سال ۱۳۷۰ جذب مطالعات معلولیت شدم؛ تاکنون که نزدیک به سه دهه است همواره این پرسش در ذهنم جولان داده که چرا معلولان ایران هنوز به سطح رفاه و توانبخشی مطلوب دست نیافتهاند.
تلاش کردهام، طی سالهای متمادی، دیدگاهها و تحلیلها را جمعآوری کنم؛ بالاخره در فروردین ۱۳۹۸ تصمیم گرفتم، یافتههای خود را در قالب انتشار یک کتاب با دیگران به اشتراک بگذارم. اما تدوین این کتاب بر اساس اطلاعات جمعآوری شده، طی حدود سه دهه، بسیار وقتم را گرفت و اکثر روزهای هفته، ساعتهایی را به آن میپرداختم. یکی از مشکلاتم این بوده و هست که منابع تاریخی، جامعه شناختی و بررسیهای توسعه محور درباره معلولان و معلولیتهای ایران بسیار اندک است؛ حتی در پارهای از موضوعات، منبعی وجود ندارد. به هر حال این تحقیق را به رغم بسیاری از کاستیها و با اذعان و اعتراف به عدم جامعیت آن آماده انتشار نمودم؛ اما از همه تحلیلگران، کنشگران، نخبگان و صاحب نظران استدعا مینمایم، مرا از نظرات، نقدها و آراء خود بینصیب نگذارند و در واقع در این پروژه نیاز به خرد جمعی هست و بدون هم فکری نمیتوان به یک راهبرد جامع درباره مشکلات معلولان ایران رسید. این عضو کوچکترین، کمال احترام و تشکر نسبت به همه اشخاصی دارم که در پیشبُرد این پروژه اهتمام داشته و با یاری فکری خود، در حلّ مشکل مساعدت نمودهاند. به ویژه از نقدهای شما استقبال مینمایم.
***
قدیمیترین سندی که گویای توجه ایرانیان به عقبماندگی معلولان ایران و پیشرفت معلولان روسیه، ترکیه و اروپا است، منبعی مربوط به امیرکبیر و حدود ۱۶۰ سال قبل است. یعنی بیش از یک سده و نیم است که تحول خواهی در جامعه معلولین آغاز شده و از فراز و نشیبهای بسیار عبور کرده است.
چرا نتوانستهایم در طول این مدت به جایگاه مطلوب برسیم. با اینکه کشورهایی دیرتر از ما شروع کردند و الآن شاخصهای بهتری دارند. ژاپن یک نمونه است که هم اکنون وضع جامعه معلولان ژاپنی پیشرفتهتر است.
بعضی بر این عقیدهاند که جامعه معلولان، بخشی از کل جامعه ایران است و در صورت عدم پیشرفت کل جامعه، جوامع خُرد مثل جامعه معلولان هم به ناچار نمیتواند پیشرفت را تجربه کند. اما لازم است به این نکته توجه شود که جامعه معلولین در همه امور با کل جامعه تطابق ندارد.
***
درباره علل و عوامل فقدان پیشرفت مطلوب معلولین ایران، تحلیلها بسیار متنوع است و هر شخص عدم پیشرفت را مرهون به یک یا چند علت خاص میداند؛ خود معلولین در جمعها و جلسات خودشان، دائم به نقش سازمان بهزیستی اشاره میکنند. اما وقتی میپرسیم، چرا بهزیستی نتوانسته معلولان را به شاخصهای مطلوب برساند؟ هر فرد در پاسخ نکتهای میگوید و به علتی یا مجموعهای از علل میپردازد. از ضعف در ساختار اداری یا فقدان قوانین یا عدم تبحر و تجربه مدیران تا مشکلات ساختاری در نظام مدیریتی سازمان بهزیستی و یا نبود مشارکت معلولان در سازمان و عدم رغبت سازمان در جذب نخبگان معلول را به عنوان علل و عوامل نرسیدن معلولان به معیشت و زندگی مطلوب مطرح میکنند. این دیدگاهها را در همین کتاب دستهبندی شده معرفی و تجزیه و تحلیل خواهم کرد.
***
افرادی که درباره عدم پیشرفت و توسعه جامعه هدف اظهارنظر کردهاند، نهایتاً به چند جمله اکتفا کرده و تاکنون تحلیلهای جامع و بررسیهای مبتنی بر آمار و استدلال در این باره عرضه نشده است. اما برای اولین بار میخواهیم بر اساس اطلاعات به دست آمده و فکتهای تاریخی و اجتماعی به بررسی نسبتاً جامع بپردازیم و به این پرسشها، مفصلتر پاسخ گوییم.
تجارب این دورهها چه میگوید و مشکل چیست؟ آیا بر اثر نداشتن یک شیوه علمی در حل مشکلات، کارنامه ایرانیان در این زمینه خوب نیست؟ یا نهادهای مردمی خوب عمل نکردهاند؟ یا باید به دنبال علل دیگر بگردیم.
این کتاب درصدد است با آسیبشناسی فعالیتها و تجزیه و تحلیل عملکرد نهادهای کنشگر رابطه اینها با عدم توسعه یافتگی را کشف کند. دوم میخواهیم بدانیم چه مدل علمی میتوان برای توسعه این جامعه مطرح کرد؟
این کتاب درصدد است با مروری بر تاریخ تحولات معلولیت و معلولان ایران، آسیبها، کم کاری نهادهای مدنی، فقدان تعامل و همکاری بین عوامل تحول آفرین را کشف کند؛ و ریشه مشکلات را به دست آورد.
چنین مطالعه با رویکرد تاریخی و توسعه شناسی در حوزه معلولیت ایران انجام نگرفته و به همین دلیل بسیاری از آسیبها و اشتباهات گذشته تکرار میگردد و هنوز معلولان اسیر، چنبرهای از ناکارآمدی و شبکهای از مشکلات متعدد هستند.
***
در پدیده «توسعه نیافتگی جامعه معلولان ایران» قطعاً عوامل و علل مختلف دخالت دارند و نباید به یک علت بسنده کنیم و به دام اشتباهات بیفتیم. علل و عوامل به صورت یک شبکه در هم تنیده و سلسلهوار و مشبک موجب توسعه نیافتگی شدهاند. شناخت این علل و عوامل و نشان دادن تأثیر آنها، کاری بَس دشوار است، ولی دشوارتر ترتیب آنها نسبت به یکدیگر و پس از آن، میزان و اندازه تأثیر هر یک در توسعه نیافتگی است. با توجه به اینکه اطلاعات آماری درباره معلولان ایران اندک و ضعیف است و به دلیل فقدان اطلاعات کمی، سنجشها و تحلیلهای مبتنی بر آمارها هم ضعیفتر میباشد.
از همه عزیزانی که مرا در تألیف این کتاب یاری کردند؛ برخی جوانب و زوایای مبهم را برای من گشودند و با توضیح و استدلال راه درست را به من نشان دادند؛ پارهای از خطاهای مرا تصحیح کردند بسیار سپاسگزارم، اذعان دارم و معترف هستم که این اثر تألیف یک فرد نیست بلکه در ساخت و تولید آن افراد بسیار دخالت داشتهاند، از همه آنان کمال سپاس را دارم و به دلیل کثرت افراد و به دلیل خوف غفلت از بعضی اسامی از نام بردن آنان اجتناب میکنم. امید است عدم ذکر نامها، حمل بر بیادبی نگردد که من با همه وجود و با ادب کامل، مخلص همگان هستم.
محمد نوری