دروغگویی روی مبل به نویسندگی اروین یالوم، کتابی روانکاوانه است که به ارتباط بین درمانگر و مراجع و مسائلی که بین این دو وجود دارد میپردازد. مراجع و صحبتهای او، درمانگر و نوع برخوردش با مراجع و ارتباطی که بین مراجع و درمانگر شکل میگیرد، همگی از مسائل مهمی بوده که در فرآیند درمان تاثیرگذار هستند. خطا و لغزش از اصول درمان، چه آسیبهایی را ممکن است ایجاد کند؟ این کتاب به مبحث پیچیده رابطه بیمار با روانکاو میپردازد و با روایت ۲۹ داستان، پرده از حقایقی جالب برمیدارد.
افرادی که برای درمان به تراپیست مراجعه میکنند، درواقع همراه با خودشان داستانهایی را به اتاق درمان میآورند که قابل تامل هستند. گفتوگویی که بین مراجع و درمانگر صورت میگیرد، بخش مهمی از فرآیند درمان است. از طرفی درمانگر و بیمار باید در چارچوب قوانین جلسات با یکدیگر ارتباط برقرار کنند و ایجاد ارتباطی خارج از این چارچوب، مشکلاتی را در پی خواهد داشت. کتاب دروغگویی روی مبل (Lying on the Couch) درباره رابطه سه درمانگر با بیمارانشان و پیچیدگیهای این روابط است. این کتاب در قالب داستان نوشته شده و یکی از بهترین کتابهای داستان و رمانهای خارجی است.
یالوم علاوهبر به تصویر کشیدن پیچیدگیهای رابطه بیمار و روانکاو، راهحلهایی را برای مدیریت صحیح این رابطه ارائه کرده است. شما میتوانید با خواندن این اثر، مثالهایی از روابط ذکرشده را در دنیای خودتان پیدا کنید و به این ترتیب احساس همدلی بیشتر با شخصیتهای کتاب پیدا کنید. همچنین میتوانید به لایههای پنهان روان خود نگاهی بیندازید و خودتان را کشف کنید. یالوم برای نوشتن این کتاب، هم از عناصر دنیای واقعی و تجارب خودش استفاده کرده، و هم به سراغ عناصر داستانپردازی رفته است.
این کتاب با داستان درمانگری به اسم تراتر شروع میشود که با یکی از مراجعین خود که خانمی است ۴۰ سال کوچکتر از خودش، رابطهای فراتر از از رابطه درمانگر و بیمار برقرار کرده. درمانگری دیگر به اسم ارنست، مسئول پیگیری این قضیه شده و در این راه، خودش دچار مشکلاتی میشود و یکی دیگر از درمانگرها، فردی است که بهخاطر پولپرستی، سعی میکند یکی از بیمارانش را در چنگ خود نگه دارد.
این کتاب توسط « حسین کاظمییزدی» ترجمه شده و انتشارات کتابسرای نیک آن را منتشر کرده است.
اروین دیوید یالوم (Irvin David Yalom) یکی از روانپزشکها و روانکاوهای موفق مکتب اگزیستانسیالیسم است که در سال ۱۹۳۱ متولد شده. او با نوشتن کتابهای موفقی مثل «وقتی نیچه گریست» و «جلاد عشق» توانست به شهرت بسیاری دست پیدا کند و تجارب و دانستههای خود را به گوش مردم جهان برساند. دو کتاب نامبردهشده جزو پرفروشترین کتابها هستند. یالوم علاوهبر تالیف رمانها و آثار روانشناختی، آثار دانشگاهی موفقی نیز تالیف کرده است. یالوم خوانان یکی دیگر از کتابهایی است که میتوانید به سراغش بروید.
اگر به مباحث روانکاوی و روانشناختی علاقه دارید، از مطالعه این کتاب لذت خواهید برد. همچنین اگر از طرفداران مکتب اگزیستانسیالیسم هستید، با مطالعه این کتاب میتوانید هرچه بیشتر با باورهای این مکتب در حوزه درمان آشنا شوید. این کتاب برای همه درمانگرها یا افرادی که بهدنبال فهمیدن روان خود هستند نیز مناسب است.
شما میتوانید با مطالعه این کتاب، درک بهتری از روابط پیچیده درمانگر و بیمار پیدا کنید و با مشکلات این حوزه آشنا شوید. این کتاب میتواند شما را هرچه بیشتر با ابعاد ناشناخته روانتان آشنا کند و بهتان دیدی عمیق برای کشف بدهد. دروغگویی روی مبل همچنین شما را با دروغهایی که مراجعین روی مبل درمان میگویند آشنا میکند و پرده از اسرار پنهان این ماجرا برمیدارد. این اثر یکی از بهترین آثار برای فهم عمیق مسائل ظریف و پنهانی است که در شغل درمانگری وجود دارد و در صورت غفلت از آنها، ممکن است فرآیند درمان دچار مشکلات آسیبزننده شود.
اوایل دکتر کوک کمک میکرد. بعد از آن که اطمینان کرول را جلب کرد، به او کمک کرد تا برای چیزی که از دست داده بود سوگواری کند. تسلی فیزیکی خیلی زود به تسلی جنسی تبدیل شد و روی قالیچهی کاشانی که دو صندلی را ازهم جدا می کردند صورت گرفت. پس از آن جلسات تشریفات مشخصی داشت: چند دقیقه در مورد توضیح کرول در مورد اتفاقات طول هفته، «نوچ- نوچ»های تلقینی دکتر کوک (کرول هیچ گاه او را با نام کوچک صدا نمیزد)؛ بعد بررسی علائم بیماری کرول، افکار وسواسی او در مورد بیخوابی، بیاشتهایی و مشکلات در تمرکز کردن. دکترخیلی ماهر بود. کرول احساس می کرد آرامتر شده است؛ او احساس می کرد مورد توجه واقع شده و از این رو از دکتر سپاسگزار بود و بعد در نیمهی جلسه، دکتر کوک از حرف به عمل وارد میشد. این عمل ممکن بود در بستر تخیلات جنسی کرول شکل بگیرد: او می گفت واقعیت یافتن برخی از این تخیلات بسیار مهم است؛ یا در واکنش به خشم کرول نسبت به مردان میگفت که کار او اثبات این قضیه است که همهی مردان حرامزاده نیستند؛ یا وقتی کرول در مورد زشتی و عدم جذابیتش برای مردان حرف میزد، دکترمی گفت که شخصا خلاف این فرضیه را ثابت می کند که در واقع کرول خیلی برایش جذاب است.