در نمایش چهارم، صحنهی اول از نمایشنامهی مکبث جادوگر دوم میگوید: «سوزش سر انگشتان من میگوید چیزی شرور به این سمت میآید». آگاتا کریستی نویسندهی کمنظیر داستانهای جنایی عنوان داستان سوزش سر انگشتان را از این عبارت گرفته است. این بار هم چیزی شرور در حال وقوع است. رازی که قهرمانان کریستی باید از آن پرده بردارند.
کتاب سوزش سر انگشتان با عنوان اصلی «pricking of my thumbs» اولین بار سال ۱۹۶۸ در انگلستان منتشر شد. قهرمانان این داستان تامی و تاپنس، زوج کارآگاه داستانهای کریستی هستند. پیش از این داستان چند سالی خبری از این زوج در داستانهای کریستی نبود و کریستی در آغاز کتاب سوزش سرانگشتان آن را به خوانندگانی که دربارهی تامی و تاپنس از او میپرسیدند تقدیم کرده است.
در آغاز داستان به نظر میرسد تامی و تاپنس دیگر فقط یک زوج میانسال آرام هستند که روزهایشان را به معمولیترین شکل میگذرانند؛ در این میان تامی و تاپنس با دریافت یک نامه دربارهی ساخت آسایشگاه سالمندان به این فکر میافتند که مدت زیادی است از خالهی تامی، خاله آدا که در خانه سالمندان زندگی میکند خبری ندارند و تصمیم میگیرند به دیدنش بروند، در این دیدار آنها با پیرزنی به نام خانم لانکستر آشنا میشوند که حرف از جسد بچهای میزند که پشت شومینه پنهانشده است... سه هفته پسازاین دیدار خاله آدا در خواب درگذشت، وقتی تامی و تامپنس برای خاکسپاری و بقیهی کارها رفتند متوجه شدند که خانم لانکستر دیگر در خانه سالمندان نیست... اما طبق معمول همهچیز به این سادگی نیست.
داستان سوزش سر انگشتان به زبانهای زیادی برگردانده شده است و خوانندگان بیشماری در سراسر جهان دارد. کارگردان فرانسوی پاسکال توماس در سال ۲۰۰۵ از روی این کتاب فیلمی به نام «عروسکی در دودکش بخاری» ساخت. هرچند خانم مارپل در نسخهی اصلی این داستان حضور ندارد اما در سال ۲۰۰۶ این داستان بهعنوان یکی از قسمتهای سریال خانم مارپل بازنویسی شد و شخصیت تامی نیز در آن با تغییرات جدیای مواجه شد.
آگاتا مری کلاریسا میلر نویسندهی انگلیسی پایان قرن نوزدهم و قرن بیستم است که توانسته است افتخارات زیادی به دست آورد. او مشهورترین و پرفروشترین نویسندهی زن در طول تاریخ است و تنها کسی که توانسته در فروش آثار با او رقابت کند ویلیام شکسپیر شاعر بزرگ انگلیسی است.
به گزارش سایت شخصی آگاتا کریستی تا به امروز که بیش از ۵۰ سال از مرگ نویسنده گذشته است بیش از دو میلیارد نسخه از داستانهای او در سراسر جهان فروختهشدهاند. کتاب «سپس هیچکدام زنده نماندند» از این نویسنده بیش از صد میلیون نسخهی چاپی فروخته است و رکورد پرفروشترین داستان جنایی دنیا را در کارنامه دارد. آگاتا کریستی نمایشنامهی «تله موش» را هم نوشته است که بیش از بیستوسه هزار بار در یکی از تئاترهای لندن اجرا شده است. حتی نمایشنامههای شکسپیر هم به چنین رکوردی دست پیدا نکردهاند.
آگاتا کریستی در طول زندگیاش دو بار ازدواج کرد. ازدواج اول او در آغاز جوانی بود و همسرش آرچیبالد کریستی نام داشت. هرچند آرچیبالد و آگاتا پس از ۱۴ سال و با داشتن یک فرزند از هم جدا شدند اما او برای همهی عمر از نام خانوادگی همسر اولش استفاده کرد. آگاتا بعدها با باستانشناس معروفی به نام مکس مالوان ازدواج کرد و پسازاینکه مالوان لقب شوالیه را از دربار انگلیس گرفت پذیرفت لقب بانو را بپذیرد و به لیدی مالوان مشهور شد. او برای سالها تلاشش در زمینهی نوشتن داستانهای جنایی به «ملکه جنایت» معروف شد و جایزهی استاد اعظم را هم از انجمن جنایی نویسان آمریکا دریافت کرد. از میان مشهورترین آثار آگاتا کریستی میتوان به کتابهایی مانند «خانه کج»، «کریسمس هرکول پوآرو»، «گناه مضاعف»، «آقای کوئين مرموز»، «قتل در خانه کشیش» و «قتل در قطار سریعالسیر شرق» اشاره کرد. آگاتا کریستی سال ۱۹۷۶ در خانهاش در انگلستان درگذشت.
آگاتا کریستی و داستانهایش در ایران طرفداران زیادی دارند و بیشتر آنها چندین و چند بار به فارسی برگردانده شدهاند. کتاب سوزش سر انگشتان را اولین بار عفت شجاع بختیاری در سال ۱۳۷۴ به فارسی برگرداند. این ترجمه با عنوان «عروسکی در دودکش بخاری» از سوی انتشارات میلاد منتشر شد. ترجمهی دیگر این کتاب متعلق به محمد طاهر ریاضی است و انتشارات هرمس آن را چاپ کرده است. نسخهی الکترونیک این ترجمه را میتوانید از فیدیبو خریداری کرده و با نصب اپلیکیشن فیدیبو بخوانید.
داستانهای آگاتا کریستی سن و سال و زن و مرد نمیشناسد، هرکسی که به معما علاقهمند است از خواندن این داستانها لذت خواهد برد. داستانهای او پیچیدگیهای عجیب و غریب ندارند و برای حل معماهایش لازم نیست قدرت خارقالعادهای داشته باشید. هنر آگاتا کریستی در روایت جذابش از جنایت است که خواننده را وادار میکند کتاب را زمین نگذارد. سوزش سر انگشتان یکی دیگر از کتابهای جذاب این نویسنده است که هرچند معمولی به نظر میرسد اما حرفهای جالبی برای گفتن دارد.
تامی به خود گفت: «با این حال از آقای وکیل خوشم نیامد.» اکلز خاطرات مبهمی از گذشته را برایش زنده میکرد... خاطرات اشخاصی را که بنا به دلیلی ازشان خوشش نمی آمد. معمولاً حدس و گمان تامی درباره آدم ها (بله. همه اش فقط حدس و گمان بود) درست از آب درمیآمد. شاید هم موضوع ساده تر از این حرف ها بود. کسی که در طول عمر خود با افراد زیادی سرو کار داشته، معمولاً با یک نگاه خوبی و بدی آدم ها را تشخیص می دهد... درست مثل یک فروشنده خبره عتیقه که قبل از کارشناسی اهل فن، به طور غریزی و فقط با نگاه و تماس دستش عتیقه جعلی را تشخیص می دهد. تامی حس می کرد آقای اکلز مشکوک است...
درست مثل حس فروشنده عتیقه در برخورد با تابلو جعلی یا صندوقدار بانک با دیدن یک اسکناس تقلبی
به خود گفت: «اکلز ظاهرا آدم خوبی است؛ حرف هایش هم ایرادی نداشت. ولی با این حال...»
با عجله دستش را برای یک تاکسی تکان داد. راننده نگاهی بی اعتنا انداخت سرعتش را کم نکرد. نگاهی به بالا و پایین خیابان انداخت؛ به دنبال تاکسی دیگری گشت که رانندهاش بزرگواری کند و نگه دارد. مردم زیادی در پیاده رو رفت و آمد میکردند؛ بعضی با عجله و برخی سلانه سلانه. درست آن طرف خیابان، مردی به پلاک برنجی ساختمانی خیره شده بود. بعد از وارسی دقیق پلاک برگشت. چشمهای تامی از تعجب گرد شد. این چهره را میشناخت. مرد آشنا تا انتهای خیابان رفت، لحظهای ایستاد و دوباره برگشت. یک نفر از ساختمان پشت سر تامی بیرون آمد. مرد آشنا بلافاصله سرعت گامهایش را بیشتر کرد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۶۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 304 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۰:۰۸:۰۰ |
نویسنده | آگاتا کریستی |
مترجم | محمدطاهر ریاضی |
ناشر | نشر هرمس |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | By the pricking of my thumbs. |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۶/۰۸/۱۷ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 45,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
به نسبت بقیه کتابای آگاتا کریستی ضعیفتره. چندین تا ماجرا رو به هم گره میزنه داستان شلوغه و انسجام لازم رو نداره و سرانجامش همه قضایا حل نمیشه.
مثل همه آثار کریستی غافلگیر کننده وزیبا است،جهت اطلاع بگم من ترجمه دیگه ای از این کتاب خواندم با نام عروسک درون بخاری،،ممنون
بنظرم نیمه اول کتاب خیلی بهتر از نیمه دومش بود و خرده داستان هاشم زیاد بود و تکلیف ی موردش به صورت قطع روشن نشد
این از کدام مجموعه است ؟ پوآرو یا خانم مارپل ؟
رمان جالبی ایست... البته به نظرم یکمی تند تند جمعش کرد
هیچ کدوم از مجموعه ی تامی و تاپنسه
خیلی طولانی بود وسریع جمع شد تو چندصفحه!!!!!!!
نتیجه در مورد باند تبهکاری چی شد؟
اشکال زیاد داشت، از اگاتا کریستی بعید بود
از کتاب های تامی و تاپنس کتاب متوسطی بود