«آندره: الان داری به چی فکر میکنی؟
نادیا: به اینکه دیگه به چیزی فکر نکنم. حتی به اینکه به چیزی فکر نکنم هم دیگه فکر نمی کنم.»
گذر زمان یکی از تکرار شوندهترین درونمایههای داستانها، رمانها و به طورکلی هنر قرن بیستم است. ترسیم تکرار زمان در بسیاری از نقاشیهای پیکاسو و نوشتههای ویلیام فاکنر و جیمز جویس قابل مشاهده است. امیررضا کوهستانی در نمایشنامهی تجربههای اخیر توانسته است این گذر زمان را بسیار هنرمندانه و به خوبی ترسیم کند.
نمایشنامهی تجربههای اخیر نوشتهی امیررضا کوهستانی است. نمایشنامهی تجربههای اقتباسی آزاد از نمایشنامه Recent Experiences نوشتهی دو نویسندهی کانادایی به نام نادیا راس و جکوب ورن است.
روزنامهی شرق دربارهی این نمایش مینویسد: «اگر چه که میتوان نمایشنامهای چون «تجربههای اخیر» را تاملی تروماتیک در مواجهه با زمان دانست و به میانجی آن در باب امکانِ رستگاری، میل به خوشبختی و تمنایِ سعادت یک خانواده معمولی، در قرن بیستم به تامل نشست، اما در انتها آنچه که باقی میماند گویی نوعی از تجربه حرمان و از دست رفتگی است. تجربه تکرارشونده سرگذشت آدمها در عشق و جدایی، آنهم در قرنی که دو جنگ ویرانگر جهانی را از سر گذرانده و سرشار است از جنبشهای سیاسی و اجتماعی.»
داستان نمایشنامهی تجربههای اخیر دربارهی زمان، گذر زمان و تکرار زمان است. امیررضا کوهستانی در این نمایشنامه داستان زندگی یک خانواده را تعریف میکند و وقایع تکرار شونده در آن خانواده، خواننده را به حیرت وا میدارد.
یک قرن بعد
آبراهام لینکلن در سال ۱۸۴۶ به عضویت کنگره امریکا درآمد.
جان فیتزجرالد کندی یک قرن بعد، در سال ۱۹۴۶ به عضویت کنگرهی امریکا درآمد.
آبراهام لینکلن، سال ۱۸۶۰ به مقام ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا رسید.
جان فیتزجرالد کندی یک قرن بعد، سال ۱۹۶۰ به ریاست جمهوری ایالات متحده امریکا رسید.
آبراهام لینکلن برده داری در امریکا را غیرقانونی اعلام کرد و جان فیتزجرالد کندی قوانین مدنی نوینی به سود سیاه پوستان وضع کرد.
همسران آبراهام لینکلن و جان فیتزجرالد کندی هر دو زمانی که در کاخ سفید زندگی می کردند، پسربچهشان را از دست دادند. آبراهام لینکلن و جان فیتزجرالد کندی هر دو روز جمعه در حضور همسران شان، درحالی که نشسته بودند و جمعیت برای شان کف می زد، از پشت مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و به قتل رسیدند. قاتلان هر دو رئیس جمهور در فاصله یک قرن به دنیا آمده بودند (۱۸۳۹ و ۱۹۳۹).
قاتل آبراهام لینکلن در یک تئاتر به او شلیک کرد و سپس در یک انباری خود را پنهان ساخت، در حالی که قاتل کندی از یک انباری به او شلیک کرد و بعد دریک سینما خود را پنهان کرد. هر دو قاتل پیش از محاکمه به قتل رسیدند.
جانشینان لینکلن و کندی هر دو جانسون نام داشتند (آندرو جانسون و لیندون جانسون) هر دو از حزب دموکرات جنوب آمریکا بودند و هر دو در فاصله یک قرن به دنیا آمده بودند (۱۸۰۸ و ۱۹۰۸). آندرو جانسون ده سال پس از لینکلن فوت کرد و لیندون جانسون ده سال پس از کندی. نام منشی کندی، لینکلن بود و از او خواسته بود آن جمعه به تئاتر نرود و نام منشی لینکلن، کندی بود و از او خواسته بود آن جمعه به دالاس نرود.
لژ تئاتری که لینکلن در آن به قتل رسید «لژ کندی» نام داشت و مدل ماشینی که در آن کندی به قتل رسید «لینکلن» بود. مدل ماشین کندی «فورد» بود و تئاتری که در آن لینکلن به قتل رسید «تئاتر فورد» نام داشت.
«سرانجام، این سال ها نیستند که در زندگی ما اهمیت دارند، بلکه زندگی ما در این سال هاست که واجد اهمیت است.» آبراهام لینکلن
«مشکلات جهان به دست آدم های شکاک یا ناامید که افق دیدشان به واقعیت های بدیهی محدود است حل نمی شود. ما به انسان هایی نیازمندیم که بتوانند آن چه تاکنون وجود نداشته را در خیال خود متصور شوند.»
جان فیتزجرالد کندی
انتشارات نشر نی کتاب تجربههای اخیر را عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرارداده است. امیررضا کوهستانی نویسنده و کارگردان تئاتر ایرانی متولد 18 خرداد سال 1357 است. او از کودکی به نوشتن و ادبیات علاقمند بود و در هجده سالگی نخستین داستانش را در نشریات محلی منتشر کرد. او در دانشگاه کارگردانی سینما خواند و برای تکمیل تحصیلات به دانشگاه منچستر در انگلستان رفت. امیررضا کوهستانی نخستین نمایشنامهی خودش را در سال 1377 نوشت؛ نام این نمایشنامه «و روز هرگز نیامد» بود که هرگز به روی صحنه نرفت.
امیررضا کوهستانی در سال 1374 عضو گروه تئاتر مهر به سرپرستی نادعلی شجاعی شد و با سومین اثر خود «رقص روی لیوانها» توانست حمایت تعدادی از فستیوالهای هنری اروپایی را بدست بیاورد. در سال 1381، کوهستانی نمایش تجربههای اخیر را در شهر بُن آلمان روی صحنه دید و تصمیم گرفت که آن را به فارسی بازنویسی کند. امیررضا کوهستانی از دههی 80 شمسی تاکنون فعالیت خود را در حوزهی تئاتر ادامه داده است و نمایشهای زیادی را روی صحنه برده است. کوهستانی در حوزهی تدریس هم فعالیت دارد و با برگزاری کارگاهها و کلاسهای مرتبط به حوزهی تئاتر سالیانه، دانش خود را به دانشجویان منتقل میکند.
نمایشنامهخوانی یکی از عادتهای دستداشتنی است که امروزه کمتر کسی به دنبال آن میرود. اما خواندن نمایشنامه لذتهای بیشماری دارد. برای مثال شرح دقیق و زیبای صحنهها به خواننده کمک میکند تا درک بهتری از شرایط و ویژگیهای صحنه داشته باشد. نمایشنامهها بخش مهمی از ادبیات هر کشور هستند و بر خلاف باور عموم نمایشنامهها گاهی داستانهایی جذاب تر از رمانها دارند. نمایشنامهی تجربههای اخیر، داستانی کوتاه اما عمیق است. کتاب تجربههای اخیر در دستهی کتابهای نمایشنامه فارسی قرار دارد. کتاب تجربههای اخیر مناسب برای گروه سنی بزرگسال است. تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 77 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 3 روز بخوانید. کتاب تجربههای اخیر حجم اندکی دارد و برای افرادی که وقت کافی برای خواندن کتابهای طولانی را ندارند و قصد دارند کتابی مختصر با موضوع نمایشنامه فارسی را بخوانند مفید خواهد بود.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب تجربههای اخیر اثر امیررضا کوهستانی بود.خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی نمایشنامه فارسی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 389.۲۳ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 77 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۲:۳۴:۰۰ |
نویسنده | امیررضا کوهستانی |
ناشر | نشر نی |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۴/۰۳/۰۷ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 15,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
آیا اقتباس نامیدن یک ترجمه برای فرار از عنوان سانسور یا القای خودسانسوری قانع کننده است؟ آنهم وقتی تغییرات در متن اصلی را به بهانه مطابقت بیشتر با فضای ایران و صرفا با عنوان ساختار باز در تئاتر مدرن توجیه میکنیم بدون اینکه دلایلمان قانع کننده باشند شاید اگر یک نویسنده کلاسیک و خوشفکر بخواهد از تکرار یا خوشبختی و حیرت بشر چیزی بنویسد، زمان زیر پای آدم تکان بخورد و فضاسازی ها خودشان منشا حیرت باشند، اما بعد از چنین متنی آدم از خودش میپرسد چه حرف یا حس تازه ای در درونمان برانگیخته میشود، مایی که فرهنگمان گوشش از مفاهیم انتزاعی چون حیرت و خوشبختی پر است
نو، موثر و آموزنده در این ن مایشنامه، مکان و زمان به بازی گرفته میشود تا عبرتناپذیری بشر را تمام و کمال به رخ بکشد... تاریخ، تکرار میشود!
خب بود و جذاب
کناب خوبیه
بد نبود