
کتاب رؤیا
نسخه الکترونیک کتاب رؤیا به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید
نقد و بررسی کتاب رؤیا
درباره کتاب رؤیا
کتاب «رؤیا» Christmas Pudding نوشتهی «آگاتا کریستی» در سال 1974 منتشر شد. این کتاب شامل شش داستان جذاب و رازآلود با حضور دو شخصیت برجستهی «هرکول پوآرو» Hercule Poirot و «خانم مارپل» Miss Marple است. داستان اول این کتاب بانام «صندوق اسپانیایی» دربارهی قتلی در یک مهمانی شش نفره است. در این مهمانی سرگرد ریچ، خانم و آقای کلیتون، فرمانده مک لارن، خانم و آقای اسپنس حضور داشتهاند به خوردن شام و رقص مشغول بودهاند. در اتاقی که آنها حضور داشتهاند یک صندوق بزرگ اسپانیایی در کنار دیوار بوده است که پس از قتل، جنازه در آن قرار گرفته است. «هرکول پوآرو» پس از خواندن این خبر در روزنامهی صبح کنجکاو میشود اطلاعات بیشتری دربارهی آن قتل و صندوق بداند. او از خانم لمون، منشی پرکار و بی تخیلش میخواهد تا عصر همان روز تمامی اطلاعات موجود دربارهی این قتل را گردآوردی کند. خانم لمون در حین تحقیقاتش متوجه میشود صبح روز بعد از مهمانی خدمتکار سرگرد ریچ به نام ویلیام برجیز پرده از این جنایت برمیدارد. ویلیام برجیز زمانی که به خانه سرگرد میرسد متوجه لکهی بدرنگی بر روی فرش کنار صندوق اسپانیایی میشود که از داخل صندوق نشئت کرده است. خدمتکار زمانی که در صندوق بزرگ را باز میکند با جسد آقای کلیتون که گلویش با چاقو بریده است، روبهرو میشود.
کتاب «رؤیا» شامل چند داستان جذاب و معمایی دیگر نوشتهی «آگاتا کریستی» است که عبارتاند از نگوبخت، بیستوچهار توکای سیاه، رؤیا و زنگ دوم. کتاب «رؤیا» از مجموعه داستانهای جنایی پلیسی نوشتهی «آگاتا کریستی» است که تحت عنوان کتابهای کارآگاه از سوی انتشارات هرمس در ایران راهی بازار شده است. مطالعهی این اثر به خوانندگان آثار جنایی و معمایی بسیار توصیه میشود. «آگاتا کریستی» به زیبایی در طول داستانهای کوتاه این کتاب ذهن مخاطب را به چالش میکشد و او را با اتفاقهای نفسگیر و عجیب روبهرو میکند. او در این داستانها بهسان سایر آثارش بهدقت شخصیتها افراد در طول داستان را واکاوی میکند و از عمق احساسات و انگیزههای انسانها پرده برمیدارد.
درباره آگاتا کریستی
«آگاتا کریستی» Agatha Christie نویسندهی مشهور انگلیسی در تاریخ 15 سپتامبر سال 1890 به دنیا آمد. کارنامهی درخشان این نویسنده نشان از نبوغ و تخیل خاص و تکرار نشدنیاش است. او از دههی بیست میلادی نوشتن را آغاز کرد و در مدت زمان کمی به یکی از شاهکارترین چهرههای ادبی دنیا تبدیل شد. او شصت و شش رمان جنایی از خودش به ارث گذاشته و آثارش تاکنون بیشترین ترجمه را به زبانهای مختلف دنیا داشته است. همچنین آثار او رکوردهای گینس در مقام اول بهعنوان پرفروشترین نویسندگان کتاب در تمام دوران و مقام دوم در میان پرفروشترین نویسندگان در هر سبک را به خود اختصاص داده است.
داستانهای «آگاتا کریستی» در میان خوانندگان فارسی زبان نیز بسیار مشهور و محبوب است. «در هتل برترام»، «اعلام یک قتل»، «جنایتهای میهنپرستانه» و «فیلها به خاطر میآورند» برخی از آثار این نویسنده هستند که به فارسی ترجمه شدهاند و نسخهی الکترونیک آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
ترجمه کتاب رؤیا به زبان فارسی
کتاب «رؤیا» نوشتهی «آگاتا کریستی» با ترجمهی «حميدرضا بلندسران» از سوی انتشارات هرمس در سال 1392 منتشر شد که نسخهی الکترونیک آن در همین صفحه از فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است. «حميدرضا بلندسران» مترجم ایرانی ترجمهی داستانهای جنایی پلیسی را در کارنامهی کاریش دارد. از آثار ترجمه شدهی دیگر او میتوان به کتابهای «شکار قاتل» و «شاهدی برای دادگاه» اشاره کرد که نسخهی الکترونیک آنها هم در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و دانلود موجود است.
در بخشهایی از کتاب رؤیا میخوانیم
این طور به نظر میآمد که این کار امر خطیری باشد و از همین رو هامفری به کشور برگشت و با اوراق و مدارک رفت سراغ سر روبن آستول، به این امید که بتواند او را به موضوع علاقهمند کند. حتى الآن هم از صحتوسقم ماجرا بیخبرم، ولی تا آنجا که میدانم سر روبن یک متخصص را فرستاد آنجا تا برایش گزارش کند، و متعاقباً به برادرم گفت که متخصص در گزارش خود با این کار مخالفت کرده و اینکه هامفری دچار اشتباه بزرگی شده است. برادرم به خاطر مأموریتی به آفریقا برگشت و دیگر از او خبری نشد. تصور میشد او به همراه گروه اعزامی جان خود را ازدستداده باشند.
مدت کوتاهی پس از آن بود که شرکتی تأسیس شد تا از معادن طلای امپالا بهرهبرداری کند. وقتی برادرم به انگلستان برگشت فوراً به این نتیجه رسید که مشخصات این معادن طلا با آنهایی که او شناسایی کرده بود یکی است. ظاهراً سر روبن استول ربطی به این شرکت نداشت، و به نظر میآمد آنها خودشان آن مکان را کشف کرده باشند. ولی برادرم قانع نشد؛ معتقد بود سر روبن عمداً سرش را کلاه گذاشته.
هر روز بیشتر و بیشتر سر این موضوع ناراحت و آشفته میشد. ما دو نفر در این دنیا تنها هستیم، موسیو پوآرو، و برایم لازم بود که از خانه بروم بیرون و زندگیام را خودم بچرخانم، این ایده به ذهنم رسید که شغلی در این خانه پیدا کنم و بفهمم آیا رابطهای بین سر روبن و معادن طلای امپالا وجود دارد یا نه. بنا به دلایل مشخص، اسم واقعیام را پنهان کردم، و باید صریحاً اعتراف کنم که سابقهای جعلی برای خود دستوپا کردم.
- چند نفر متقاضی برای این کار آمده بودند، اکثرشان لیاقت بیشتری نسبت به من داشتند، بنابراین، موسیو پوآرو، نامه قشنگی از طرف دوشس منطقه پرتشایر، که میدانستم به آمریکا رفته بود، نوشتم. فکر میکردم یک دوشس بتواند تأثیر زیادی روی بانو آستول بگذارد، و کاملاً هم درست فکر میکردم. او آن شغل را به من داد.
از آن موقع به بعد به این موجود نفرتانگیز تبدیل شدم، یک جاسوس، و تا همین اواخر هم هیچ موفقیتی نداشتم. سر روبن آدمی نبود که اسرار کاریاش را فاش کند، ولی وقتی که ویکتور استول از آفریقا برگشت کمتر در حرف زدنش ملاحظهکاری میکرد، و پس از همه اینها، باورم شد که هامفری اشتباه نکرده بود. برادرم حدود دو هفته قبل از قتل به اینجا آمد، و من هم یواشکی شب از خانه رفتم بیرون تا او را ببینم. حرفهایی را که ویکتور استول زده بود به او گفتم، او هم کلی هیجانزده شد و به من اطمینان داد که دارم در مسیر درست حرکت میکنم.
نظرات کاربران درباره کتاب رؤیا