خواندن یا تجربه کردن؟ این سؤالی است که شاید افراد زیادی به آن اندیشیدهاند. سؤالی که نیکوس کازانتراکیس آن را دستمایه قرار داده و مشهورترین و زیباترین رمانش را بر اساس آن نوشته است. زوربای یونانی رمانی دربارهی فلسفهی زندگی است. داستانی که باید خواند و از آن لذت برد.
زوربای یونانی داستانی یونانی است که اولین بار سال ۱۹۴۶ منتشر شد. این داستان در زبان انگلیسی با نام «zorba, the greek» شناخته میشود. داستان زوربای یونانی داستان تقابل دو نوع فلسفهی زندگی است. زندگی زوربا که زندگیای آزاد و رها داشته و تجربیات فراوانی در سراسر جهان دارد و زندگی مردی که سالهای زندگیاش را میان کتابها گذرانده است. مرد جوان که در زندگیاش خطر نکرده مجذوب زوربا و شیوهی زندگیاش شده است. تقابل شیوهی زندگی این دو شخصیت داستان جذابی را خلق کرده است که در سراسر جهان مخاطبان زیادی دارد. زوربای یونانی تاکنون به زبانهای بسیاری برگردانده شده است.
داستان زوربای یونانی در سینما نیز موردتوجه قرارگرفته است. از روی این داستان اقتباسهای مختلفی انجامشده است. موفقترین اقتباسی که از روی این فیلم انجامشده است فیلمی به همین نام به کارگردانی «مایکل کاکویانیس» است که سال ۱۹۶۴ ساخته شد.
زوربای یونانی داستان یک جوان روشنفکر یونانی است. او که تمام زندگیاش را بین کتابها گذرانده است و حالا تصمیم دارد شکل متفاوتی از زندگی را تجربه کند. او به معدنی در جزیزهی کرت رفته تا آن را بازگشایی کرده و مدیریتش را بر عهده بگیرد. او در راه سفرش در کافهای با مردی به نام الکسیس زوربا آشنا میشود. زوربا به او میگوید که تواناییّهای زیادی دارد و میخواهد او را همراه خوش ببرد. مرد جوان و زوربا با هم همراه میشوند، جوان کمکم جلب شخصیت آزاد و رهای زوربا میشود و تلاش میکند بیشتر و بیشتر از او یاد بگیرد و سبک زندگیاش را بفهمد.
نیکوس کازانتزاکیس (nikos kazantazkis) نویسندهی مشهور یونانی قرن بیستم سال ۱۸۸۳ در جزیرهی کرت به دنیا آمد. زمان تولد او این منطقه هنوز تحت سلطهی عثمانی بود. او در دانشگاه آتن در رشتهی حقوق درس خواند و پسازآن برای تحصیل در رشتهی فلسفه به پاریس رفت. او پس از پایان تحصیلاتش به یونان بازگشت و در این کشور به ترجمهی آثار فلسفی مشغول شد. او به نقاط مختلف جهان سفرکرده و در کشورهایی مانند ایتالیا، اسپانیا، روسیه، قبرس، مصر، چکواسلکواکی، چین و ژاپن زندگی کرده است.
نیکوس کازانتراکیس یکی از مشهورترین نویسندگان تاریخ یونان است. از او داستانهای زیادی برجامانده که از میان بهترینهای آنها میتوان به کتابهای «آخرین وسوسه مسیح»، «سفرها»، «برادرکشی» و «مسیح باز مصلوب» اشاره کرد. این نویسنده سابقهی نامزدی نوبل ادبیات را در کارنامه دارد. او بسیاری از آثار مهم همچون کمدی الهی و ایلیاد را به یونانی برگردانده است.
این نویسندهی توانمند سال ۱۹۵۷ درگذشت و در زادگاهش به خاک سپرده شد.
زوربای یونانی یکی از مشهورترین آثار ادبی جهان است که در ایران نیز مانند سراسر جهان بارها و بارها ترجمه و منتشرشده است. این کتاب اولین بار سال ۱۳۴۷ به فارسی برگردانده شد. این ترجمه را تیمور صفری انجام داده است. پسازآن محمد قاضی هم این کتاب را به فارسی ترجمه کرد.
انتشارات موسسه انتشارات نگاه کتاب زوربای یونانی را با ترجمهی محمود مصاحب عرضه کرده و در اختیار علاقهمندان قرار داده است. کتاب گویای زوربای یونانی را انتشارات آوا نامه با گویندگی آرمان سلطانخواه منتشر کرده است. فایل صوتی این کتاب نیز در فیدیبو در دسترس است.
زوربای یونانی کتاب ارزشمندی است. کتابی که مخاطبش را به فکر کردن وادار میکند. این کتاب زندگی در لحظه را در مقابل زندگی محتاطانه قرار داده است. چنین کتابی برای تمام افرادی که در گذشته زندگی میکنند یا نگرانی آینده آزارشان میدهد بسیار مناسب است. زوربای یونانی کتابی است که هرکتابخوانی باید بخواند و اندکی از کتابهایش فاصله بگیرد. این کتاب زندگی را پرهیجان میخواهد، پر از تجربیات شخصی ناب که شما را جلو میبرد و زندگیتان را رنگ میبخشد. این کتاب را بخوانید و به همهی آنهایی که دوستشان دارید هدیه دهید.
کتاب زوربای یونانی در دستهی کتابهای داستان یونانی قرار دارد.
کتاب زوربای یونانی مناسب برای گروه سنی بزرگسال است.
تعداد صفحات نسخهی چاپی کتاب 519 صفحه است که با مطالعهی روزانه 20 دقیقه میتوانید این کتاب را در 25 روز بخوانید.
کتاب زوربای یونانی جزو کتابهای حجیم و بلند با موضوع داستان یونانی است. این کتاب برای افرادی که وقت بیشتری برای مطالعه دارند و میخواهند در زمینهی داستان یونانی زمان بیشتری را به مطالعه اختصاص دهند انتخاب مناسبی است.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب زوربای یونانی اثر نیکوس کازانتراکیس بود. خرید و دانلود این اثر در همین صفحه امکانپذیر است. برای مطالعهی دیگر کتابها در زمینهی داستان یونانی میتوانید به قسمت دستهبندی کتابها مراجعه و کتابهای این موضوع را یکجا مشاهده کنید.
روز عید فصح یا عید پاک مسیحیان بود. زوربا لباس مرتبی پوشیده خود را به بهترین نحوی آرایشکرده بود. جوراب ساقه کوتاه پشمی زرشکی پررنگی برپاداشت که مدعی بود روزگاری یکی از دوستان زنش در مقدونیه برایش بافته است. با نوعی اشتیاق آمیخته با نگرانی بر تپه ساحلی بالا و پایین میرفت. دستی بر ابروهای پرپشتش گذاشت تا مگر حفاظی برای چشمان خود در برابر آفتاب ترتیب داده بتواند جادهای را که به دهکده منتهی میشد- و نیز رفت و آمد در آن را- بهتر در مدنظر قرار دهد. با خود میگفت:
«دیرکرد، باز این فیل دریایی پیر دیرکرد! زنیکه شلخته، کهنه کثیف و تکهپاره بازهم دیرکرد.»
پروانهای که بهتازگی از پیله خارجشده بود به پرواز درآمد و کوشید تا روی سبیل زوربا بنشیند، ولی موجب تحریک پوست و قلقلک زوربا شد. وی نیز دهان را پرباد کرده خرهای کشید پروانه بهآرامی به پرواز درآمد و در پرتو اشعه خورشید، ازنظر پنهان گشت.
آن روز قرار بود مادام اورتانس هم پیش ما بیاید تا جشن عید فصح را برگزار کنیم. برهای را با سیخ کباب کرده، سفرهای سفید بر زمین گسترده و تعدادی تخممرغ رنگین درست کرده بودیم. بهطورجدی و شوخی تصمیم داشتیم. پذیرانی شایانی از او به عملآوریم. وجود این پری دریایی چاق، معطر و وارفته در آن ساحل دورافتاده موجب سرگرمی و مسرت ما بودم. هنگامیکه نزد ما نبود احساس میکردیم که چیزی کم داریم: رایحه عطر و ادکلنی، خرامی چون حرکات اردک به هنگام راه رفتن، صدایی خشن و دورگه و چشمانی پریدهرنگ و بیحال.
فرمت محتوا | epub |
حجم | 2.۸۲ مگابایت |
تعداد صفحات | 519 صفحه |
زمان تقریبی مطالعه | ۱۷:۱۸:۰۰ |
نویسنده | نیکوس کازانتزاکیس |
مترجم | محمود مصاحب |
ناشر | انتشارات نگاه |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۲/۰۸/۱۳ |
قیمت ارزی | 6 دلار |
قیمت چاپی | 60,000 تومان |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
بینهایت کتاب زیباییست البته که اکیدا پیشنهاد میکنم با ترجمه مرحوم قاضی بخونیدش دوستان متذکر شدند که کتاب خیلی زنستیزانهست؛ این حرف تاحد زیادی درسته و افکار زوربا درمورد زنان، افکار یک مرد شرقی اهل زندگی و نه اهل فکر و بهشدت عامیه اما نهایتا زوربا با زنان بدرفتار نیست و از آن مهمتر او پرده از چهره بکر و انسانی نوع بشر برمیداره...زوربا،قدیس نیست و چنین ادعایی هم نداره اما پر از شور زندگیه؛جسور و رقیقالقلبه؛اهل عمل و تجربهست.از زندگی درس میگیره،جوری که فرداش از دیروزش،آدم بهتری شده.در بند خرافات نیست و زیرکه.جاهایی کلک میزنه که میدونه پای خرافات در میونه(مثلا به راهبها) و البته نقطه ضعفش هم اینه که بدون زن نمیتونه زندگی کنه و برای همینم میتونه راحت بهشون دروغ بگه(و در عینحال دروغ میگه که دل زنان رو نشکنه نه اینکه لزوما با احساساتشون بازی کنه) باری،حتما و حتما باید این اثر رو خوند (خصوصا زنان حتما باید بخونند،چون نشون میده که زنان اگه به فکر رشد/توانمندی خودشون نباشند،چطور مردان بهخودشون اجازه میدن که راحت تحقیرشون کنند!)
سلام این کتاب با ترجمه ی محمد قاضی بسبار خواندنی تر است. سپاسگزار می شوم اگر با ترجمه ایشان هم امکان خرید فراهم کنید.
این کتاب یکی از آثار ادبی با ارزش هست، در این شکی نیست. ولی محتوای کتاب و فلسفه ای که مطرح میکنه به شدت زن ستیز و ضد زن هست. طرز فکر قهرمان داستان که در واقع بسیار هم شخصیت دوست داشتی و تاثیر گذاری هست (زوربا) به شکل ترسناکی دچار تفکر مرد سالارانه و متحجر در مورد زنان است و در واقع از این هم پا رو فراتر گذاشته و معتقد هست که انسان فقط شامل جنس مذکر است، و جنس مونث به همراه سایر تجلی های آفرینش مثل غذا و شراب، صرفا جهت آسایش او وجود داره. چیزی که اوضاع رو بدتر میکنه اینه که این طرز تفکر در کتاب به شدت تحسین و ستایش میشه. میتوان اینطور فکر کرد که داستان صرفا به بازتاب فرهنگ و طرز فکر زمانه و جامعه ای میپردازد که ماجراهای کتاب در آن رخ داده، اما این هم چیزی از وضعیت اسفناک جنسیت زدگی این اثر کم نمیکنه.
کتاب بینظیریست.کازانتزاکیس سه تا دین بزرگ اگر در زندگیش داشته هر سه را به زیبایی در این اثر ادا کرده است اول به زادگاه خود و فرهنگ آن یعنی جزیره کرت که به زیبایی اون رو به جهانیان شناسانده است دوم به تاریخ که به زیبایی تاریخ خونبار منطقه رو در لفاقه ای نرم به خورد خواننده داده است سوم ادای دین به جامه شناسی، روانشناسی و انسان شناسیست که در جامی بغایت زیبا به خواننده نوشانده است. کازانتزاکیس داره با معرفی زوربا به جهانیان میگه که انسانیت امریست فرای دیانت و زبان مشترک برای نجات بشر در جهان. من معتقدم کازانتزاکیس با معرفی زوربا به ما در اصل داره ذات وجودی خودش رو بهمون معرفی میکنه
این کتاب این همه به زن ها توهین کرد که به آدما یاد بده در لحظه زندگی کنید؟ چیزی که عقاید جنسیت زده رو بازنشر کنه ارزش خوندن نداره. کاری به تاریخ چاپ و قدیمی بودنش هم ندارم؛ شاید تو دوره خودش کتاب خیلی فوقالعادهای هم بوده، اما این مسئله که تو دنیای امروزی یه همچین کتابی خونده بشه تا مردم یاد بگیرن در لحظه زندگی کنن حتی شوخیش هم جالب نیست! بماند که در لحظه زندگی کردن خیلی جاها ضررش بیشتر از منفعتشه! البته کاش ایراد عقاید زوربا فقط جنسیت زدگیش بود... آدمی هست که برای منافع خودش به هر دروغ و دغلی متوسل میشه. شایدم چون خیلیا باهاش همذاتپنداری میکنن ازش لذت میبرن!
سلام اول از همه بگم که من این کتاب رو با ترجمه آقای قاضی خوندم و بعد از اون در مورد خود کتاب میتونم بگم یکی از قشنگ ترین کتاب هایی هست که تا به حال خوندم و هر از چند مدت باید رفت و دوباره به حرفایی که این کتاب برای گفتن داره گوش جان سپرد .. با توجه به اینکه من خودم فمینیست هستم اما چشمامو روی اون بخش های فمینیستی کتاب بستم و سعی کردم طرز نگاه متفاوتش به زندگی رو دنبال کنم .. این کتاب مناسب همه افرادیه که نسبت به مسائل بنیادی زندگی شکاک هستند و دنبال یه دید تازه و ساده به زندگی میگردن .. امیدوارم که بقیه هم از خوندن این کتاب لذت ببرند :)
کتاب با ترجمه محمد قاضی بسیار خواندنی تر است. لطفا این حرجمه را در دسترس قرار دهید. با تشکر
من نسخه صوتی رو با صدای آقای سلطان زاده شنیدم و به نظرم عالی بود.اما چون کتاب ارزشمندی بود نیاز دارم خودم هم یک بار دیگه بخونمش.بخش هایی از کتاب هست که باید دوباره بخونم و مزه مزه اش کنم.من ترجمه آقای قاضی رو ندیدم ولی به نظرم ترجمه با توجه به زمان داستان خوب بود.نکته منفی کتاب حسی که احتمالا تمام هم جنسان من نسبت به تصویر زنان و عقاید زوربا و نویسنده نسبت به زنان خواهند داشت.این جا تازه میفهمم زنان چه مسیر سختی را برای داشتن جایگاهی انسانی طی کرده اند.
سلام، من کتاب رو خوندم، ۱) اگر توصیفات زیاد و داستان پردازی و جنبه هنری کتاب و ... اینها براتون مهمه کتاب بدی نیست یا حتی کتاب خوبیست ۲) اما اگر دنبال concept هاو نکات کلیدی و اموزنده و ... و جملات تاثیر گذار متعدد در کتاب هستید، کتاب خوبی ازین جهت نیست. شاید به شخصه چون خودم بیشتر دنبال مورد شماره دو هستم، انچنان که باید لذت نبردم.
کتاب زوربافوق العاده است به خصوص ترجمه آقای محمدقاضی... پیشنهاد می کنم آثاردیگرکازانتزاکیس نظیر گزارش به خاک یونان و مسیح بازمصلوب راهم مطالعه کنید...موفق باشید.