بخشی از کتاب:
انسان از زمانهای بسیار دور به شناخت جنبههای پنهان روح و روان خود همت میگماشته و دلیل اصلی آن گرایش شدید مذهبی بوده است. ما انسانها از قدیم بهدنبال برقراری تعادل بین بخشهای تاریک و روشن وجودمان بودهایم. شیطان را بهخاطر میآورید که در ابتدا فرشتهی مقرب درگاه الهی بود و درواقع همان وسوسههایی باعث کبر و کفر شیطان شد که ما هم با آنها روبهرو هستیم؟ همیشه به ما گفته شده است که مراقب باشیم تحتتأثیر نیمهی پنهان و تاریک وجودمان قرار نگیریم.
چند وقت پیش، هنگام گفتگو با یکی از مراجعانم در مینیاپولیس دربارهی ماهیت این جنبههای پنهان وجود، او از من پرسید که آیا مگر سرکهی کهنه را در بطریهایی مصرف نشده نمیریزند؟
جواب دادم: «البته که میریزند.» برایم تعجبآور بود که او توانسته بود بهخوبی این ارتباط را درک کند. شناخت قسمتهای تاریک وجود درواقع بخشی از سنتهای مذهبی است، ولی ما همیشه به ظروفی جدید و زبانی جدید نیاز داریم تا بتوانیم مخمصهای را که انسان گرفتار آن است، توضیح دهیم.
گفتم: «بله، درست است. پرداختن به جنبههای پنهان وجود انسان مثل سرکهی کهنه است.»
این سؤال مرا به یاد بسیاری از شاگردانم انداخت که میخواستند با جنبههای تاریک وجود خود روبهرو شوند و من سالها به آنها مشاوره میدادم. باید برای هر نسل راهی تازه پیدا کنیم تا بتوانیم این مبحث را بهطریقی مثبت یا منفی، مورد بررسی قرار دهیم. نیمهی تاریک وجود لزوماً بار منفی ندارد بلکه شامل مواردی است که ضمیر خودآگاه ما از آن خبر ندارد.
اولین مرحله در مشاورهدرمانی، تأیید و بهرسمیت شناختن از جانب فرد است؛ درست مثل اعتراف به گناه نزد کشیش. رواندرمانگر به اشتباهات و کارهای نادرستِ فرد، اظهار پشیمانی یا تأیید نکات مثبتی که در درون او وجود دارد، گوش میکند؛ واقعیت وجودی او و رسالتش را در زندگی به چالش میکشد و به او کمک میکند از بخشهایی از وجودش که آنها را انکار میکند، آگاه شود.
آن روز در شهر مینیاپولیس در ایالت مینهسوتا، ناخودآگاه نوشتهی کارل گوستاو یونگ، روانپزشک و روانکاو سوئیسی بهذهنم آمد که آن را در سال ۱۹۳۷ در کتاب «روانشناسی و دین» نوشته بود: «اگر ما خواهان مفاهیمی ماندگار در دین هستیم، فقط باید از یک رویکرد روانشناختی پیروی کنیم. به همین دلیل هم من سعی دارم همهی آن افکار قدیمیِ بارها ترمیم شده را از ذهن افراد پاک کنم و دوباره آنها را در قالبی از تجارب تازه شکل دهم.»
مفهوم «جنبههای پنهان وجود» مانند یک قالب است که با زبانی نمادین شخصیتهای فرعی درون ما را جلوهگر میکند و دربارهی بخشهای ناشناختهی اعماق وجودمان حرف میزند. سایه یا جنبهی تاریک و پنهان به آن بخشهایی از وجود انسان گفته میشود که بهطور مداوم تحتتأثیر نورِ ضمیر خودآگاه تغییر میکند و درواقع جنبههایی است که انسان نمیتواند آگاهانه مسئولیت آنها را بپذیرد. ما انسانها بهطور مداوم در حال انتخاب هستیم، تجربه میکنیم و شخصیتمان را براساس آرمانهای خودمان و دنیای اطرافمان شکل میدهیم. هرچه بیشتر نور موجود در درونمان را جستجو کنیم، میزان بیشتری از جنبههای پنهان وجودمان کاهش مییابد.
این جنبهها نامهای مختلفی دارد، از جمله نیمهی تاریک، خودِ دیگر، جنبههای دیگر وجود، بَدَل، همزاد تاریک، نفْس بیمهار، ضمیر سرکوب شده. ما باید با دیوهای درونمان مواجه شویم و با آنها دستوپنجه نرم کنیم، چون ما را مجبور میکنند که کارهایی ناشایست انجام دهیم؛ هبوط به جهنم، شب تاریک روح، بحرانی بزرگ در نیمه راه زندگی.
شاید کلا ۱۰ درصد مطالب این کتاب مفید باشه الباقی واقعا مزخرفه، یکسری داستان بی ربط، مثلا میگه اگر دیدی کسی تف کرد رو زمین و شما ناراحت شدی و برت اومد تو مشکل داری!!!! و در خودت این خصلت رو داری پس بگرد و پیداش کن و باهاش کنار بیا و یکسری ....
5
به نظر من که عالی بود ،من خیلی باهاش ارتباط برقرار کردم. الان دیگه هم دارم سعی میکنم خودم و بهتر بشناسم هم دیگران و قضاوت نمیکنم
2
نمونه رو گوش کردم صدای راوی دافعه داره نمیتونم تمرکز کنم. صدا سازی هم حدی داره خب، طبیعی تر صحبت میکردی صدات بد نبودا
2
کتاب روانشناسی هم سانسور میکنید؟ خوب شد همون مقدمه متوجه شدم وقتم رو برای خودشناسی سانسور شده تلف نکردم.
5
این همون کتاب نیمه تاریک وجود،فک کنم ی ترجمه دیگه اس
من فک کردم ادامه همونه خریدمش😐
اما بازم گوشش دادم کتاب خوبیه درکل
5
متن کتاب و صدای روای عالی بود.کتاب فوق العاده و آموزنده