مجموعه نغمه آتش و یخ - ویدا
کتابهای این لیست
درباره ی مجموعه نغمه آتش و یخ، بازی تاج و تخت (بخش اول) جلد 1
استارکها بر سرزمین زمستانی حکم میرانند، جایی که خلق و خوی مردمانش همچون طبیعت سرد و خشک است. صداقت و درستکاری پیشه آنهاست. بازی تاج و تخت داستان جوانمردی و درستکاری همین مردان است، آنجا که چشما ......
درباره ی مجموعه نغمه آتش و یخ، بازی تاج و تخت (بخش دوم) جلد 2
سر لوراس جوانترین فرزند مک تایرل، لرد باغهای معلق و نگهبان جنوب بود. در شانزده سالگی، جوانترین سوارکار میدان بود، با این حال صبح آن روز سه شوالیه از گارد سلطنتی را در سه مسابقۀ اولش از اسب انداخته ......
درباره ی مجموعه نغمه آتش و یخ، رقص با اژدهاها (بخش اول) جلد 10
هوای شبانگاه بوی آدمیزاد میداد. جادوگر، زیر درختی ایستاد و بو کشید؛ موهای قهوهای- خاکستریاش سیخ شده بودند. باد بوی آدمها را برایش آورده بود، همراه با بوی روباه و خرگوش، شیر دریایی و گوزن شمالی و ......
درباره ی مجموعه نغمه آتش و یخ، رقص با اژدهاها (بخش سوم) جلد 12
ملیسندر درحالیکه آغوشش را رو به برف در حال بارش باز کرده بود، فریاد زد: «رالور! تو نور چشمان ما، آتش بخاری ما و گرمای وجود مایی! خورشیدی که روزهامان را گرم میکند از آن توست و ستارگانی که تاریکی را ا ......
درباره ی مجموعه نغمه آتش و یخ، جشنی برای کلاغ ها (بخش اول) جلد 8
کیمیاگران باید تا حالا آمده باشند. آیا تمام اینها فقط فریبی ناجوانمردانه بود یا اینکه بهراستی برای آن مرد اتفاقی افتاده بود؟ این نخستین باری نبود که بخت به پیت پشت میکرد. اوایل او خودش را خوشاقب ......
درباره ی مجموعه نغمه آتش و یخ، رقص با اژدهاها (بخش دوم) جلد 11
با آنکه تاریکی زندان گرگ را در بر گرفته بود، دیووس باز هم میتوانست حس کند که آن روز صبح اتفاق شومی در راه است. او با شنیدن سروصداها به طرف درِ اتاقی که در آن زندانی بود خزید، اما درِ چوبی قطور بود ......
درباره ی مجموعه نغمه آتش و یخ، بازی تاج و تخت (بخش سوم) جلد 3
پشت تخت فرمانروایی بیست نگهبان لنیستر با شمشیرهای بلندی که از کمربندهایشان آویزان بود، ایستاده بودند. بالاپوشهای سرخرنگ از شانههایشان آویزان بود و نشان شیر روی کلاهخودهایشان حک شده بود. اما انگشت ......
درباره ی مجموعه نغمه آتش و یخ، جشنی برای کلاغ ها (بخش دوم) جلد 9
طبلها نوای جنگ میزدند و کشتی پیروزی آهنین آبهای سبزرنگ را میشکافت و پیش میرفت. کشتی کوچکتر روبهرو داشت میچرخید و پاروهایش بر آب دریا کوبیده میشد. روی پرچمش نشان رز دیده میشد. پیروزی آهنین ب ......
درباره ی مجموعه نغمه آتش و یخ، طوفان شمشیرها (بخش اول) جلد 6
سیصد برادر قسمخوردۀ نایتواچ راهی شمال شده بودند، دویست نفر از قصر سیاه و صد نفر هم از برج سایه. این بزرگترین پیشروی تاریخ نایتواچ بود؛ حدود یکسوم نیروهای دیوار آنجا بودند. میخواستند بنجیناستا ......
درباره ی مجموعه نغمه آتش و یخ، نبرد پادشاهان (بخش دوم) جلد 5
استانیس نوک شمشیرش را رو به برادرش گرفت و گفت: «من مرد بیرحمی نیستم. همینطور دوست ندارم تیغه آورنده نور رو با خون برادرم کثیف کنم. به احترام مادرمون که هر دوی ما رو به دنیا آورد، امشب رو بهت فرصت م ......
درباره ی مجموعه نغمه آتش و یخ، نبرد پادشاهان (بخش اول) جلد 4
نور ستارۀ دنبالهدار در افق سحرگاه پیدا بود: ردی سرخرنگ بالای صخرۀ اژدها، همچون زخمی در آسمان صورتی- بنفش. استاد روی ایوان اتاقش ایستاده بود. پس از جنگی طولانی، این همان جایی بود که اولین کلاغها ......
درباره ی مجموعه نغمه آتش و یخ، طوفان شمشیرها (بخش دوم) جلد 7
داستان یخ و آتش از دید شخصیتهایی بیان شده است که گاه صدها و حتی هزاران مایل از یکدیگر فاصله دارند. بعضی از بخشها تنها یک روز را دربر میگیرند، برخی یک ساعت، بعضی هم دوهفته، یک ماه، یا نیمی از سال. ......