«حتی یک سرماخوردگی ساده هم میتواند باعث مرگ دخترتان بشود.» این حرفی بود که پزشک معالج دخترم موقع خداحافظی، خیلی رک و پوستکنده به ما گفت. همسرم داشت نوزادمان گابریلا را در آغوشش تکان میداد. هر دو از وحشت خشکمان زده بود. گابریلا با یک مشکل نخاعی حاد به دنیا آمده بود و این دیدار تنها آغاز راهی بود که بعدها معلوم شد سفری طولانی در دنیای پزشکی است: صدها مشاوره، دهها درمان مختلف و هفت عمل جراحی بزرگ در عرض هفت سال. با اینکه این سفر همچنان ادامه دارد، در کمال خوشحالی باید بگویم که گابریلا علیرغم مشکلات جسمیاش، سالم و بانشاط و خوشحال است. تمام هشت سالِ گذشته به مذاکره و صحبت با انبوهی از پزشکان، پرستاران، بیمارستانها و شرکتهای بیمه گذشته است. حالا که به آن نگاه می کنم، میبینم این فرایند تمام مهارتهایم را به کار گرفته است؛ مهارتهایی که سالهاست به کمک آنها به دیگران کمک کردهام تا در مذاکرات خود از طرف مقابلشان «بله» بگیرند. بهعلاوه، حالا که خوب به آن روزها نگاه میکنم، میبینم تنها مهارت کلیدی و مهمی که برای محافظت از دخترم و خانوادهام به آن نیاز داشتم، «نه» گفتن بود.