آثار هوگو از سوی منتقدان ادبی مورد توجه بسیار قرار گرفته است. به عقیدهی ژان پُل سارتر (Jean-Paul Sartre)، ویکتور هوگو را میتوان یکی از، یا بهتر بگوییم، یگانه نویسندهی حقیقتاً محبوب دانست. آندره ژید (André Gide) نیز با تکیه بر محبوبیت ماندگار هوگو، او را برجستهترین شاعر و رماننویس فرانسه میداند. تیموتی رَزِر (Timothy Raser) نیز معتقد است، هیچ نویسندهای بهتر از هوگو نتوانسته حال و هوای سدهی نوزدهم فرانسه را به تصویر بکشد. از این رو، او را سرآمد جنبش رمانتیک در شعر، نمایشنامه و ادبیات داستانی میدانند.
بروندادههای فعالیتهای هوگو در عرصهی ادبیات فرانسه بهراستی کمنظیر بهشمار میرود. او هر روز صبح، دستکم صد بیت شعر و یا بیست صفحه نثر مینگاشت. در سال ۱۸۳۰ او را توانمندترین خط فکری در جنبش رمانتیک میدانستند و در سال ۱۸۴۵ نیز به مقام «ملکالشعرایی» نائل شد. هوگو به نقش خود در مقام فاضل قانونگریز پایبند ماند و الهامها و نگرشهای پیامبرگونهاش را همچنان به نظم و نثر درآورد. نام او در مقام یک شاعر ملی را میتوان دستکم بر روی خیابانهای شهرهای مختلف فرانسه مشاهده کرد.
با وجود آن که آوازهی ویکتور هوگو در مقام شاعر بزرگ فرانسه به هنگام مرگش در اوج خود بود، او برای مدتی از عرصهی نقد منتقدان بهدور ماند. فقط شمار اندکی از اشعارش در یادها باقی بود، اما رمان بینوایان هوگو همچنان پُرخوانندهترین اثر او بهشمار میرود. وسعت انگارهها و گرمی شیوهی بیانش هنوز نیز اذهان مردم را به تحرک وامیدارد. از آنجا که هوگو شاعری مردمی بود، میدانست چگونه ساده بنویسد و در همین حال، غمها و شادیهای مشترک با مردم را بیان کند. اما جنبهی دیگری از هوگو نیز وجود دارد. پُل کلودل (Paul Claudel) به این ویژگی دیگر هوگو «تأمل هراسآور» دربارهی کائنات میگوید و همانا هراس در بُعد ماورای طبیعت است که در شعرهای تاریک و غمزدهاش مانند «پایان شیطان و خدا» رخنه دارد. شناخت هوگو از منابع شعری فرانسه و نیز توانایی فنی او در تدارک وزنها و قافیههای شعری، زمینهساز رهایی شعر فرانسه از سترونی و رکود سدهی هجدهم شد. هوگو یکی از معدود نویسندگانی است که هم خوانندهی عامی و هم خوانندهی آگاه را به وجد میآورد.