از زندگی من میپرسید. اینک بشرح میگویم. در شهر «اولدنبورگ» بدنیاآمدهام. پدرماز مردم «یفرلاند» بود و مادرم از «بوتیادینگن»، که هر دو در کنارۀ دریای شمالاند.
در زمان کودکیام هر سال چندی در جزایر فریزی میگذراندیم، از آن رو من با دریا بزرگ شدهام. نخستینبار دریا را در «نوردرنای» دیدم. شامگاهی پدرم در حالی که دست پسر خردسالش را بهدست داشت در ساحل پهناور روی بهلب دریا نهاد. هنگام جزر بود و برای رسیدن بهکنار آب لازم بود راه درازی بر شنهای شسته و پاکیزه بپیماییم. انواع ستارههای دریایی، آثاری از اسرار ژرفنای دریا، روی شنها پراکنده بودند. مسحور شدهبودم، ولی در آن باره هیچ فکر نمیکردم. در آن روزگار، بینهایت را میآزمودم بیآنکه دربارهاش بیندیشم. از آن زمان دریا برای من افق زندگی است: دریا حضور مرئی بینهایتست. موجها بینهایتاند، همه چیز همواره در جنبش است، و در نظم بینهایت، که در عین حال محسوس است، استواری و تمامی را در هیچ جا نمیتوانیافت. تماشای دریا برای من لذتبخشترین چیزی شد که در طبیعت وجوددارد. سکونت در خانه و احساس امنیت برای ما آدمیان ضروری و آرامبخش است، ولی کافی نیست. چیز دیگری هم هست که در دریا حضور مجسم آن است. آن چیز دیگر، وقتی که امنیت و آرامش را پشت سر میگذاریم و گامی فراتر مینهیم، ما را آزاد میکند و بهمکانی میرساند که در آن، با اینکه هیچ استواری نیست، زیر پای ما سست نمیشود و در خلاء فرونمیرویم، بلکه خود را بهراز بینهایت میسپاریم، بهآنچه بهکنهاش نمیتوانرسید، بههرج و مرج، و بهنظم.
نمیدانم چه مایه از اوقات زندگی خود را بهتماشای دریا گذراندهام بیآنکه احساس خستگی کنم. هیچ موجی همانند موج دیگر نیست. حرکت و روشنایی و رنگها دائم دگرگون میشوند. چه احساس دلانگیزی بهما دستمیدهد وقتی که در جنبش عناصر پاک شریک میشویم و در توفان و باران بر لب آب راه میپیماییم، آنجا که نه کوه و دشتی هست و نه کسی.
حالت تفکر فلسفی از آغاز، ناشی از معاشرت با دریاست. این امر از کودکی دربارۀ من صادق بودهاست بیآنکه خود آگاه باشم. دریا تمثیل آزادی و تعالی است، و همچون وحی مجسمی است از ژرفای اشیا. تفکر فلسفی ناشی از احساس این وظیفه است که آدمی بتواند تاب بیاورد در برابر اینکه در هیچ نقطه قرارگاه استواری نیست، ولی درست بههمین جهت ژرفنای اشیا بهزبان میآید و سخن میگوید. دریا از آدمی این وظیفه را میخواهد. در آنجا هیچ قید و بندی نیست. این یگانه خاصیت دهشتزای دریاست.
زندگی من تنها بهدریا وابسته نیست، بلکه بهطور کلی بیآب نمیتوانم زیست. آنجا که نه دریاچهایست، نه جویباری و نه آبی، بهمن خوش نمیگذرد. زیبایی باغ و گلگشت از فواره است، و از زندگی و جنبش آبی که از حوضچهای بهحوضچۀ دیگر میریزد. اینکه فلسفه در اندیشۀ طالس با آب آغاز میشود، بهعقیدۀ من طبیعی و بدیهی است.
-از متن کتاب-
فرمت محتوا | epub |
حجم | 603.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 105 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۳:۳۰:۰۰ |
نویسنده | کارل یاسپرس |
مترجم | محمدحسن لطفی |
ناشر | انتشارات خوارزمی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Sokrates |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۲/۱۲/۲۷ |
قیمت ارزی | 4 دلار |
قیمت چاپی | 95,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |