کتاب «خیزاب» نوشته گونتر گراس (۲۰۱۵- ۱۹۲۷) نویسنده و فعال اجتماعی آلمانی است. او در سال ۱۹۹۹ جایزه نوبل ادبیات را به دست آورد.
«طبل حلبی» یکی از مشهورترین و محبوبترین رمانهای این نویسنده است که در ایران نیز مخاطبان بسیاری دارد. گراس از این رو که روایتی عریان و معترضانه از مردمان تحت سلطه نازیسم دارد، میتواند نظر هر خوانندهای را به خود جلب کند.
نمایشنامه «خیزاب» یک نمایشنامه دوپردهای است که روایتگر داستان خانوادهای است که در آن پدر همراه با دخترش، عاشق دخترش و خواهر همسر مرحومش در یک خانه زندگی میکنند.
در هنگام روایت ِ داستان، باران شدیدی شروع میشود و در همین حال از درون صندوق سر و کلهی پسر خانواده و دوستش پیدا میشود. گفتگوها و بحثهای این افراد پیکره اصلی این نمایشنامه را شکل میدهد.
«خیزاب» بیانگر لایههای گوناگون انسانی است که دم به دم از ارزشهایش فروکاسته میشود و با خوی و کنش حیوانی همسویی پیدا میکند.
در بخشی از کتاب «خیزاب» میخوانیم:
«هن: بازی رو به هم نزن دیگه.
یوتا: این حرف هیچ ربطی به این بازی نداره. خیلی ساده من نمیخوام.
هن:باشه نخواه، ولی اگر من ازت خواهش کنم چی؟
یوتا: بس کن دیگه. (مکث)
هن: من، من هنوز دوستت دارم.
یوتا: میدونم. همه مردم میدونن. اگر یه روزنامه وجود داشت. این رو لحظه به لحظه چاپ میکرد».
این نمایشنامه پیش از این نیز توسط جاهد جهانشاهی ترجمه و با عنوان «سیل» در ایران منتشر شده است.