داستان کوتاه «گاردن پارتی» نوشته کاترین منسفیلد، یکی از برجستهترین آثار این نویسندهمشهور نیوزیلندی است که به دقت و با ظرافت به موضوعات عمیقی چون آگاهی طبقاتی، معصومیت جوانی و شکافهای اجتماعی میپردازد.
ماجرای داستان حول خانواده شریدن، بهویژه دختر این خانواده، به اسم لورا، میچرخد. لورا دختری جوان و خوشقلب است که به عنوان فردی حساس و دغدغهمند، تحت تاثیر تربیت بورژوازی خود و مناسبات اجتماعی پیرامونش قرار دارد. در روزی که خانواده شریدان مشغول تدارکات پرزرق و برق جشن باغشان هستند، خبر مرگ یکی از همسایگان کارگرشان، که در نزدیکی آنها زندگی میکرد، به گوش میرسد. این حادثه، دنیای فانتزی و اشرافی خانواده را به چالش میکشد.
نویسنده این داستان، «کاترین منسفیلد» زندگی بسیار پچیدهای داشته، به اکثر کشورهای اروپایی سفر کرده و فرازونشیبهای بسیاری را تجربه کرده است، او با اینکه پدری بسیار ثروتمند داشت، اما دوستان نزدیکش را غالبا از میان کولیها برمیگزید، و شاید همین علاقه و انس او با قشر ضعیفتر جامعه، منجر به نوشتن چنین داستان کوتاهی شد.
کاترین منسفیلد به شکل هنرمندانهای از نمادگرایی بهره میبرد؛ به طور مثال، خیمهای که برای جشن برپا میشود، تمثیلی از شکوه و ظاهربینی زندگی طبقه مرفه است که در تضاد با رنج و فقر جامعه اطرافشان قرار دارد. از طرفی دیگر، لورا که برای اولین بار عمیقاً با حقیقت تلخ زندگی و مرگ مواجه میشود، در مسیر بلوغ و بیداری اجتماعی قرار میگیرد. این داستان درخشان با استفاده از زبان ساده اما بسیار نافذ و توصیفات قدرتمند، بیانگر کشمکشهای درونی و بحرانهای اخلاقی انسان در مواجهه با واقعیتهای زندگی اجتماعی است.
یکی از نکات برجسته «گاردن پارتی» برخورد شاعرانه منسفیلد با مفهوم مرگ و زندگی است. او نشان میدهد که چگونه فرهنگ بورژوایی قادر است مرگ را نادیده بگیرد. لورا که نمایندهانسانیت و جوانی در این داستان است، نمیتواند این بیتفاوتی و سطحینگری را بپذیرد، اما سرانجام در برابر وزن سنت و فشار خانواده تسلیم میشود. نتیجهداستان، برخوردی شگفتانگیز و تاثیرگذار با پیچیدگیهای انسانی و نگاه به زندگی از زاویهای متفاوت است که این داستان را به اثری بیبدیل در ادبیات مدرن تبدیل کرده است.
بخشی از داستان «گاردن پارتی» که با صدای مهتاب احمدی میشنوید:
«لورا به شاگرد گادبر خیره شد و گفت: «مُرد؟»
شاگرد گادبر با کیف تمام گفت: «وقتی رفتند سراغش مرده بود. من که داشتم میاومدم اینجا، اونا داشتند جسد رو میبردند خونه.» رو به آشپز کرد و گفت: «یه زن و پنج تا بچه کوچیک داشت.»
«جوزی، بیا اینجا.» لورا آستین خواهرش را گرفت و او را به طرف دیگر آشپزخانه کشاند. ایستاد و به دیوار تکیه داد. با وحشت گفت: «جوزی، بیا مهمونی رو بهم بزنیم.»
جوزی با تعجب فریاد زد: «چی میگی لورا؟ این حرفا چیه؟»
«دارم گاردن پارتی رو میگم.» نمیفهمید چرا جوزی خود را به نفهمیدن میزند.»
زنان، این نیمی از جمعیت جهان، که بسته به اینکه فرهنگ زمانه در چه اوضاعی به سر ببرد، احساس خوشبختیشان کم یا زیاد میشود، هر یک داستانهایی ناگفته در دل دارند که اگر عیان شود، چه خندهها و گریهها و فریادها و آوازها که شنیده نخواهد شد؛ نوین کتاب در قالب مجموعهای به نام «روایت آواهای سوپرانو» صدای لطیف و گاه حزنانگیز و گاه سرخوشانه جمعی از زنان تاریخ ایران و جهان را منتشر کرده است که داستان پیش رو، یکی از آنهاست.
داستان «گاردن پارتی» بخشی از مجموعه داستانهای زنانه «روایت آواهای سوپرانو» است که هر یک به شکلی به موضوع زنان میپردازند. دبیری این مجموعه بر عهده حسین مسعودی آشتیانی است.
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 46.۷۷ کیلوبایت |
مدت زمان | ۴۹:۱۲ |
نویسنده | کاترین منسفیلد |
مترجم | آزاده بوستانی |
راوی | مهتاب احمدی |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۹/۱۳ |
قیمت ارزی | 2 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |