ادبیات انگلستان نویسندگان بسیار بزرگی را به خود دیده است. از زمان ویلیام شکسپیر، شاعر و نمایشنامهنویس بزرگ، هنرمندان توانمند این کشور آثار ارزشمندی را به ادبیات کلاسیک جهان اضافه کردهاند. یکی از بزرگترین نویسندگان انگلیسی تاریخ چارلز دیکنز است. چارلز دیکنز خالق شخصیتهایی چون «دیوید کاپرفیلد»، «الیورتویست» و «نل» است که در حافظهی کودکی بیشتر ما ثبت شدهاند. نیکلاس نیکلبی رمان جذاب دیگری از چارلز دیکنز است که نویسنده با قلم کمنظیر خود آفریده است.
کتاب نیکلاس نیکلبی (Nicholas Nickleby) اثر چارلز دیکنز (Charles Dickens) سال 1838 تا 1839 به صورت داستان دنبالهدار منتشر شد. این رمان سومین اثر نویسنده است. سال ۱۸۳۹ انتشارات «چپمن و هال» آن را به شکل کتابی ۹۵۲ صفحهای منتشر کرد.
داستان نیکلاس نیکلبی مانند بسیاری از آثار چارلز ديكنز به موضوع کودکان و حقوق آنان پرداخته است و با جزئیات بسیار زیاد داستان دردناکی را ترسیم کرده است. روند داستان بسیار ساده است و آن را حتی برای نوجوانان مناسب میکند، چارلز دیکنز در رمانش به سادگی مفاهیم اخلاقی و خیروشر را بیان میکند و مثل بسیاری از داستانهای کلاسیک شخصیتهای بد را به عقوبت میرساند.
داستان با روایت ماجرای پدربزرگ نیکلاس آغاز میشود. آقای گادفری نیکلبی مردی فقیری است که با همسرش در لندن زندگی میکند. او دو پسر به نامهای رالف و نیکلاس دارد. هنوز بچهها خیلی کوچک هستند که آقای گادفری نامهای دریافت میکند که ارثیهای از عموی بزرگش به او رسیده است. وضع مالی خانواده تغییر میکند تا جایی که آقای گادفری هنگام مرگ میتواند ارثیهی خوبی برای نیکلاس و رالف به جا بگذارد. رالف ارثیهاش را از روشهای مختلف افزایش میدهد اما نیکلاس این طور نیست و زندگی آرامی را در روستا پیش میگیرد. او ازدواج میکند و صاحب یک دختر و یک پسر میشود. وقتی بچهها بزرگ میشوند، او تصمیم میگیرد با پولش معامله کند تا سرمایهاش افزایش پیدا کند اما در این کار موفق نمیشود. نیکلاس نیکلبی بزرگ در اثر این ناکامی میمیرد و پسرش نیکلاس نیکلبی کوچک و مادر و خواهرش را تنها میگذارد. عموی نیکلاس با این شرط که او معاون یک مدرسهی شبانهروزی شود، قول میدهد او و خانوادهاش را یاری کند. اما این مدرسه یک مدرسهی معمولی نیست.
چارلز دیکنز نویسندهی مشهور انگلیسی سال 1812 در «پورتسموث» انگلستان به دنیا آمد. پدرش کارمند دولت بود. او در دوران کودکی به خاطر مشکلات مالی چند سالی مجبور شد مدرسه را ترک کند و به کار در یک کارخانهی واکسسازی مشغول شود. بعد ها پدرش او را دوباره به مدرسه بازگرداند.
او سپس به کار در دفتر یک وکیل پرداخت و در نهایت به روزنامهنگاری را به عنوان حرفهاش در زندگی برگزید. مهارت و استعداد ذاتی چارلز دیکنز در نوشتن باعث شد او به سرعت در حرفهاش پیشرفت کند و خبرنگار روزنامهی پارلمانی «مورنینگ کرونیکل» شود.
چارلز دیکنز سال ۱۸۳۵ با همسرش «کاترین هوگارت» آشنا شد و یک سال بعد با او ازدواج کرد. آنها تا سال ۱۸۵۸ با هم زندگی کردند و حاصل این ازدواجشان ۱۰ فرزند بود.
چارلز دیکنز نهم ژوئن 1870 در 58 سالگی در گذشت. او را در کلیسای «وست مینستر» به خاک سپردهاست. دیکنز را بزرگترین نویسندهی عصر ویکتوریا در انگلستان میدانند.
چارلز دیکنز یکی از بزرگترین نویسندگان تاریخ ادبیات انگلستان است. از این نویسندهی بزرگ کتابهای زیادی باقیمانده است که بیشتر این آثار در ایران ترجمه و منتشر شدهاند.
اولین رمان چارلز دیکنز با نام «یادداشتهای پیک ویک» سال 1837 منتشر شد. سپس او به فاصلهی یک سال «الیور تویست» را نوشت و مدتی بعد «نیکلاس نیکلبی» را منتشر کرد.
رمان «عتیقهفروشی» یکی دیگر از آثار دیکنز است که انیمیشن معروف «دختری به نام نل» از روی آن ساخته شده است.
از میان کتابهای دیگر دیکنز میتوان به کتابهای «آرزوهای بزرگ»، «دیوید کاپرفیلد»، «سرود کریسمس»، «داستان دوشهر»، «علامتچی»، «روزگار سخت»، «خانه اشباح» و «شبگردیها» اشاره کرد. ترجمههای مختلفی از این کتابها در فیدیبو در دسترس است. همچنین کتاب صوتی «الیورتویست»، «علامتچی»، «داستان دو شهر»، «سرود کریسمس» و «شبگردیها» را میتوانید از فیدیبو دانلود کنید.
موزههای زیادی در سراسر دنیا یادبودهایی از چارلز دیکنز را به نمایش گذاشتهاند و مجسمههای زیادی از این نویسندهی بزرگ انگلیسی در سراسر دنیا ساخته شده است.
موزهی چارلز دیکنز در لندن همان خانهای است که او آنجا رمانهای «یادداشتهای پیک ویک»، «الیور تویست» و «نیکلاس نیکلبی» را نوشته است. همچنین خانهی محل تولد دیکنز در «پورث موث» نیز به شکل موزه در آمده است. سال 2014 از مجسمهای در اندازهی واقعی از چارلز دیکنز در «پورث موث» رونمایی شد.
موزهی «ویکتوریا و آلبرت» موزهی دیگری است که یادبودهای زیادی از دیکنز در خود دارد. بسیاری از نسخههای اصلی و چاپهای اول رمانهای دیکنز و همچنین تصاویر او در این موزه نگهداری میشود که بسیاری از آنها از مجموعهی دوست نزدیکش «جان فارستر» به دست آمدهاند.
مشهورترین مجسمهی چارلز دیکنز مجسمهای است که «فرانسیس ادوین الول» سال 1981 دفیلادلفیای آمریکا ساخت. این مجسمه که دیکنز را در کنار دختر کوچکی نشان میدهد به مجسمهی «دیکنز و نل کوچک» شهرت دارد. مجسمهی دیگری از دیکنز در شهر سیدنی استرالیا ساخته شده است.
سال 2012 در دویستمین سالگرد تولد چارلز دیکنز برای بزرگداشت او بسیاری از شبکههای انگلیسی فیلمها و سریالهای اقتباس شده از آثار او را پخش کردند و همچنین تصویر او روی سکههای دو پوندی حک شد.
از روی رمان نیکلاس نیکلبی چندین و چند فیلم در تاریخ سینما ساخته شده است. اولین اقتباس از نیکلاس نیکلبی فیلم صامتی است که سال 1912 به کارگردانی «جورج نیکولز» ساخته شد. مدت زمان این فیلم در منابع مختلف 20 یا 31 دقیقه ذکر شده است.
فیلم بعدی سال 1947 به نام زندگی و ماجراهای نیکلاس نیکلبی ساخته شد. این فیلم یک درام انگلیسی سیاه و سفید است که «آلبرتو کاوالکانتی »کارگردانی کرده است.
سال 2001 فیلم «زندگی و ماجراجویی نیکلاس نیکلبی» بر اساس رمان چارلز دیکنز در انگلستان ساخته شد. «استیفن ویتاکر» کارگردان این فیلم بود.
فیلم دیگری که بر اساس این رمان ساخته شده است، نیکلاس نیکلبی به کارگردانی «داگلاس مگکراث» است که سال 2002 در آمریکا منتشر شد. این فیلم در بخشهای مختلفی نامزد جایزهی «گلدن گلوب» شد و منتقدان و بیندگان از آن استقبال کردند. به گزارش سایت «رُتان تمیتوز» 77 درصد نقدهای این فیلم مثبت بودهاند. در این گزارش این سایت آمده است:
«به لطف بازی قدرتمند بازیگران و کارگردانی «مک گراث»، این فیلم اقتباس شایسته و قابل احترامی از رمان دیکنز است.»
آخرین اقتباس سینمایی انجام شده از رمان نیکلاس نیکلبی سریالی به همین نام است که سال2012 در 5 قسمت 45 دقیقهای ساخته شد. در این سریال «اندرو سیمپسون» در نقش نیکلاس نیکلبی ظاهر شده است.
اولین بار ترزا شاهین نیکلاس نیکلبی را به فارسی برگردانده است. این ترجمه که سال 1363 به نام «طغیان» در ایران منتشر شده است ترجمهی متن کامل نیکلای نیکلبی نیست و تنها بخش اول آن را در بر میگیرد. ناشر این ترجمه انتشارات عارف است.
ترجمهای که پیش روی شماست متن کوتاه شدهی نیکلاس نیکلبی است که «محسن سلیمانی» آن را به فارسی برگردانده است و نشر افق در مجموعهی رمانهای جاویدان جهان با قطع جیبی منتشر کرده است. خرید و دانلود این کتاب با قیمت مناسب در همین صفحه ممکن است.
صبح روز بعد هنوز نیکلاس درست از خواب بیدار نشده بود که صدای چرخهای درشکهای را شنید که به خانه نزدیک میشد. درشکه ایستاد و صدای خانم اسکوئرز آمد که نشان میداد خوشحال است.
اما نیکلاس اولش جرئت نکرد از پنجره بیرون را نگاه کند. وقتی هم که بالاخره با نگرانی بیرون را نگاه کرد، اسمایک را دید که عصبانی و خسته بود. سرتائایش هم خیس و گل بود طوری که به زحمت میشد او را شناخت.
آقای اسکوئرز داد زد: «بلندش کنید. بیاوردیدش تو! بیاوریدش تو!»
خانم اسکوئرز به شوهرش که خواست کمک کند گفت: «مواظب باش، پایش را بستهایم به گاری تا دوباره نزد به چاک.»
آقای اسکوئرز با دستهایی که از خوشحالی میلرزید، طناب را باز کرد و اسمایک را که بیشتر شبیه مردهها بود تا زندهها، به خانه آرود و او را در زیر زمین بست و حبس کرد تا هروقت صلاح دید، جوی بچههای مدرسه به حسابش برسد.
خبر به دام انداختن و برگرداند اسمایک مثل آتش، فوری به همه جای مدرسه رسید. صبح همه با بیصبری منتظر دیدن اسمایک بودند، اما مجبور بودند تا بعد از ظهر صبر کنند.
بعد از ظهر آقای اسکوئرز که ناهار خورده بود و سرحال بود، همه را در اتاق مدرسه جمع کرد. وقتی هم وارد اتاق مدرسه شد، شلاق نرم و محکمی که آن روز صبح برای آن مراسم خریده بود، در دستش بود. پشت سرش هم همسرش وارد اتاق مدرسه شد.
بعد آقای اسکوئرز داد زد: «همهی بچهها آمدهاند؟»
همهی بچهها جمع بودند اما سرشان را پایین انداخته بودند و میترسیدند حرف بزنند. آثای اسکوئرز مثل همیشه برای شروع مراسم محکم با چوب روی میزش زد. بعد گفت: «همه سر جایشان بنشینند! نیکلبی! بنشینید سرجایتان آقا!»
نیکلاس جا خورد، اما چیزی نگفت و نشست.
آقای اسکوئرز نگاه پیروزمندانهای به دستیارش انداخت و نگاه تندی به بچهها کرد. بعد از اتاق بیرون رفت و خیلی زود اسمایک را کشان کشان به اتاق آورد.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 1.۰۶ مگابایت |
تعداد صفحات | 256 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۸:۳۲:۰۰ |
نویسنده | چارلز دیکنز |
مترجم |