دیدگاه انتخاب شده در این کتاب، دیدگاه روانشناسی تجربی نوین و روش علمی است. اگرچه این مقالهها به موضوعاتی میپردازند که معمولاً در حوزهی فلسفه یا الهیات قرار میگیرند، با این حال، نباید تصوّر کرد که روانشناسی با ماهیت ماورای طبیعیِ «مسئلهی نامیرایی» مرتبط است. روانشناسی نمیتواند هرگونه حقایق ماورایی را اثبات نماید، به علاوه حتی سعی ندارد که چنین کاری را انجام دهد. روانشناسی فقط با «پدیدهشناسیِ روان» مرتبط است. تصوّر نامیرا بودن، یک پدیدهی روانی است که در سرتاسر کرهی زمین گسترش یافته است. هر اندیشه و تصوّری از دیدگاه روانشناسی یک پدیده است، درست همانطور که فلسفه یا الهیات یک پدیدهاند. در روانشناسی نوین، اندیشهها و تصوّرات همانند حیوانات و گیاهان، ذات و موجودیت دارند. روش علمی مبتنی بر توصیف ذات و ماهیت است. همهی تصوّرات اساطیری از لحاظ جوهره و ماهیت، واقعی هستند و قدمت آنها از هر فلسفهای بیشتر است. اطلاعات اساطیری ما همانند دانش ما از ماهیت مادی، در اصل شامل اِدراکها و تجربهها است. با توجه به جهانی بودن این تصوّرات میتوان گفت که این تصوّرات، نشانه یا ویژگی یا شرحدهندهی حیات روانی هستند. این تصوّرات و باورها به طور طبیعی وجود دارند و برای اثبات صدق آنها به هیچ دلیل و مدرکی نیاز نیست. تنها سؤالی که بحث در مورد آن مفید و سازنده است این است که آیا این تصوّرات، جهانی و عمومیاند یا خیر. اگر این تصوّرات جهانیاند در این صورت آنها به سازههای طبیعی و ساختار معمول روان انسان تعلق دارند، و اگر احتمالاً با ضمیر خودآگاه یک انسان فرضی مواجه نشدهاند، در این صورت میتوان گفت که این تصوّرات در ضمیر ناخودآگاه حضور دارند. چنین حالتی یک مورد غیرعادی است. بخش کمتری از این تصوّرات جهانی در حالت خودآگاه یافت میشوند، بخش عمدهی آنها در حالت ناخودآگاه نهفته است و تأثیر بیشتری بر ضمیر خودآگاه دارند. این حالت به اختلال عصبی شباهت دارد.