با شکلگیری دولتهای ملی بهعنوان کنشگران اصلی در عرصه نظام بینالملل، الگوهای ارتباط و تعامل میان این واحدها وارد فرایند نوینی شد و برنامهها، اهداف، منابع و خطمشیهای این واحدها در حوزه خارج از مرزهای ملی در چهارچوب سیاست خارجی این کنشگران شکل گرفت، اما سابقه مطالعات و پژوهشهای علمی و آکادمیک در رابطه با بحث سیاست خارجی به اوایل قرن بیستم برمیگردد. در این مقطع، دانشگاهها و مراکز علمی ـ پژوهشی در آمریکا و اروپا بهتدریج درگیر مطالعات سیاست خارجی شدند و ادبیات این موضوع را ایجاد و تقویت کردند.
فضای عمومی جهان پس از جنگ جهانی دوم، رقابتهای دوران جنگ سرد، مبارزات استقلالطلبانه مستعمرات، شکلگیری سازمانهای بینالمللی و همه تحولات دیگر، مسائل و مباحث مرتبط با سیاست خارجی را تحت تأثیر قرار داد و موجب غنای بیشتر مطالعات بینالمللی شد. با پایان یافتن جنگ جهانی دوم، در نظام بینالملل ساختار دوقطبی انعطافپذیر شکل گرفت. دو قطب غرب و شرق به رهبری ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی پدیدار شدند؛ بهنحویکه نقش دو ابرقدرت ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در شکلگیری تحولات عمده نظام بینالملل بیش از واحدهای دیگر بود؛ زیرا معمولاً تحولات نظام بینالملل را کشورهایی شکل میدهند که از قدرت فراگیر و گستردهای برخوردارند؛ یعنی هم اهداف و هم ابزارهای لازم را برای ایفای نقش بینالمللی دراختیار دارند. دو ابرقدرت ایالات متحده و اتحاد شوروی از مؤلفههای گفتهشده برخوردار بودند و توانستند بر شکلگیری تحولات بینالمللی در حدود نیم قرن تأثیرگذار باشند. البته گروهی از کشورهای آسیایی و آفریقایی هم جنبش غیرمتعهدها را شکل دادند و با تشکیل این جنبش مخالف پیوستن به هریک از دو بلوک غرب و شرق و خواستار گسترش آزادی عمل کشورهای مستقل بودند.
فرمت محتوا | pdf |
حجم | 3.۲۰ کیلوبایت |
تعداد صفحات | 376 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۲:۳۲:۰۰ |
نویسنده | بهاره سازمند |
ناشر |