دو نمایشنامه «غریبه» و «هفت کوپه از قطار» نمایشنامههای قابل اعتنایی هستند که سلامت هنری خود را با وجود رویکرد موضوعی حفظ کردهاند. این سلامت هم ساختمان را شامل میشود و هم حوزهی اندیشگی اثر را.
دورنمای شکل نمایشنامه «غریبه» آشنا و نگاه موجود در آن نگاهی پیشتر تجربه شده است و طرفگی خاصی ندارد اما ظریف و متناسب، اُشتُلمی کرده است که به فرجام قابل چاپی رسیده.
و نمایشنامه «هفت کوپه از قطار» در دورنما، نمایشنامهای متناسب با سلیقههای معاصرتر روایت در درام است؛ کمی امروزیتر مینماید و جلوهی متقاطع روایتش در هفت پارهی متصل، یک قامت قابل قبول و قابل بحث به آن بخشیده که در این محدودهی موضوعی، کمی از همتایانش جلوتر میافتد و صدای تاخت آن به گوش مینشیند. چنین بنیادی در صورت تعقیب و تداوم، شاید که به جهانی کردن تصویر مقاومت هشت سالهی ما بینجامد که اگر هم نشد، لااقل غنیمتی به چنگ ماست برآمده از جوشش تئاتر شهرستان.
این دو نمایشنامه، خروجی مکتوب فصل اول پروژه «چهار فصل تئاتر ایران» به شمار میآیند. امید که آثار مکتوب مغتنم برای تئاترمان تکثیر مقاومتناپذیری بیابند و این خطکشیهای تاریخی محتوم میان تئاتر مرکز و جز آن، به مدد این قسم تحرکات از میان برداشته شود.