در اعماق رمان حسد اثر یوری آلیشا، شاهد جهانی پر از تناقض و دگرگونی هستیم، جایی که طبقات اجتماعی و عواطف انسانی در هم تنیده شدهاند. راوی داستان، کاوالیرف، روشنفکری جوان است که در تکاپوی یافتن جایگاه خود در دنیای نوین، میان سنت و مدرنیته دست و پنجه نرم میکند. او نمادی از انسانهایی است که در گذار از تحولات اجتماعی و فرهنگی به دنبال هویت خویش میگردند. آلیشا با ظرافت و طنز، دو شخصیت متضاد را به تصویر میکشد: آندری، تاجری موفق و نمونهای از شهروند ایدهآل شوروی، و نیکولای، مردی بیخانمان و بیکار که تحت حمایت آندری قرار میگیرد. حسد به عنوان نیروی محرکهی روابط این دو شخصیت عمل میکند و خواننده را به تأمل در مفاهیمی چون وفاداری، خیانت، عشق و جاهطلبی وا میدارد. مهارت نویسنده در خلق تصویری غیرقابل پیشبینی از روابط انسانی و اجتماعی، خواننده را در هر صفحه با چالشهای جدیدی روبرو میکند. حسد فراتر از رمانی صرفاً دربارهی چالشهای فردی و اجتماعی، نمایشی از روابط انسانی است که در آن عواطف به گونهای غیرقابل پیشبینی با یکدیگر در هم میآمیزند. اگر شما هم به خواندن داستان و رمان خارجی حوزه درام علاقه دارید حتما به دستهبندی داستان و رمان درام خارجی فیدیبو سر بزنید.
یوری آلیشا رماننویس برجستهی روسی و شوروی در تاریخ ۳ مارس ۱۸۹۹ متولد و در ۱۰ مه ۱۹۶۰ چشم از جهان فروبست. او به عنوان یکی از بزرگترین رماننویسان قرن بیستم روسیه شناخته میشود و از معدود نویسندگانی بود که با وجود سانسور خفقانآور آن دوران، توانست آثاری ماندگار با ارزش هنری خلق کند. آثار آلیشا در ظاهر پیامهایی طرفدار کمونیسم را منتقل میکنند، اما در مطالعهی عمیقتر، ظرافت و عمق بسیار بیشتری را آشکار میکنند.
در رمان حسد، آلیشا با ظرافت و دقت به واکاوی لایههای پنهان روان انسان میپردازد. حسد، به عنوان محور اصلی داستان، بهانهای برای کندوکاو در تار و پود احساسات پیچیدهای مانند وفاداری، خیانت، عشق، جاهطلبی و میل به قدرت است. شخصیتهای داستان به گونهای واقعی و ملموس به تصویر کشیده شدهاند و خواننده را به سفری در اعماق وجود خود و دیگران میبرند. حسد در بستری از تحولات اجتماعی و سیاسی روسیه در دوران پس از انقلاب رخ میدهد. تقابل میان سنت و مدرنیته، آرمانگرایی و واقعگرایی، و امید و ناامیدی در تار و پود داستان تنیده شده است. آلیشا با ظرافت، تناقضات و تضادهای موجود در جامعه آن دوران را به تصویر میکشد و خواننده را به تأمل در چالشهای همیشگی بشر در گذار از دوران گذار وادار میکند. آلیشا با مهارت تمام، داستانی جذاب و پرکشش را روایت میکند که خواننده را تا انتهای داستان مجذوب خود نگه میدارد. لحن طنزآمیز و گاه گزنده نویسنده، در کنار شخصیتهای پرداخته شده و رویدادهای غیرقابل پیشبینی، حسد را به اثری خواندنی و لذتبخش تبدیل کرده است. در نگاهی عمیقتر، حسد را میتوان نقدی ظریف بر نظامهای ایدئولوژیک و آرمانشهرهای دیکتاتوری دانست. آلیشا با به تصویر کشیدن تناقضات موجود در جامعه شوروی آن دوران، خواننده را به تفکر در ماهیت قدرت، عدالت و آزادی وا میدارد. آلیشا در حسد از تکنیکهای روایی خلاقانهای استفاده میکند که خواننده را غافلگیر میکند و به عمق داستان میکشاند. حسد به عنوان یکی از آثار برجسته ادبیات روسیه شناخته میشود و از نظر فرم و محتوا از جایگاه ویژهای برخوردار است. حسد در زمان انتشار خود سروصدای زیادی به پا کرد و بر نویسندگان و منتقدان بسیاری تأثیر گذاشت.
صبحها در دستشویی آواز میخوانَد. با درنظرگرفتن همین نکته، میتوانید تصور کنید که چه مرد تندرست و سرزندهای است. میل به آوازخواندن پیوسته در او میجوشد. ترانههایش را به سبکهای گوناگون میخوانَد، ترانههایی که نه آهنگی دارند و نه کلامی، و صرفاً با آوای «تا را را را» ساخته میشوند، چیزهایی از این دست: «زندگی شیرینم را چقدر دوست دارم... تا را! تا را!... رودههایم نفخ کردهاند... را تا تا تا راری... انگار یک مشک آب در دلم تکان میخورد... را تا تا دو تا تا... کوچک شو، رودهجان... خودت را جمع کن... ترام بام بام بوم!»
صبحها از اتاق خوابش بیرون میآید و از کنارم میگذرد (من خودم را به خواب میزنم ) و دری را میگشاید که به عمق خانه، یعنی به دستشویی، باز میشود. قوهی تخیل من نیز بیدرنگ از پیاش میشتابد. سروصدایش را از آن تو میشنوم. دستشویی برای هیکل درشتش خیلی تنگ است. پشتش به درِ بسته مالیده میشود. آرنجهایش به دیوار میخورند. مدام سرجایش پابهپا میشود. البته شیشهی بیضیشکلِ درِ دستشویی مات است. او چراغ را روشن میکند و آن شیشهی بیضیشکل از درون روشن میشود و همچون تخممرغی زیبا و رنگارنگ از جنس اُپال میدرخشد. در خیال، آن تخممرغ اُپالی را میبینم که در تاریکی نشیمن معلق است. وزن این مرد باید حدود صد کیلو باشد. همین چندوقت پیش که داشت از پلهها پایین میرفت، دریافت که سینههای فربهاش نیز هماهنگ با نظم قدمهایش بالاوپایین میشوند. ازهمینرو تصمیم گرفت حرکات جدیدی را به نرمشهای همیشگیاش اضافه کند.
او نمونهی درخشانی از گونهی نرینهی آدمی است.
معمولا نه در اتاقخواب خود، بلکه در همان اتاقی نرمش میکند که هیچ کارایی معینی ندارد و من در آن ساکن هستم. آخر اینجا بزرگتر و دلبازتر است و نور و هوای بیشتری دارد. هوای تازه و خنک از درِ باز بالکن به درون میآید. تازه اینجا روشویی هم دارد. از اتاقخوابش زیراندازی حصیری برمیدارد و به اینجا میآید، با بالاتنهای برهنه و زیرشلواری تریکویی که تنها به یک دگمه در وسط شکمش بند است. دنیای آبیـصورتی اتاق در سطح عدسیوار و مرواریدگون دگمه میچرخد. وقتی بهپشت بر حصیر دراز میکشد و پاهایش را یکییکی بالا میآورد، مقاومت دگمه درهم میشکند و شکمش میپرد بیرون. شکم بزرگی دارد، با یک جای سوختگی لطیف، پنهان از چشم همه. شکمش شکم یک تولیدکننده است. همتای چنین شکم رنگپریدهی نرم و جیرمانندی را یک بار در یک مادهگوزن دیدهام. شک ندارم که دخترها و منشیها و کارکنان مؤنث مغازهها با یک نگاه او برایش غش میکنند. مثل یک پسربچه خودش را میشوید: سرخوشانه آواز میخواند، آب را به اینسووآنسو میپاشد، فینفین میکند و شادمانه سروصدا به راه میاندازد. آب را مشتمشت به زیربغلهایش میزند و حین این کار قطراتی از آن را روی حصیر میریزد.
اگر شما هم به خواندن داستان و رمان درام خارجی علاقه دارید پیشنهاد میکنیم حتما کتابهای زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.
خوشه های خشم نویسنده جان اشتاین بک انتشارات مجید
پیرمرد و دریا نویسنده ارنست همینگوی انتشارات امیرکبیر
مدار رأس السرطان نویسنده هنری میلر گروه انتشاراتی ققنوس
فرمت محتوا | epub |
حجم | 744.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 216 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۱۲:۰۰ |
نویسنده | یوری آلیشا |
مترجم |