گوته یکی از مهمترین نویسندگان جهان و از بنیانگذاران سبک نوشتاری رمانتیسیسم است، اما او علاوه بر نویسندگی، به نقاشی، سیاست، فلسفه و انسانشناسی نیز علاقه زیادی داشت. با خواندن آثار ادبی گوته میتوانید به ذهن پیچیده و عمیق این نویسنده آلمانی پی ببرید.
یوهان ولفگانگ فون گوته در 28 اوت سال 1749 در شهر فرانکفورت آلمان دیده به جهان گشود. در قرن 18 میلادی هنوز کشور آلمان به وجود نیامده بود و مردمان ژرمن در ایالات جداگانهای زیر پرچم امپراطوری مقدس رم زندگی میکردند. پدر و مادر گوته هر دو از اشخاص سرشناس و قدرتمند شهر فرانکفورت بودند. مادر گوته به خانوادهای اشرافی و صاحب نفوذ در فرانکفورت تعلق داشت، پدر گوته یوهان کاسپار را مردی جالب و با استعداد میدانستند که ثروت فراوانی برایش به ارث گذاشته بودند. این خانواده در خانهای بزرگ و مجلل در فرانکفورت روزگار خود را میگذراندند. جالب است بدانید که مادر گوته، خانم کاتارینا الیزابت تکسته، اختلاف سنی زیادی با آقای کاسپار داشتند ولی علاقه این زوج به یکدیگر زبانزد محافل اشرافی فرانکفورت بود.
گوته بزرگترین فرزند این خانواده بزرگ به شمار میآمد و شش خواهر و برادر کوچکتر از خودش داشت. او تا سال 1765 یعنی تا سن 16 سالگی در خانه و تحت نظر بهترین معلمهای خصوصی فرانکفورت درس خواند و ضمن آشنایی با علوم جدید، زبانهای مختلفی را یاد گرفت. پس از آن گوته به خواست پدرش برای تحصیل در رشته حقوق به دانشگاه لایپزینگ رفت تا در رشته حقوق تحصیل کند این دانشگاه در آنزمان یکی از مهمترین مراکز علمی و ادبی ایالتهای آلمانینشین محسوب میشود.. کاسپار قصد داشت تا فرزندش با تحصیل در رشته حقوق بتواند به عنوان قاضی در دادگاه عالی امپراطوری رم استخدام شود. مورخین باور دارند که گوته با اکراه برای تحصیل در رشته حقوق به لایبزینگ رفته است.
گوته جوان در سال 1768 با بیماری دشواری دست به گریبان میشود که آن را تا نزدیکی مرگ پیش میبرد. به همین دلیل او نتوانست در این دانشگاه درسش را به پایان برساند و به فرانفکورت بازگشت. دو سال پس از یافتن بهبودی کامل، گوته برای تحصیل و گرفتن مدرک دکترای حقوق به دانشگاه استراسبورگ میرود و در این شهر با اندیشههای مدرن و نوینی آشنا میشود که ریشه در عصر روشنگری اروپا دارند. با این حال این نویسنده به علت انتخاب موضوع پایاننامهاش، امکان دفاع را پیدا نکرد و به جای آن با گذراندن آزمون شفاهی لاتین، که در آن زمان ارزشی همچون دکترای حقوق داشت، توانست مدرک دکترای حقوق خود را دریافت کند.
هنگام حضور گوته در استراسبورگ، روشنفکر و ادیب مشهور، یوهان گوتفرید فون هردر برای عمل چشم به این شهر آمد. این فرد تاثیر فراوانی بر روی یوهان جوان گذاشت و به ذهنیت او درباره زبان و ادبیات شکل داد. گوته هنگام حضور در لایپزینگ، یک رمان اخلاقگرایانه و نمایشنامهای ملهم از کتاب مقدس را نوشته بود و فردی بیگانه با ادبیات محسوب نمیشد، هر چند شک در ارزش ادبی نوشتههای اولیهاش به نابود ساختن این آثار انجامید.
گفتگو و معاشرت یوهان با فون هردر ادامه پیدا کرد و گوته با جمعآوری 12 شعر محلی از روستاهای آلمانی زبان اطراف استراسبورگ و شروع نوشتن آثار خود، به ادبیات مورد علاقه هردر علاقه نشان داد. او در سال 1773 با مشاهده معماری کلیسای جامع استراسبورگ، مقالهای به نام درباره معماری آلمان را نوشت.
این نویسنده با پایان تحصیلش، فورا به فرانکفورت بازگشت، اما میل او به ادبیات قطع نشد و همزمان به کارهای حقوقی خود نیز ادامه میداد. سالهای 1773 تا 1776 یکی از بهترین دورانهای فعالیت ادبی گوته بود. او کتاب رنجهای ورتر جوان را در سال 1774 نوشته است. در این داستان، ورتر به خاطر تحمل دردها و رنجهایش به زندگی خود پایان میدهد. مسئله پایان خودخواسته زندگی در حال حاضر نیز یکی از چالشبرانگیزترین بحثها به شمار میآید. با وجود استقبال بینظیر از این کتاب، بسیاری از رهبران مذهبی نسبت به آن موضع گرفتند. علاوه بر این، او در این دوره نمایشنامههای متعددی را به چاپ رساند که از آنها استقبال زیادی شد که به عنوان نمونه میتوان به کلاویگو و استلا اشاره کرد. اگمونت و نغمههای رومی از دیگر آثار گوته هستند که اواخر دهه پایانی قرن هجدم نوشته شدهاند.
کتاب فاوست، یکی از ارزشمند ترین آثار گوته است. در اروپای قرون وسطی داستان یک الهیدان وجود دارد که برای دستیابی به علم و یافتن جواب پرسشهای سخت، روح خود را به شیطان میفروشد و نهایتا رنوشت غمباری پیدا میکند. این داستان به عنوان یکی از داستانهای فولکلور یا مردمی به شمار میآید که حتی امروز نیز جایگاه خود را در فرهنگ کشورهای غربی حفظ کرده است. گوته توانست با قلم جادویی خود و با استفاده از شناخت عمیقی که نسبت به کتاب مقدرس داشت، جایگاه فاوست را بسیار بالا برد. در ین اثر میتوان به وجود مولفهها و شخصیتهای ماوراء طبیعهای که در دیگر فرهنگها و سرزمینهای غیرمسیحی وجود دارند نیز اشاره کرد. اما لازم است بدانید که رویدادی باعث شد تا گوته به فاوست نویسی روی بیاورد، گوته یک شخصیت حقوقی بود، او در هنگام تحصیل حقوق در سال 1772 داستان هولناکی را از معلمش شنید، شخصیتی به نام براندت به علت فقر و یتیمی از کودکی در یک اقامتگاه کار میکرد، شبی یکی از میهمانان اقامتگاه این دختر را اغوا میکند و با او همبستر میشود و فردای آن روز به هیچ نشانی آنجا را ترک میکند. دخترک بینوا با گذر زمان پی به بارداری خود میبرد و تلاش میکند تا این رسوایی را از همگان مخفی کرد. سرانجام او در محل کارش وضع حمل میکند و بلافاصله نوزاد تازه متولد شده را به قتل میرساند. اما به طریقی قتل نوزادش افشا میشود و او را به سبب قتل فرزندش به دار میآویزند. کتاب فاوست گوته در بخش تالیف شده است. قسمت اول آن در سال 1808 منتشر شد. اما ویراست نهایی قسمت دوم در سال 1831 و در اواخر عمر گوته به پایان رسید.
گوته به عنوان یکی از علاقهمندان به فرهنگ شرقی شناخته شده است. او از اشعار حافظ برای خلق آثار ادبی خود الهام میگرفت و به جهانبینیاش علاقه بسیاری داشت به همین دلیل او در سال 1819 کتابی به نام دیوان غربی- شرقی را نوشت که در آن ضمن بازتاب افکار و آراء حافظ، نگاه منتقدانه خود نویسنده را به همراه دارد. این اثر در 12 گفتار نوشته شده است و در آن واژهها و اصطلاحات ایرانی قابل توجهی وجود دارد. گوته به عنوان خالق ارزشمندترین کتابهای ادبیات آلمان، خودش را وامدار شاعری ایرانی میداند و زبان به تحسین او گشوده است.
رمانتیسیسم یک جنبش ادبی است که در نیمه اول قرن نوزدهم پا گرفت. گوته را میتوان یکی از بنیانگذاران این مکتب دانست. برخی این جنبش را نهضتی ضدروشنگری میدانند. برخلاف مکتب کلاسیسیسم که تاکید فراوانی بر تعلیم و تربیت و الهام گرفتن از هنر دوران باستان دارد، رمانتیسیسم به احساسات فرد اصالت میدهد و بیشتر تحت تاثیر هنر قرون وسطی است. تاثیر این نهضت فرهنگی فقط در آثار ادبی باقی نمانده است. چنین باوری تاثیر خود را بر روی فلسفهای که بعدها فلسفه آلمانی نامیده شد را نمیتوان نادیده گرفت.
گوته علاقه شدیدی به فرهنگهای شرقی و دین اسلام داشته و علاقمند به یادگیری زبان فارسی و عربی بوده است. چند سال پیش، تعداد قابل توجهی از نوشتههای عربی نظیر علی ولی الله، بسم الله الرحمن الرحیم و برخی از آیات سورههای قران در یادداشتهای گوته پیدا شد که موید ادعای علاقه این شاعر به زبان و رسم الخط عربی بود.
یوهان در سال 1775 به عرصه سیاست وارد شد او افکار نوگرایانهای داشت و به دعوت دوک وایمار و برای انجام ماموریتهایی به این شهر رفت و به علت نشان دادن لیاقت خود، خیلی زود عهدهدار امور و مناصب فراوانی شد. او خیلی زود به عضویت در شورای خصوصی وایمار در آمد و ریاست یکی از کمیسیونهای مهم این شورا را برعهده گرفت. در سال 1782 او را به عنوان وزیر خزانهداری انتخاب کرد. گوته به مدت دو سال را در مرخصی و در شهر زادگاهش فرانکفورت گذراند، در آنجا با دختری به نام کریستیان ازدواج کرد و صاحب فرزند شد. در سال 1789 انقلاب فرانسه به وقوع پیوست که کل اروپا را تکان داد و جنگهای بیشمار فراوانی را به بار آورد.
گوته در فاصله زمانی انقلاب فرانسه تا حمله ناپلئون در سال 1817 در شهر وایمار به انجام مسئولیتهای مختلف ادامه داد. با قدرت گرفتن ناپلئون و آغاز لشکرکشیهایش شهر وایمار نیز به تصرف او درآمد. اما شهرت عالمگیر و علاقه وافر شخص ناپلئون بناپارت به گوته مانع از آن شد تا کسی به خانهاش تعرضی کند. او ده سال پس از این اتفاق، دوباره به وایمار بازگشت..
یوهان 81 ساله با شنیدن خبر شوکه کننده درگذشت پسرش، حال نامساعدی پیدا کرد و در 22 مارس سال 1832 در سن 82 سالگی در شهر وایمار درگذشت و به آرامش رسید.