این کتاب نخستین دفتر از «مجموعۀ کلاسیکهای ادبیات معاصر» است. این مجموعه به بررسی زندگی و فراوردههای ادبیِ نویسندگانی اختصاص دارد که منتقدان دربارۀ آثارشان بسیار نوشتهاند، به اِجماعی رسیدهاند و آنها را در صفِ اولِ اثرآفرینانِ ایران جای دادهاند. اینان نویسندگانی هستند که، در حوزۀ ادبیات داستانی، از لحاظ مضمون و زبان و صورت (form)، نوآوریای نشان دادهاند و آن را گامی به پیش بردهاند. چه موافق آفریدههاشان باشیم و چه مخالف، نمیتوانیم در برابرشان بیتفاوت بمانیم و آنها را نادیده بگیریم. آنان نوشتن را به عنوان سرنوشت خود برگزیدهاند و آثاری آفریدهاند که بسیار خوانده شدهاند و برخی از آنها خواننده را به بازخوانی برانگیختهاند تا، در خوانش تازه، با وجود تغییر افق فرهنگی زمانه، به معانی متفاوت و متناسب با آهنگ زندگیِ امروزی برسد. بهواقع، این نوع آثار، با عوضشدن روزگار، همچنان حرفهایی برای مطرحکردن دارند.
در تکنگاریهای «مجموعۀ کلاسیکهای ادبیات معاصر» از نویسندگانی سخن میگوییم که خواندن داستانهاشان برای کتابخوانان ایرانی بهویژه جوانانی که سودای نوشتن در سر دارند، ضروری است. زیرا آشنایی با گذشته چراغ راهِ آینده است. و آثار این نویسندگان خاطرههای ادبیات ما هستند. فقدان خاطره یا بیتوجهی به خاطره خلأئی باقی میگذارد که باعث میشود نتوانیم با گذشته ارتباط برقرار کنیم و برای پیداکردن راه آینده دچار مشکل شویم.
تکنگاریها دربارۀ زندگی و آثار نویسندگان طرازاول ایران با این هدف نوشته میشود که خواننده، در قالب دفترهایی موجز و از منظری انتقادی، با جنبههای گوناگونِ جهان داستانیِ نویسنده آشنا شود. در این رویکرد، بهویژه تأکید بر نوآوریهایی است که جواز ورود هر نویسنده به تاریخ ادبیات تلقی میشود.
اولین دفتر این مجموعه مختصِ شرح احوال و آثار داستانیِ سید محمدعلی جمالزاده است که، در آستانۀ ورود جامعۀ فرهنگی ما به روزگار نو، در ادبیات فارسی جایگاهی رفیع یافت. هرچند قصهگویی سابقۀ دیرینهای در زبان فارسی دارد، داستان کوتاه نوع ادبیِ تازهای است که پیشینۀ آن به سال ۱۳۰۰ شمسی و زمانی برمیگردد که جمالزاده مجموعۀ یکی بود و یکی نبود را به چاپ سپرد. او از اینرو آغازگری در این عرصه است که توانست، از طریق آمیختن هنر قصهسرایی شرقی و قصهگویی شفاهی با صناعت داستاننویسی غربی، طرحی نو دراندازد و داستانهای واقعگرایانهای پدید آورد.
به قول شهریار مندنیپور: «باید خود را در زمانۀ جمالزاده تصور کنیم، و ببینیم وطن و زبانِ آن را تحقیر شده، تکهتکههایش بر باد رفته، فقر و مرض و استبداد بر آن شلاق کشیده. در چنین شرایطی، قلم به دستگرفتن و اعتمادکردن به زبانِ مفلوکشده و فاسدشده و استثمارشده، به نیّت جاهطلبانۀ داستاننویسی و خلق هنری، خودبهخود هنری بوده که در آن زمانها خیلیها آن را نداشتهاند».
این نویسندۀ معتقد به آرمان دموکراسیِ ادبی، توانست با اطمینان به فرهنگ خود، جهتِ مخاطبان را از درباریان و خواص تغییر دهد؛ زیباشناسیِ فرسوده را وانهد و روی آورد به زبان و باورهای مردم عادی. بهخصوص که، در آن سالها و گاه هنوز هم، هیئت حاکمۀ ادبی پرداختن به چنین دستمایههایی را در برابر دستمایههای شعر کهن، موجب تنزل و خواریِ ادبیات میشناسد.
جمالزاده از بنیانگذاران نثر داستانی جدید فارسی و یکی از مشهورترین نویسندگان ایرانی در غرب است؛ وی چون به نوشتههای خود روح ایرانی میدهد، به عنوان بومیترین نویسندۀ ایرانی شناخته میشود. او از نخستین نثرنویسانی بود که مواد آثار خود را بهوضوح از قصهها و شیوۀ محاورۀ عامه گرفت. با بهرهبردن از اصطلاحات و امثال، سبک ادبی تازهای پدید آورد و بر کارِ نویسندگان پس از خود مؤثر افتاد. او نزدیک به نود سال از عمر صدوپنجسالۀ خود را در غربت گذراند اما تقریباً مواد همۀ آثارش را از خاطرات دورۀ گذران در ایران گرفت، بدانسان که گویی هرگز از این سرزمین خارج نشده است. زندگی در غربت و فاصلهگیری با زندگی جاری در وطن به او امکان دورنگری و درنگ در مسائل فرهنگی و اخلاقی میداد. او کوشید ناهنجاریهای جامعه و خُلقیاتِ ناپسند هموطنان خود را با طنزی مبالغهآمیز و طعنی حزنانگیز آشکار سازد. در واقع، جمالزاده بر آن است که ادبیات را به خدمت اصلاح اخلاق مردم برای بهبود اوضاع جامعه درآورد. هرچند امروزه این نوع ادبیات از دور خارج شده است، خواندن آثار وی برای درک طبایع ایرانیان و شناخت جامعۀ ایرانی مفید است. صرفنظر از ضعفِ صناعیِ داستانهای جمالزاده که ممکن است آنها را برای خوانندۀ امروز سختخوان کند، او به مسائلی میپردازد که هنوز هم درخور توجه است. آثار او میتوانند، در شناخت عینیترِ جامعه و طبایع قشرهای آن، به ما کمک کنند. نکتۀ دیگری که در کار جمالزاده، بهخصوص برای جوانان داستاننویس، شایستۀ تأمل است احاطۀ چشمگیر او به زبان فارسی و گسترۀ ذخیرۀ واژگانیاش است.
نوشتههای جمالزاده بارها چاپ شده است اما هنوز جای بررسی دقیق آنها خالی است. نام آثارش، بیشتر از آنکه خوانده شوند، بر سرِ زبانهاست. چاپهای موجود حاکی از آن است که داستانهایش همچنان خواننده دارد و هنوز «مرکّبِ محو» بر نام نویسنده کشیده نشده است. جمالزاده را باید خواند. برخی از بحثهایش هنوز مطرحاند و میتوان بسیاری از چهرهها و طبایع اکنونیان را در میان آدمهای داستانی آثار او یافت. یا این چنین بگوییم که برخی از امروزیان میتوانند خود را در چهرههای داستانی او بازیابند. او از مناسبات و نوع کسانی سخن میگوید که ممکن است زیر لایۀ نازک مدرنیسمِ قرن اخیر به چشم نیایند، حال آنکه نقشی مؤثر در جامعۀ ایران و زندگی ایرانیان دارند. در آثار او مایههایی میتوان یافت مربوط به زندگی امروز و عجب کرد که چگونه منشها و شخصیتهایی توانستهاند از آن زمانهای بهتاریخپیوسته تا روزگار ما حضوری اینچنین چشمگیر داشته باشند. حتی ممکن است آثار جمالزاده خوانندۀ امروز را دربارۀ دانستههایش از مردم و جامعه، به نظری متفاوت با آنچه در تصور داشت برساند.
با توجه به اینکه دربارۀ جمالزاده فراوان نوشته شده، ضرورت نگارش این دفتر چه بوده است؟ کسانی، بیآنکه همۀ آثارش را خوانده باشند، در کار ادبیِ او به داوری نشستند و میتوان گفت گفتههای پیشینیان را تکرار کردند. بسیاری نیز تنها اولین اثر او را بررسی کردند و از دیگر نوشتههایش غافل ماندند. از اینرو، در این دفتر، طی بررسی آثار داستانی او، مضمون و طرح و پیرنگ همۀ داستانهای کوتاه و رمانهای او را میشناسانیم و میکوشیم آثار داستانی او را در چشماندازی گسترده توصیف کنیم و تصویری اِجمالی اما فراگیر از آنها و، در نهایت، فهرستی منتخب از آثار او به دست دهیم.