روابط سیاسی ایران و انگلیس از نیمۀ دوم قرن سیزدهم میلادی، یعنی هنگامی که ایران تحت سلطۀ امرای مغول بود، شروع میشود. در آن ایام، ادوارد اول، پادشاه انگلیس که از جنگهای دویست سالۀ صلیبی با ممالک اسلامی خسته شده بود، ایلچی مخصوصی نزد ارغونخان، پادشاه مغولی ایران فرستاد تا شاید بتواند با وی از درِ دوستی درآید و بهوسیلۀ او زوال دول اسلامی را فراهم آورد. چنانچه ملاحظه میشود، از ابتدای امر، ایجاد روابط سیاسی بین دو دولت برای حفظ منافع امپراتوری انگلیس بوده و در مدت هفت قرنی که از آن تاریخ میگذرد، روابط بین ایران و انگلیس روی همین محور میچرخیده و همواره سیاستمداران لندن سعی داشتهاند بر سر این «مملکت دورافتادۀ شرقی» کلاه بگذارند.
در زمان شاهطهماسب صفوی، در سال ۱۵۶۲ میلادی، آنتونی جنکینسون، سفیر فوقالعادۀ ملکۀ الیزابت اول به ایران آمد. پادشاه صفوی نخست به او بار داد، ولی وقتی که از عقاید مذهبی او آگاه شد و فهمید که منظور این سفیر، تحصیل حق حمایت مسیحیان است، او را از حضور خویش راند و دستور داد یک نفر به دنبال او برود و هر جا که او قدم بگذارد، خاک بپاشد تا بعد آجرها را عوض کنند.
-بخشی از کتاب-