- بخشی از کتاب:
آه، ما! ما الاغها!.. ما جماعت الاغها هم سابق بر این، درست مثل شما جماعت آدمها حرف میزدیم. ما هم برای خودمان زبان بهخصوصی داشتیم. موزون و شیرین و خوشایند صحبت میکردیم. چه عالی حرف میزدیم و چه ترانههای دلانگیز سر میدادیم. البته ما الاغها به زبان آدمها حرف نمیزدیم، به زبان خود الاغها حرف میزدیم؛ زبان الاغها زبانی بود انعطافپذیر، لطیف و غنی.
ما جماعت الاغها آن وقتها عرعر نمیکردیم، بعدها عرعر کردن را پیشهی خود کردیم.
همانطور که میدانید، حالا تمام خواستهها، احساسها، آرزوها، تلخکامیها و شادیهایمان را برای همدیگر و شما انسانها ـ که آقای ما باشید ـ تنها بهوسیلهی عرعر کردن میفهمانیم.
راستی عرعر کردن چیست؟ عرعر کردن، عبارت از این است که صداهایی پشت هم با دو هجای کشیده به شکل «آآآآ ـ ایییی، آآآآ ـ ایییی»، یکی از ته گلو و دیگری از جلوی دهان خارج شود. عرعر کردن همین است. زبان غنی ما یواشیواش تحلیل رفت، تا آخرش محدود شد به همین صدای دوهجایی. آخر مخلوقی مثل ما، چطور میتواند تمام احساسات خود را با این یک شِبهکلمه بفهماند؟!