شروع یک زن با پایان روزهای زندگی مشترک شخصیت اصلی داستان آغاز میشود که مقیم کاناداست و برای انجام فرایند طلاق به ایران برگشته است. او در این حین تصمیم میگیرد با دوستان دوران دانشگاه و دبیرستان خود دیداری تازه کند و از ماجرا و سرگذشت هر یک از آنها باخبر شود. شروع یک زن درواقع سرگذشت جوانانی است که در اواسط دهه شصت دوران دانشجویی خود را سپری کردهاند و در دهه هشتاد هریک سرنوشت متفاوتی را برای خود رقم زدهاند.
فریبا کلهر نویسندهی بنام و شناخته شده ادبیات کودک و نوجوان است که از دهه شصت در این عرصه فعالیت دارد.کلهر متولد سال 1340 است و در خانوادهای پر جمعیت متولد شد. او فعالیت خود را از کانون پرورش فکری کودک و نوجوان آغاز کرد و بهعنوان مربی در این نهاد مشغول به کار شد. او به توصیه مصطفی رحماندوست وارد مجله رشد شد و مسئولیت نوشتن مطالب علمی را بر عهده گرفت.
فریبا کلهر همواره آرزوی رفتن به دانشگاه را در سر میپروراند اما در سالهای پرهیاهوی انقلاب فرهنگی دانشگاهها این آرزو به فراموشی سپرده شد تا اینکه در سال 1362 او توانست در رشته علوم تربیتی دانشگاه تهران پذیرفته شود و به صورت موازی در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه آزاد به ادامه تحصیل بپردازد.
فریبا کلهر در سال 1380 ازدواج کرد و تنها فرزند خود را در سال 1382 به دنیا آورد. او هم اکنون در تورنتو کانادا زندگی میکند و یک نهاد با عنوان مرکز ادبیات کودک فریبا کلهر را با هدف کمک به ادبیات کودک و نوجوان در سال 2018 تاسیس نموده است.
شروع فعالیتهای ادبی فریبا کلهر را میتوان با انتشار مطالب علمی در قالب قصه در مجلات رشد در نظر گرفت. او در طول سی و شش سال فعالیت ادبی، صدها قصه، مطلب آموزشی، ترجمه و بیش از بیست جلد کتاب برای کودک و نوجوان نوشته است.. علاوه بر آن او مبدع رمان فانتزی برای نوجوانان است و کتاب امروز چلچله من، فردا چلچله تو را در سال 1370 در این ژانر منتشر نمود. علاوه بر آن، فریبا کلهر سمتهای مختلفی را در نشریات تجربه کرده است. او از ابتدای تاسیس ماهنامه سروش کودکان تا سال 1383 به مدت 15 سال سمت سردبیری را بر عهده و به مدت 6 ماه با روزنامه همشهری نیز همکاری داشته است.
فریبا کلهر در طول سالهای فعالیت خود بیش از هزار قصه برای کودکان نوشته است از این جهت به او بانوی هزار قصه لقب داده اند. کارنامهی هنری فریبا کلهر پر از جوایز و افتخارات است. او از سال 1366 تا به اکنون دهها تقدیرنامه، لوح تقدیر و جایزه کسب کرده است. کلهر تنها زمانی که 28 سال داشت برای کتاب سوت فرمانروا در هشتمین دوره کتاب سال جمهوری اسلامی ایران برنده جایزه شد. او جوانترین فردی است که تا به این لحظه موفق به دریافت این جایزه شده است
فریبا کلهر در سالهای اخیر به دنیای ادبیات بزرگسال ورود کرده است و در این زمینه نیز آثار ارزشمندی را منتشر کرده است. پایان یک مرد و شروع یک زن از اولین نوشتههای او برای بزرگسالان است که در سال 1390 به چاپ رسیده است. کلهر با انتخاب یک موضوع واحد که به طور خاص حول محور خانواده و زندگی مشترک میگردد تلاش کرده است این موضوع را از دو زاویه دید مختلف بررسی کنید. شوهر عزیز من نام یکی دیگر از آثار اوست که با پایان یک مرد و شروع یک زن یک سهگانه را شکل داده است . این رمان ادامه دو رمان قبلی اوست که ساختار و مضمونی مشابه با دو کتاب قبلی او دارد. مردی از آنادا و عاشقانه، تهران از دیگر آثار او در ادبیات بزرگسال محسوب است.
نکتهای که در آثار فریبا کلهر کاملا آشکار و ملموس است شروع غیرمنتظره داستان و قلم روان اوست . مخاطب بدون هیچ مقدمهای وارد فضای اصلی داستان شده و با شخصیتها و ماجراهای آن همراه میگردد. اغلب آثار فریبا کلهر ساختاری ساده و خطی دارد ماجراها یکی پس از دیگری اتفاق میافتد. اگرچه قلم او بسیار جذاب و پرکشش است اما متنهای عاری از تکنیکهای خاص نویسندگی، نمیتواند به یکبهیک اثر شاخص و متمایز بدل گردد. فریبا کلهر در نوشتههای خود فضای اجتماعی دهههای مختلف ایران را ترسیم میکند و به دغدغهها و مسائل مهم آن دوران میپردازد. از این نظر میتوان نوشتههای او را از آثار دیگر نویسندگان زن متمایز دانست.
دومین اثر فریبا کلهر که میتوان با کتاب پایان یک مرد مرتبط دانست، کتابی روان با نثری ساده است که میتواند توجه هر مخاطبی را به خود جلب کند. فریبا کلهر در این کتاب نگاه ویژهای به ازدواج ، دیدگاه جامعه نسبت به این مقوله و زندگی مشترک داشته است و با به تصویرکشیدن سبکهای مختلف زندگی سعی کرده است زوایای پنهان آن را به مخاطب نشان دهد و تصویری درست از ازدواج ارائه دهد. شروع یک زن در 167 صفحه توسط نشر ققنوس منتشر شده است.
پنج سال بعد برگشتم ایران. نه این که دلم برای فامیل و دوست و آشنا تنگ شده باشد. برگشتم چون قرار بود از بهمن جدا بشوم. در غروبی پاییزی که دخترم خوابیده بود پرده اتاق پذیرایی را کنار زدم و به منارههای نیمه ساخته مسجد ولنجک نگاه کردم. وقت اذان بود و همان طور ایستادم و دعا کردم که اگر از بلندگوهای مسجد اذان مغرب پخش میشود موذنش حسینعلی شریف باشد که بود. من همانطور ایستادم و از اینکه خواستهام را کسی شنیده است احساس ایمنی کردم و از شادی و شعف گریهام گرفت. تجربه ژرف دینی که یونگ می گفت غیر از این چه میتوانست باشد؟
حسینعلی شریف گفت::الله اکبر.
من هم گفتم. هرچه او میگفت من هم میگفتم. همراه با او و همصدا با او اذان میگفتم تا اذان را نه در کوچه و خیابان و محله و کره زمین بلکه در خانه نود متری خودم«حکایت» کرده باشم. که به گفته«حاج آقا»اگر همه اين کار را بکنند اذان یکجا نمیایستد و در کره زمین میچرخد. به اذان مسجد خیابان چهاردهم ولنجک گوش میکردم و نمیدانم چرا به یاد چهلسالگیام افتادم. کمتر از دو سال دیگر من چهل ساله میشدم. سنی که ناصرخسرو دچار تغییر و تحول روحی شده بود. سن عرفا و صوفیان. سنی که دیگر زمان طبیعی تحول است. سنی که علایق از امور مادی و دنیوی به طرف امور مذهبی و فلسفی و شهودی میرود.
اذان تمام شد و فکرهای من هم تمام شد. بی کار بودم اما کسل نبودم. بعد از آن تجربه دینی احساس انرژی میکردم و دوست داشتم با کسی حرف بزنم که نه از جنس خودم بلکه از سنخ خودم باشد. دفتر تلفنم را الکی ورق زدم و رسیدم به اسم بهرام. یادش افتادم و دلم خواست یک جوری خودم را سرگرم کنم. بازار اس ام اس در ایران گرم بود و من یک اس ام اس قشنگ از یکی از دوستان قدیمی داشتم که خیلی خوشم آمده بود. آن را برای بهرام فوروارد کردم. سه ثانیه نشد زنگ زد. خودم را معرفی نکردم. گفت:«خانم. یک اس ام اس با شماره شما برای من رسیده است.»
گفتم:«اتفاقا چند لحظه پیش من یک اس ام اس برای یکی از دوستانم فرستادم. نکند اشتباه رسیده باشد. بخوانید ببینم همان است...
فرمت محتوا | epub |
حجم | 880.۹۲ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 167 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۳۴:۰۰ |
نویسنده | فریبا کلهر |
ناشر | گروه انتشاراتی ققنوس |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۵/۰۸/۲۲ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
به نظرم کتاب خوبی بود هرچند بعضی از جاها زیادی به حاشیه مذهبی می پرداخت و بعضی جاها زود و سطحی از ماجرا گذر می کرد. مثلا بحث های فمینیستی بسیار کلیشه و سطحی بود. شخصیت فیروزه تا اواخر داستان مشخص نبود و یکهو پا به داستان گذاشت و بدون پیشینه متوجه میشیم که شخصیت سالمی داره!! چون داره بیوه بودن و سختی رو تحمل می کنه!! یا راوی عاشق کس دیگری شده و حتی تصمیم می گیره به شوهرش خیانت کنه اما یهو با توهم یه نیمکت متحول میشه!! من خود داستان رو دوست داشتم و با توجه به نوشته های قبلی خانم کلهر این کمی ضعیف تر و همینطور محافظه کارانه تر بود
یه رمان قشنگ، جذاب با داستان سرایی فوق العاده رمانی که شاید جذابیتش برای کسانی که عشق توی دانشگاه را تجربه کرده اند دو برابر هم شود از خوندنش لذت برم، هرچند انتظار نداشتم بعضی جاها وارد فازها و نظرات مذهبی و تشیع بشه ولی داستان و نگارش متن اونقد جذاب بود که به راحتی از کلیشه های مذهبی میتوان گذشت و از موضوع داستان لذت برد