کتاب جایی که شکست خورده‌ای، به دنبال شادی نباش نشر انتشارات نسل نواندیش

نقد و بررسی کتاب جایی که شکست خورده‌ای، به دنبال شادی نباش

کتاب پرمخاطب جایی که شکست خورده‌ای، به دنبال شادی نباش اثر بیهان بوداک، نویسنده‌ی نامدار ترک، رهنمودهای ارزشمندی برای گذراندن مسیر زندگی به مخاطبان خود ارائه می‌دهد. بوداک در این کتاب بر این باور تأکید می‌کند که گاه لازم است با جریان زندگی همسو شویم و به جای تلاش برای پیروزی در نبردها، طعم شکست را نیز بچشیم. او معتقد است که ظرفیت جهان فراتر از توانایی‌ها، اراده و قدرت مالی ماست و درک این موضوع می‌تواند گامی مهم در جهت یافتن آرامش و رضایت در زندگی باشد. تسلیم شدن در برابر جریان زندگی : گاه لازم است دست از تقلا برداریم و با جریان زندگی همسو شویم. این بدان معنا نیست که از تلاش و کوشش دست بکشیم، بلکه به این معناست که انعطاف‌پذیری را در برابر چالش‌ها و ناملایمات زندگی بیاموزیم. پذیرش شکست : شکست جزیی از زندگی است و نباید از آن ترسید. در واقع، درس‌های زیادی می‌توان از شکست‌ها آموخت که ما را در مسیر موفقیت هدایت می‌کنند. ظرفیت محدود انسان : باید بپذیریم که ظرفیت ما در انجام کارها، کنترل وقایع و تملک مادیات محدود است. این آگاهی می‌تواند به ما در رهایی از استرس و اضطراب ناشی از تلاش‌های بی‌وقفه و غیر واقع‌بینانه کمک کند. کتاب جایی که شکست خورده‌ای، به دنبال شادی نباش با لحنی صمیمی و داستانی، خواننده را به سفری درونی رهنمون می‌شود تا با درک عمیق‌تری از خود و جایگاهش در جهان، به آرامش و خوشبختی حقیقی دست یابد. شکست و زمین خوردن، تجربه‌هایی تلخ و گاه طاقت‌فرسا هستند که می‌توانند سایه‌ای سنگین بر زندگی افراد برجای بگذارند. عمق تأثیر این تجربیات بر هر فرد، با توجه به ظرفیت‌های وجودی او متفاوت خواهد بود. لحظاتی در زندگی وجود دارند که طعم ناامیدی بر کاممان می‌نشیند و میل به ادامه‌ی مسیر را از دست می‌دهیم. اگر  شما هم به خواندن کتاب‌های روانشناسی حوزه توسعه فردی علاقه دارید حتما به دسته‌بندی توسعه فردی فیدیبو سر بزنید.

بیهان بوداک، سفری در مسیر روانشناسی

بیهان بوداک، در آنکارا متولد و بزرگ شد و دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در این شهر گذراند. از همان دوران، شور و اشتیاقی  برای شناختن پیچیدگی‌های ذهن انسان و یاری رساندن به آنها در او شکل گرفته بود. با هدف دنبال کردن علایق، تمام انتخاب‌های دانشگاهی‌اش حول محور روانشناسی می‌چرخید. سرانجام تلاش‌هایش به ثمر نشست و در رشته‌ی روانشناسی دانشگاه استانبول، که اولین و برترین انتخاب بود، پذیرفته شد. علاوه بر تحصیلات آکادمیک، در بسیاری از پانل‌ها، سمینارها و دوره‌های آموزشی حرفه‌ای و غیرحرفه‌ای شرکت کرد تا دانش و تجربیات خودش را در زمینه روانشناسی گسترش داد.

جهت مشاهده سایر آثار بیهان بوداک کلیک کنید.

چرا کتاب جایی که شکست خورده‌ای، به دنبال شادی نباش را بخوانیم

در کتاب جایی که شکست خورده‌ای، به دنبال شادی نباش  نویسنده به ارائه راهکارهایی برای پذیرش شکست در زندگی و تسهیل ادامه‌ی مسیر می‌پردازد. اولین قدم در مواجهه با شکست، پذیرش آن است. انکار و فرار از واقعیت، تنها رنج ما را عمیق‌تر خواهد کرد. شناخت نقاط قوت و ضعف، علل شکست و زمینه‌های زمین خوردن، به ما در انتخاب مسیری درست‌تر برای آینده کمک خواهد کرد. صحبت با دوستان، خانواده و یا یک مشاور می‌تواند تسکین‌دهنده‌ی آلام ما باشد و راهنمایی‌های ارزشمندی برای عبور از این بحران به ما ارائه دهد. به جای غرق شدن در افکار منفی، به توانایی‌ها و دستاوردهای خودمان توجه کنیم و بر آنها تمرکز کنیم. به آینده‌ای روشن و سرشار از موفقیت امیدوار باشیم و برای رسیدن به آن تلاش کنیم. به یاد داشته باشیم که گذر از بحران‌های زندگی زمان می‌برد و باید صبور باشیم. برای ارتقای سطح زندگی خود و رسیدن به اهدافمان تلاش کنیم و خودمان را به خاطر اشتباهاتمان سرزنش نکنیم و از آنها درس بگیریم. به یاد داشته باشیم که شکست، پایان راه نیست. هر زمین خوردن، فرصتی برای یادگیری و رشد است. با اتکا به اراده و تلاشمان می‌توانیم از این تجربیات درس بگیریم و قوی‌تر از گذشته به مسیر خود ادامه دهیم. بوداک در کتاب جایی که شکست خورده‌ای، به دنبال شادی نباش با لحنی صمیمی و دلسوزانه به خواننده یادآوری می‌کند که، انسان بودن به معنای ضعف نیست. همه ما در لحظاتی از زندگی طعم شکست و ناکامی را تجربه می‌کنیم و این امر، بخشی از ذات انسانیت ماست. خواندن نوشته‌های آرام‌بخش بوداک، بدون شک دیدگاه شما را نسبت به زندگی تغییر خواهد داد و به شما در یافتن آرامش و شادی در مسیر پر فراز و نشیب زندگی یاری خواهد رساند.

در بخشی از کتاب جایی که شکست خورده‌ای، به دنبال شادی نباش می‌خوانیم

«به احتمال زیاد تو هم مدام در حال شکایت از انسان‌های اطراف خودت هستی، به این دلیل که زندگی را برایت تحمل‌ناپذیر کرده‌اند. بارها شاهد این بوده‌ام که برخی از انسان‌ها در زمینهٔ اینکه به دیگران آسیب برسانند، تخصصی اعجاب‌انگیز دارند، اما هرچه که باشد، فقط خود انسان است که می‌تواند آسیبی ویران‌گر به زندگی خودش بزند. در این بخش برایت شرح خواهم داد که چطور بدون اینکه به دیگران نیازی باقی باشد، خودت زندگی‌ات را نابود کنی. نابه‌جا که نمی‌گویم؟ دیگر برای اینکه به زندگی‌ات گند بزنی، نیازی به وجود دیگران نخواهی داشت. خودت به شکلی فوق‌العاده می‌توانی این کار را انجام بدهی. البته اگر تا پیش از این انجام نداده باشی...

در بخش‌های پیشین با تو از وجود سنسورهایی درونی در هریک از ما انسان‌ها صحبت کرده‌ام. این سنسورها در درون هرانسانی فعال هستند، اما زمانی‌که هشدارها به صدا درآمده‌اند، برخی از افراد صدای آن را کم کرده‌اند یا گوش خود را به آن صداها بسته‌اند. اگر می‌خواهی زندگی خودت را نابود کنی، زمانی‌که کسی درخواستی از تو دارد که درواقع تو را نادیده گرفته و حتی با درخواستش به تو آسیب می‌زند، می‌توانی به او «بله» بگویی. در چنین مواقعی سنسورهای درونی تو فعال شده و نا آرامت خواهند کرد. ممکن است هشدار این سنسورها با این جملات به صدا دربیاید: «انجام نده. داری اشتباه می‌کنی» یا نشانه‌هایی مثل بی‌قراری و نا آرامی در تو ایجاد کند، اما تو به‌قدری خودت را تحت فشار قرار می‌دهی که حس می‌کنی مجبور به گفتن «بله» هستی و باز حق خودت را می‌خوری.

می‌خواهم نمونه‌ای از اینکه چطور هشدارهای سنسور درونی‌ات را نادیده می‌گیری، برایت بیان کنم. یک روز با یکی از مراجعانم داشتیم دربارهٔ اینکه چطور «نه» بگوید، صحبت می‌کردیم. چنین گفت‌وگویی بین ما ردوبدل می‌شد:

از او پرسیدم: «فرض کنیم کیفی را که همراهت داری، بدون اجازهٔ تو برمی‌داشتم. داخل آن را زیرورو کرده و اگر پول هم داشتی، از کیفت برمی‌داشتم. اگر چنین کاری می‌کردم، چه می‌گفتی و چه واکنشی به من نشان می‌دادی؟» او هم پاسخ داد: «فکر می‌کردم که شما پول لازم داشتید و چون خجالت می‌کشید از من درخواست کنید، دست به چنین کاری زده‌اید و هیچ چیزی نمی‌گفتم.

من هم پرسیدم: «خب، وقتی شب به خانه رفتی و در تنهایی خود این لحظه را به خاطر آوردی، چه فکری می‌کردی؟» هنوز هم وقتی به پاسخی که او داد، فکر می‌کنم، بلندبلند می‌خندم. او گفت: «این فکر را می‌کردم که: "بی‌شرف را ببین، مرا گول زد".» زمانی‌که او این پاسخ را داد، باهم بسیار خندیدیم. ناتوانی در گفتن «نه» به معنای احمق بودن تو نیست. فقط زمانی‌که کسی وارد حریم تو می‌شود، احساسات تو مانع شنیدن صدای سنسور درونی‌ات می‌شوند، اما زمانی‌که این فشار عاطفی از روی تو برداشته شد، همه‌چیز به‌وضوح در مقابل چشمانت قرار می‌گیرد. اگر نمی‌خواهی زندگی‌ات را نابود کنی، کاری که باید بکنی، این است: زمانی‌که کسی درخواستی از تو کرد که حس کردی وارد حریم تو شده است، به علائم فیزیکی خودت بی‌توجه نباش و فقط کمی به خودت فرصت بده. زمانی‌که صدای سنسور منطق‌ات بلند شد، آسان‌تر خواهد شد تا تصمیمی درست در این زمینه بگیری».

پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب جایی که شکست خورده‌ای، به دنبال شادی نباش

اگر شما هم به خواندن کتاب‌های توسعه فردی علاقه دارید پیشنهاد می‌کنیم حتما کتاب‌های زیر را که در فیدیبو در دسترس هستند، مطالعه کنید.

هنر شفاف اندیشیدن نویسنده رولف دوبلی انتشارات چشمه

اشتباهات یک زن جلد 1 نویسنده ام سوسا انتشارات مجید

چگونه خودمان را دوست بداریم نویسنده شارون وگشیدر کروز انتشارات ذهن‌آویز