«این کشتی پر اسرار» مجموعه شعری اثر «علی باباچاهی» است. این کتاب شامل حدود 70 شعر است که در سال 92 سروده شدهاند. در انتهای این کتاب هم گفتوگوی شاعر با «محمد لوطیج» با عنوان «پستمدرنیسم دردسرساز» آمده است. زبان اشعار این مجموعه تلفیقی از طنز و گروتسک است که توانسته به خوبی احساسات و دغدغههای درونی شاعر را بازتاب دهد. این کتاب یکی از آثار ناب این شاعر است که در سال 92 در انتشارات نگاه منتشر شده است.
همانطور که باباچاهی خود دربارهی اشعار این مجموعه میگوید، این شعرها نسبت به انتظارات متداول زمانه در مواجهه با زیباییشناختی رایج شعر، بیاعتناست. درواقع باباچاهی از خواننده فرمانبرداری نمیکند. چیزی که در نظر این شاعر اهمیت دارد، ماهیت و ذات شعر است. شعرهای این مجموعه توانستهاند از دل سیاهیها و زشتیهای روزگار، زیبایی خلق کنند و این هنر شاعر در خلق مضامین تازه از ناخوشایندترین سوژههای اجتماعی و فرهنگی است.
دشوار است قالب شعری این اشعار را مشخص کرد. شعرهای این کتاب نه نو هستند، نه سپید، این سبک شعر خاص خود باباچاهی است: خودشکن و ساختاربرانداز. جملات گاهی کوتاه و گاهی بلند هستند. با این حال، شعرها چندان طولانی سروده نشدهاند. مخاطب میتواند بدون این که ملول و خسته شود، هر شعر را کامل بخواند و به عمق پیام شاعر پی ببرد. شیوهی نگارش کلمات در برخی اشعار این کتاب، بدیع و ساختار شکن است. نویسنده با تسلطی که به زبان و ادبیات فارسی دارد، امکانات این زبان را به خدمت خود درآورده و توانسته اثری ماندگار و منحصربهفرد خلق کند.
شعرهای باباچاهی آینهای تمامنما از درونیات و افکار شاعر است. او احساسات و عواطف را در بستری اجتماعی و گاه با نگاهی انتقادی بیان میکند. در اشعار این شاعر، اندوه عمیقی احساس میشود. هر چند شاعر میکوشد با زبان طنزش، زهرخندی به لب خواننده بیاورد و فضای شعر را تلطیف کند، باز هم نگاه تند و تیزش به خیلی از مسائل اجتماعی و فرهنگی همچنان زنده و تاثیرگذار است. شعر او بازتابی از جهانی پر از اندوه و پریشانی است که در عین حال از نظم و ساختار مشخصی هم برخوردار است. ذهن و قلم این شاعر آنقدر قدرت دارد که بتواند واقعیات بیرونی جهان را با درونیات بکر و ناب خود همراه کند. در این مسیر او با تسلط عمیق به زبان فارسی و امکانات این زبان جهانی تازه برای انتقال مفاهیم و پیامهای پنهان در کلماتش خلق کرده است. شعر باباچاهی گاهی آینهی احساسات و عواطف شاعر است، که گاهی در اوج لطافت طبع، سایههای سیاه و تیرهای هم آن را میگیرد. اما هنوز هم زندگی چیزهای زیادی دارد که میتوان به آنها دلخوش کرد و ادامه داد. او واقعیت زندگی را همانطوری که هست میبیند و از دریچهی نگاه خودش آن را به خوانندهاش نشان میدهد.
به کاربردن تعبیرات جدید و همنشینی غریب برخی کلمات، فضایی متفاوت و جذاب در کتاب ایجاد کرده است. باباچاهی با تمام ذوق ادبی و شاعری خود توانسته مضامینی جدید در شعرهایش خلق کند که حال و هوایی تازه به دنیای شعر و ادبیات مدرن فارسی داده است. اشعار این شاعر از دل برمیآید و شاید به همین دلیل باشد که به همان سادگی و صداقت هم به دل مینشیند. باباچاهی، خالق کلمات است و اثری زنده و با هویت مینویسد. ارتباط معنایی و مفهومی میان کلمات و عناصر شعر چیزی است که در این کتاب دیده میشود و یکی از اهداف شاعر هم همین معناگرایی است. شخصیتها و عناصر این اشعار امروزی و ملموس هستند و به همین دلیل است که مخاطب بهراحتی آنها را درک میکند و از آنها تاثیر میگیرد.
باباچاهی در سال 1321 در بندر کنگان استان بوشهر متولد شده است. او که پیش از انقلاب 18 سال در بوشهر ادبیات تدریس میکرد، بعد از انقلاب در سال 62 به ناچار بازنشسته شد و از تدریس دست کشید. پس از این بود که باباچاهی روی شعر سرودن و نقد و بررسی ادبی شعر معاصر فارسی متمرکز شد. باباچاهی به همراه «رضا براهنی» از اولین کسانی بودند که در دورانی خاص از تاریخ شعر فارسی شالودههای برونرفت از قالبهای شعری را پیشنهاد دادند و مقدمهساز ظهور شعر پسانیمایی شدند. با این حال این شاعر چندان در بند مکتبسازی و محدود کردن مرزهای شعر نیست. او حد و اندازهای برای شعر و کلامش قائل نیست. این شاعر تاکنون مجموعه شعرهای زیادی منتشر کرده است. «باغ انار از این طرف است» و «به شیوهی خودشان عاشق میشوند» از معروفترین آثار باباچاهی هستند.
که تنها باشم
برای علیرضا مجابی
آنچه را که تکلیف من است انجام میدهم
چارمیخ کردنِ پنجره، کشیدنِ پنجره، ایجاد ظلمتِ مصنوعی
تقطیرِ همهمهی گنجشکها تقلیدِ از طوطی
صورتم متواریتر از آن است که پشت پنجره پیدا شود
زل زدم به دوچرخهای که میخواست شیهه بکشد
مرد حکیم نگاهی به من انداخت، لبخند نزد فهمیدم!
نشستنِ بر زین اسب ارسطوییتر است، فکر افزاست
قیچی هم برای بریدن گوش و بینی یاغیها اختراع شده
ساکن چند خانه بالاتر است، اسمش زکریاست
پرِ سیمرغ آتش نزد و شیشهی الکل حاضر شد!
الکلشناس و وظیفهشناس بود
-مرخصم؟ متشکر!
روزنه دارد اتاق، گچِ زنده بیار!
دریچه، دودکش، سوراخ، نقب
گچ و آجر بده گونی بیار!
مرد حکیم سوار دوچرخه نمیشود اسب سفید بیار!
از دوچرخه پیاده شدم و معمار
دیوار چین را بالا برده بود
ستون و پنجرههایش را گچ و گونی آجر و قیر!
تنهایی باید ضد ضیافت باشد، بیپنجره بیروزن
قیراندود ولی نقش صورت آدمها بر آن پیدا باشد
صورتِ بر دیوار بیار!
فرمت محتوا | epub |
حجم | 502.۱۶ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 176 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۵:۵۲:۰۰ |
نویسنده | علی باباچاهی |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۳/۰۴/۲۱ |
قیمت ارزی | 3 دلار |
قیمت چاپی | 10,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
کتاب را خریداری کردم چرا نمی دید چرا تحویل نمیدین.کلاه برداری