نخستین شرط تئاتر مردمی این است که در وهلۀ نخست برای کارگر خسته از کار روزانه، استراحت جسمانی و روحی در نظر گرفته شود تا در او ایجاد سبکباری کند و موجب تمدد قوای او شود. بر عهدۀ معماران تئاتر آینده است که تمهیدی بیندیشند تا جاهای ارزانتر راحتتر هم باشند و به دلیل ارزانی آزاردهنده نباشند. مردم، نمایشهای خشن را دوست دارند، به شرط آن که قهرمانان آن بار دیگر، در صحنۀ تئاتر همچون در عرصۀ زندگی، لگدمال این خشونت نشوند. مردم هرچه هم که خود فرمانبردار یا سرخورده باشند، نسبت به پرسوناژهای رویایی خود از خوشبینی تعصبآمیزی برخوردارند و از این رو از یک پایان حزنانگیز رنج میبرند. این به معنای آن نیست که مردم به ملودرامهای سوزناکی که پایانی خوش داشته باشد نیازمندند، زیرا چنین ملودرامهایی فریب مستهجن و مخدر فوتآوری است که چون الکل مردم را به بیحسی میکشاند. آن نیروی خستگیزدا که ما در پی وارد کردنش در تئاتر هستیم نباید به ضد فعالیت معنوی تعبیر شود. تئاتر باید منبعی از انرژی باشد و این است شرط دوم. کتاب حاضر نگاهی است به چگونگی شکلگیری تئاتر مردمی در فرانسه، پیشگامان تئاتر مردم در این کشور، فراتر از تئاتر، و اسناد انقلاب در خصوص تئاترها و جشنهای مردمی.