کلیفرد اودتس، نمایشنامهنویس اصول اخلاقی طبقه متوسط و گرفتاریهای ناشی از جاهطلبی این طبقه، مصمم بود تا مشکلات ناشی از نابرابری و ذهنیت پولپرست را به منصه ظهور برساند. اودتس، که بدون تردید مهمترین نمایشنامهنویس دهه سی آمریکاست. دوران بحران بزرگ اقتصادی آن کشور و عواقبش را از نزدیک و به دقت زیر نظر داشت. و به تصویر کشیدن تنشی که در اثر ضربات پیاپی رقابتیترین ماتریالیسم جهان و نابرابری اجتماعی متعاقبش در فرد به وجود میآمد. با رویکرد اصلاح طلبانه و اعتراف گونه اودتس جور در میآمد. بی تعارف و صادقانه، اودتس صدای میلیون ها آمریکایی در دوره رنجهای بحران اقتصادی و توسعه کشور بود. ذهن اصلاحطلب و اخلاقگرای وی همیشه او را وامی داشت تا مشاهداتش را با دیدگاهی انسانی تحلیل کند. زندگی شخصی اودتس از آثارش جداشدنی نیست و منبعی بی ایان برای نوشتن در اختیارش میگذاشت. او به طبقهای معمولی از جامعه آمریکایی تعلق داشت که ضمن تلاش برای تحقق رویای آمریکایی موفقیت، اولویت را به ایدئولوژی میداد. او یکی از اعضای برجسته جامعه آمریکایی بود که بدون قربانی کردن میراث فرهنگی «کشور قدیمی» برای ثبت حضورش در دنیایی تازه وارد معرکه شد؛ تئاتر برای او ابزاری بود که به کمکش صدای نسلی خشمگین را شنیدنی کرد. گرچه بسیاری از منتقدان اودتس را نویسندهای تاثیرگذار میدانند. به نظر میرسد هیچ گاه از او آن طور که شایسته مرتبهاش بود تقدیر نشد. برخی از او با عنوان «استعداد فنا شده» یاد میکنند و برخی «پسر طلایی تئاتر» میخوانندش.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 564.۰۰ بایت |
تعداد صفحات | 232 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۰۷:۴۴:۰۰ |
نویسنده | کلیفرد اودتس |
مترجم | خاطره کردکریمی |
ناشر | انتشارات علمی و فرهنگی |
زبان | فارسی |
عنوان انگلیسی | Golden Boy, Wating for Lefty |
تاریخ انتشار | ۱۴۰۳/۰۷/۲۳ |
قیمت ارزی | 5 دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
نمایشنامه در انتظار لفتی یک نمایشنامه سیاسی و به طرفداری از اعتصابات کارگری و کمونیسم می پردازه شاید برای زمان خودش یعنی دهه ۱۹۳۰ نمایشنامه خوبی بوده اما به نظرم گذشت زمان از ارزش های اون کم کرده. اما پسر طلایی که دو سال بعد از این نمایشنامه نوشته شده یک اثر درخشان هست که هنوز هم در برادوی اجرا میشه. پسر طلایی به فروپاشی یک بوکسور جوان می پردازه که روزگاری ویولن می نواخته. اگر نمایشنامه مرگ فروشنده رو خونده باشید احتمالا پایان این نمایشنامه براتون خیلی آشناست😉