«زنگ موسیقی»، روایت مستندگونهای است از آنچه در فاصله کوتاه زندگی نگارنده و از دیدگاه او بر موسیقی ایران گذشتهاست. داستان از نقطهای از این مسیر پرفراز و نشیب آغاز میشود و با یادآوری خاطرات تلخ و شیرین نویسنده از افتوخیزهای بیپایان موسیقی، در جاده پرسنگلاخ تاریخ معاصر پیش میرود و بازیگوشانه بین گذشتههای دور و نزدیک در نوساناست. آنچه زندگی این اثر را دوچندان میکند، پژوهشی است که در قالب روند تهیه فیلم مستندی درباره بزرگان موسیقی ایران، پیش چشم خواننده قرار میگیرد. خواننده پا به پای نگارنده داستان، در خیابانها و کوچه پسکوچههای تهران قدیم پرسه میزند و پای صحبتهای دوستانه استادانی همچون منوچهر همایونپور، بدیعزاده، نیداوود، اسماعیل مهرتاش و حسین قوامی مینشیند و بخشهایی از تاریخ موسیقی را از زبان آنها میشنود. برشی ازرمان «زنگ موسیقی» «او چند لحظهای به من خیره ماند و بعد، انگار که من مجتهدی مخالف موسیقی هستم توضیح داد: اما یک نکته را نباید از نظر دور داشت که دین اسلام متکی به قرآن است و در سراسر این کتاب آسمانی حتی یک بار هم کلمه موسیقی دیده نمیشود و هیچ حکمی دربارهاش نازل نشده است. مشکل اینجاست که پس از دوران خلافت خلفای اربعه یا خلفای راشدین که بنیامیه و بنیعباس بر سر کار آمدند، به بر پا کردن مجالس عیش و عشرت روی آوردند، علمای دین که از رواج آن مجالس میگساری و عیش و طرب، احساس خطر کردند، بدون توجه به انواع موسیقی حکم به ممنوعیت مطلق و حرام بودن موسیقی دادند»