«یه تئوری خیلی معروف میگه هر وقت یه کسی کشف کند که جهان دقیقا برای چی به وجود اومده و به چه دردی میخوره، این جهان در همون لحظه ناپدید میشه و جای خودش رو به یه جهان نویی که از جهان قبلی پیچیدهتر و عجیب و غریب تره.
یه تئوری دیگه میگه که این اتفاق قبلا افتاده.»
جملهای که خواندید از داگلاس آدامز، طنز پرداز انگلیسی و نویسندهی کتاب رستوران آخر جهان است.
داستانهای علمی تخیلی قسمت جذاب و هیجانانگیز خاطرات آدمهایی که در نوجوانیشان کتابخوان بودهاند را تشکیل میدهند و آدم فضاییها بخش بزرگی از سوژههای داستانهای علمی تخیلی هستند. موجوداتی عجیب و غریب از سرزمینهای دور که اغلب به زمین سفر میکردند و اتفاقهای عجیب و غریبی را در برخورد با زمینیها رقم میزدند. این بار اما با داستان متفاوتی مواجهیم؛ داستان یک زمینی میان فضاییها.
کتاب رستوران آخر دنیا برای نخستین بار در سال 1980 منتشر شد. این کتاب دومین جلد از مجموعهی طنز پنج جلدی راهنمای کهکشان برای اتو استاپزنها نوشتهی داگلاس آدامز نویسندهی انگلیسی است. این رمان در ابتدا مجموعهای از داستانهای رادیویی بود که سال 1978 در رادیو بیبیسی پخش میشد. یک سال بعد آدامز این داستانها را در قالب کتاب منتشر کرد.
نخستین کتاب این مجموعه با نام کتاب راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زنها با استقبال کمنظیری مواجه شد و در کمتر از سه ماه دویست و پنجاه هزار جلد از آن در انگلستان فروخته شد. این کتاب، سال 1979 در صدر لیست پرفروشترین کتابهای روزنامهی ساندی تایمز انگلستان قرار گرفت.
داگلاس آدامز پس از آن چهار جلد دیگر از این مجموعه را نوشت و منتشر کرد. «رستوران آخر جهان»، «زندگی، دنیا و همه چیز»، «خداحافظ و ممنون از اون همه ماهی»، «بیشترش چیز خاصی نیست»، چهار جلد دیگر این مجموعهاند که بین سالهای 1979 تا 1992 منتشر شدهاند. پس از مرگ داگلاس آدامز، «ایوان کالفر» نویسندهی ایرلندی یادداشتهای او را با اجازهی همسرش جمع آوری کرد و با کمک آنها جلد ششم این مجموعه را با نام «راستی تا یادم نرفته» منتشر کرد.
داستان کتاب رستوران آخر جهان دقیقا از همان نقطهای آغاز میشود که کتاب پیشین مجموعه یعنی راهنمای کهکشان برای اتو استاپزنها تمام شده است. داستان این کتاب ابتدا با خلاصهای از آنچه در کتاب پیشین گذشته است آغاز میشود، داگلاس آدامز بعد از این یادآوری دربارهی کشتی وگان مینویسد، کشتی وگان وسیلهای است که شخصیتهای داستان با آن تصادف کردهاند و درنتیجه به فضا پرتاب شده اند. از این نقطه ماجراهای جدید کتاب رستوران آخر جهان آغاز میشود.
آرتور وارد اتاق فرماندهی شد و پرسید: «یه نفر این جا یه قوری و یه سماور سراغ نداره؟» در همون لحظه ای که این سوال رو پرسید از رفتار کسانی که تو اتاق فرماندهی بودند شگفت زده شد؛ تریلیان سر کامپیوتر داد می زد و ازش می خواست تا سکوتش رو بشکنه و حرف بزنه، فورد با عصبانیت به کامپیوتر زل زده بود و زاپود به کامپیوتر لگد می زد. یه حجم زرد و زشت صفحه ی مونیتور رو پر کرده بود.
آرتور فنجونِ خالی رو که تو دستش بود گذاشت کنار و رفت به سمتِ دیگران.
پرسید«این جا دیگه چه خبره؟»
در این لحظه زاپود پرید سمت میزهای مرمری که تجهیزات و شاسی های کنترل موتور فوتونی سفینه روی اونها نصب شده بود. کنترل سفینه رو از اتوماتیک به دستی تغییر داد. همه ی دکمه ها و شاسی ها رو فشار داد، همه ی اهرم ها رو کشید یا هل داد، کلی دشنام بار زمین وزمون کرد. موتور فوتونی کمی لرزید اما دوباره خاموش شد.
آرتور پرسید«چیزی شده؟»
زایود زیرلب گفت«شنیدید؟ میمونه هم شروع کرد به حرف زدن!» پرید سمت اهرمهای دستی موتور نامحتملی بی نهایت.
موتور نامحتملی بی نهایت صدایی آه مانند بیرون داد و دوباره خودش رو خاموش کرد.
نامحتملی بی نهایت.
داگلاس آدامز نویسنده، نمایشنامه نویس و طنزپزداز انگلیسی متولد 1952 در کمبریج است. او از نوجوانی به نوشتن روی آورده بود و در مسابقات و مجلات دانشآموزی مطالبی از او منتشر میشد. آدامز در دانشگاه ادبیات انگلیسی خوانده است و جز برترین دانشجویان دانشگاه بود. داگلاس آدامز پس از پایان دانشگاه به لندن رفت و وارد رادیو شد. او در نمایشهایی رادیویی مختلفی شرکت داشته است. سریال «دکتر هو» نیز از دیگر آثاری است که داگلاس آدامز در نوشتن آن مشارکت کرده است.
نخستین کتاب این مجموعه ابتدا با نام «مسافران مجانی کهکشان» سال 86 در ایران منتشر شد. فرزاد فربد این ترجمه را انجام داده و نشر کتاب پنجره آن را منتشر کرده است. اما نسخهای که اکنون میخوانید ترجمهی آرش سرکوهی است. او تمام کتابهای مجموعهی راهنمای کهکشان برای اتواستاپزنها را ترجمه کرده و این مجموعه توسط نشر چشمه منتشر شده است. شما میتوانید نسخهی الکترونیکی و پی دی اف pdf سه جلد اول این مجموعه را از فیدیبو دانلود و مطالعه کنید.
امروزه ژانر علمی-تخیلی یکی از پرطرفدارترین و محبوبترین ژانرهای ادبی میان نوجوانان است. داگلاس آدامز هم هنگام نوشتن این کتاب از طنز ظریفی استفاده کرده است که مطالعهی این کتاب را لذت بخش تر میکند. بنابراین نوجوانان میتوانند بزرگترین دستهی خوانندگان این کتاب را تشکیل دهند.
آنچه در بالا خواندید نقد و بررسی کتاب رستوران آخر جهان اثر داگلاس آدامز با ترجمهی آرش سرکوهی بود. خرید و دانلود کتاب الکترونیکی این اثر در همین صفحهی فیدیبو امکان پذیر است.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۴۹ مگابایت |
تعداد صفحات | 217 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۱۴:۰۰ |
نویسنده | داگلاس آدامز |
مترجم | آرش سرکوهی |
ناشر | نشر چشمه |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | The restaurant at the end of the universe |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۱۰/۲۹ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
قیمت چاپی | 48,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
همچنان جذاب و خندهدار بود اما انقدر تو کتاب اول همه چیز سازمانیافته و در عین حال خارقالعاده بود که اندکی از هیجان این یکی کاسته شد، هرچند هنوز هم خیلی جالب و قابل تامل بود. به نظرم انسجام جلد اول در این جلد وجود نداشت، انگار بیشتر مقدمهچینی نویسنده بود برای یه داستان بزرگتر چون برخلاف راهنمای کهکشان برای اتواستاپ زن ها که در نهایت به نوعی نتیجهگیری و حتی پایان موقت ماجرا ختم میشد، پایانِ رستوران آخر جهان با مقادیری خماری و گنگی برای خواننده همراه بود. با خوندن جلد سوم به اعتبار این فرضیه پی خواهم برد؛ بیصبرانه منتظرش هستم. :)
باید اقرار کنم که گرچه تو جلد اول شگفت زده شدم از نبوغ و شوخ طبعی نویسنده، اوایل جلد دوم یکم سناریو تکراری شده بود. اما، پایانبندی جلد دوم عالی بود، عالی. و انقدر پایانبندیشو دوست داشتم که دیگه نمیخوام جلد سوم رو بخونم. حالا جدای از این حرفها، ترجمهی این اثر واقعا کار سختی بوده. اینکه لحن و شوخطبعی نویسنده حفظ و در عینحال بعضی جاها بومی بشه، کار هرکسی نیست. دم مترجم گرم. در انتها بگم خیلی خوشحالم این دوجلد رو خوندم ولی به هر کتابخونی پیشنهاد نمیکنم.
جون مادرتون بیایید بقیه فصلهاش و هم ترجمه کنید اینهمه کتاب ترجمه میکنید بهترین اثرها ترجمه نمیشه !! اصلا فوش گذاشتم هر کى ترجمه نکند یگه چى بگم اخه ... اصلا میدم دست فامیلمون ترجمه بکنه !!! تازه یادم افتاد عجیبه که اصلا بهش فکر نمیکردم !! همش میگفتم چرا شخصى نمیاد ترجمش کنه چند ساله !! فامیل نزدیک درجه یک و یادم رفت اون وقت !!! خخ
متاسفانه اصلا از این کتاب رو نپسندیدم . بعضی قسمت هاش جالب و خنده دار بود. یه خنده به مسایل سیاسی و اجتماعی بین در فرهنگ های مختلف در قالب داستانی تخیلی. تا یه جاهایی روند داستان خوب بود و خیلی دلم می خواست واقعا راز داستان یه پایان پر مغز داشته باشه اما متاسفانه اصلا برای من اینطور نشد. نمی دونم شاید بخاطر ترجمه بود!!!!!!
لطفا بقیه جلد های این رمان رو هم ترجمه کنید و بزارید. عالیه
عین چی کتابو تند تند خوندم ببینم اخر سوالِ جواب همه چیز چیه اخرش هنگ کردم نفهمیدم . :/ اون یدونه حرفی که فورد انداخته بود رفته بود رو هم انداختن تو کیسه ای که قرار بود ازش تصادفی حروف بچینن یا نه اصلا :/ نصف شبی گرفتار شدیما :_/ تو جلد بعد معلوم میشه چیزی ؟
منتظر بقیهی جلدهاش هم هستیم. آیا ترجمه شدن؟
کتاب بسیار جذاب با طنز گزنده و دل چسب . به عقیده من ترجمه روان و متناسب با متن و سبک کتاب است . من متوجه نشدم چرا بعضی از دوستان از ترجمه کتاب ایراد گرفتند
عالی بود کلی ذهنم روشن تر شد انگار وسعت دید بیشتری پیدا کردم و کلی هم خندیدم. کتاب باید اینجوری باشه .... ممنونم. جلد بعدی لطفا؟
عالی، تو مثال های آموزش های برنامه نویسی (به ویژه آموزش go) من زیاد عدد ۴۲ رو می دیدم، تازه الان می فهمم داستانش چیه