسکیند است، ورزشی نویس سابق که ازم خواست تا همراه هم در غذاخوری ناهار بخوریم، جایی که بوی ناخوشایند غذاهایی نامشخص خاطرهای تیره و تلخ را درونم زنده کرد. موری تازه آمد بود به کالج، مردی بود با شانههای آویزان با عینک ظریف گرد و ریشی شبیه ریش آمیشها. استاد مهمان بود و موضوع درسش مفاخر در قید حیات و به نظر میآمد از همکاری با اساتید فرهنگعامه احساس شرم میکند.
«من موسیقیمیفهمم، من سینما میفهمم، حتا میتونم درک کنم چه طور کامیکبوکها میتونن یه چیزایی به ما بگن. ولی پروفسورهایی اینجا هستن که هیچی نمیخونن جز نوشتههای روی جعبههای کورن فلکس.»
کتاب «برفک» اثر «دان دلیلو» را «پیمان خاکسار» به فارسی ترجمه کرده و آن را «نشر چشمه» سال 1394 منتشر کرده است. نسخهی الکترونیک این اثر در این صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «پیمان خاکسار» مترجم این اثر متولد سال 1354 است و تحصیلاتش را در رشتهی سینما به سرانجام رسانده و از سال 1385 وارد عرصهی ترجمهی آثار بینالملل شده است. او سال 1391 رتبهی اول ترجمه کتاب را از آن خودش کرد و تا امروز یکی از مترجمان متعهد به متن اصلی شناخته شده است. «پیمان خاکسار» در مصاحبهای دربارهی کتاب «برفک» گفته است: «برفک برای من مجموعهای از دلمشغولیهای خودم بود. مثل مرگ، مصرفگرایی و سلطهی رسانهها بر افکار عمومی.»
از کتابهای دیگر این مترجم که نسخهی الکترونیکشان در سایت و اپلیکیشن فیدیبو موجود است میتوان به «اتحادیهی ابلهان» اثر «جانکندی تول»، «هیاهوی زمان» اثر «جولین بارنز»، «یکی مثل همه» اثر «فیلیپ راث» و «پسر عیسا» اثر «دنیس جانسون» اشاره کرد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۶۹ مگابایت |
تعداد صفحات | 341 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۱:۲۲:۰۰ |
نویسنده | دان دلیلو |
مترجم | پیمان خاکسار |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | White noise |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۸/۲۳ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 105,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
رمان سخت خوانی هست، نیمه اولش برام جذاب تر بود، اما از یک جایی به بعد کسل کننده میشه، چون بیشتر شبیه یک سری مقاله و جستار میمونه که به زور در قالب داستان گنجانده شده تا این که با یک داستان واقعی که تک تک کاراکتر ها و موقعیت هاش رو میشناسیم، روبرو باشیم. فکر می کنم بیشتر در زمان خودش یعنی سال ۱۹۸۵ رمان بزرکی به حساب میومده
جناب پیمان خاکسار هم در انتخاب کتاب هم ترجمه عالی هستن ،تردیدی ندارم که کتاب فوق العاده هست
بهرغم ترجمه خوب و روایت استادانه و حرفهای، لذتی نبردم. تمام کتاب سرشار بود از شعار، اعلان، نقد مصرفگرایی، تلویزیون و جامعه و رؤیای آمریکایی. در برابر، خط سیر قصه ضعیف و ملالآور بود.
کتاب در مورد ترس یه استاد دانشگاه و همسرش در مورد مرگ هست .تو این کتاب میخونیم که چطور با این ترس روبرو میشن و این احساس رو مهار میکنن.اوایل کتاب حوصله سربره ولی بعدش جذاب میشه
نقد کوبنده ی مصرف گرایی، همچنین بررسی اشیاء، تکنولوژی، مرگ، وجود، خانواده و آموزش از مهمترین ارکان داستان اند. لحن نویسنده عاصی ست.
پیمان خاکسار کارش درسته چه تو زمینه ترجمه چه تو انتخاب کتاب های کمتر شناخته شده در ایران
عالی. بی نظیر. باورم نمیشه یه کتاب میتونه این قدر فوق العاده باشه!
رمان فوق العادیه
من خیلی دوست داشتم، صحبتها و موقعیتها و مواجهه با مرگ بنظرم عالی بود
عالی بود. خیلی لذت بخش بود خوندنش. مخصوصا با ترجمه خوب پیمان خاکسار.