جان گاتمن نویسنده، پژوهشگر و روانشناس آمریکایی است. شهرت جان گاتمن در ایران بیشتر به خاطر کتابهای خودشناسی او دربارهی ازدواج و ساختن زندگی مشترک است. او در کتابهایش با تحلیل علمی و رفتاری موضوع ازدواج را بررسی کرده است و به مخاطبانش با زبان صریح و قاطع راهکارهای علمی و عملی اراده میدهد. n>
جان گاتمن (John M. Gottman) نویسنده و روانشناس آمریکایی متولد 26 آپریل سال 1942 در جمهوری دومینیکن است. او بیشتر از چهل سال از زندگی اش را به تحقیق دربارهی مسئلهی ازدواج پرداخته است. بیشتر شهرت جان گاتمن برای تحقیقاتش درباری ازدواج و ثبات زندگی مشترک است. کتابهای جان گاتمن، همیشه در فهرست پرفروشترین آثار روانشناسی زندگی زناشویی و شناخت خانواده و طلاق قرار دارد و خود او نیز تاکنون جوایز زیادی را دریافت کرده است.
جان گاتمن یکی از نخستین روانشناسان و مشاوران در حوزهی ازدواج است که با نگاهی علمی ازدواج را بررسی کرد و برای حفظ محبت خانواده راهکار ارائه داد. آموزههای او تحولی در جلسات رواندرمانی ایجاد کرد و مشاوره ازدواج را وارد فرهنگ آمریکایی کرد. او برای جلوگیری کردن از شکست رابطهی عاشاقانه و ازدواج به نکات مهمی دست یافت و این نکات را در کتابهایش جمعآوری کرده است. آموزههای او در سراسر دنیا استفاده میشوند و کتابهایشش به دهها زبان مختلف ترجمه شدهاند.
در سال 2007 جان گاتمن به عنوان چهارمین روانشناس تاثیرگذار بیست و چنج سال اخیر در دنیا انتخاب شد. مهمترین آموزهی جان گاتمن در این سالها این بوده است که اگر زوجی باهم دعوا میکنند مهم نیست بلکه چطور آشتی کردن آنها مهمترین موضوع است. زیرا ازدواج مستحکم ازدواجی است که قدرتمند تر از دعواهای انسانی باشد.
جان گاتمن به تازگی موسسهای را به نام خودش تاسیس کرده است، در این موسسه گاتمن به همراه متخصصان حوزهی روابط عاطفی پروژههای مختلفی را از جمله برگزاری سمینار و جلسات مشاوره برگزار میکند. جان گاتمن علاوه بر نوشتن و ارائهی خدمات مشاوره، سالانه کارگاهها و کلاسهای زیادی درباره ازدواج در سراسر دنیا برگزار میکند. زوجهای زیادی ثبات ازدواجشان را مدیون این روانشناس تاثیرگذار هستند.
جمع آوری نظریات گاتمن دربارهی ازدواج در چند خط کاری دشوار است. اما مهمترین پروژهی گاتمن در این چهل سال پروژهی حدس (امکان) طلاق بوده است. گاتمن با همکارانش ادعا میکنند که میتوانند با استفاده از یک سری نشانه حدس بزنند که رابطهی یک زوج تا چه اندازه مستحکم و استوار است و با درصد خطای کمتر از 9% نتیجهگیریشان درست بوده است. او در این باره میگوید: «اکنون قادرم پیشبینی کنم که آیا یک زوج میتوانند با شادی در کنار هم بمانند یا اینکه کارشان به جدایی و طلاق میکشد. بعد از 5 دقیقه گوش دادن به زوجها در محیط پژوهشگاه و بررسی نحوهی تعامل آنها با یکدیگر میتوانم با اطمینان و به راحتی پیشبینی را انجام دهم.»
طبق تحقیقاتی که او در موسسهی گاتمن انجان داده است، طلاق نشانههای ریزی دارد که در دوران ازدواج باید به آنها دقت کرد. نشانههایی مانند شروع مشاجره با شدت زیاد، انتقاد از همسر به جای گلایه کردن، نشان دادن تنفر و انزجار، زبان بدن منفی، حالت دفاعی زیاد و فقدان تایید طرفین. جان گاتمن، حالت تدافعی را مهمترین نشانه میداند، او دربارهی حالت تدافعی مینویسد: « حالت دفاعی به خود گرفتن معمولا موقعی که یکی از همسران از اهانت و تحقیر استفاده می کند، طرف مقابل حالت تدافعی به خود می گیرد که سومین نوع از تعاملات منفی بین همسران است. دفاعی بودن واکنش بسیار رایج در مقابل بی احترامی و اهانت و تحقیر است. بسیاری از افراد موقعی که مورد انتقاد قرار می گیرند، حالت دفاعی به خود می گیرند، اما مشکل این است که این رفتار هرگز در آن لحظه به حل مسئله کمک نمی کند. حالت دفاعی داشتن در واقع یک روش برای سرزنش همسرتان است. شما با این کار می خواهید بگویید این مشکل من نیست، بلکه مشکل از تو است. نتیجه اینکه مسئله حل نمی شود و تعارض بین همسران افزایش بیشتری خواهد یافت.»
تعدادی از آثار جان گاتمن عبارتاند از:
جان گاتمن در سخنرانیای دربارهی نقش احساسات میگوید: « ما انسان ها به گونه ای آموزش دیده ایم که ارزش بیشتری برای اطلاعات منفی قائل باشیم! یعنی اگر به ما مقداری اطلاعات مثبت و مقداری اطلاعات منفی برسد، وزن بیشتری به اطلاعات منفی خواهیم داد و به آن دقت بیشتری خواهیم کرد. رویدادهای منفی بیشتر از رویدادهای مثبت بر ما اثر میگذارند. آنها را واضحتر به یاد میآوریم و نقشی بزرگتر در شکلدادن به زندگیهایمان دارند. تصادف، طلاق، خسارت مالی، یا حتی یک حرفِ نیشدارِ غیرعمدی بیشتر در ذهن ما باقی می ماند و بیشترِ فضای روانیمان را اشغال میکند و جای کمی برای تجربههای خوشایند باقی میگذارد. خوشیِ ناشی از افزایش حقوق بعد از چند ماه کم میشود. ما بیشتر از آنکه از منفعت لذت ببریم، برای زیان ماتم میگیریم. ناراحتیِ پس از زیان مالی همیشه بیشتر از شادیِ بعد از کسب همان مقدار پول احساس میشود. امکان دارد آمار حقیقی جرم و جنایت در یک کشور یا منطقه کاهش پیدا کرده باشد، ولی اگر خبر منفی در مورد این اتفاقات منتشر شود، مردم بر خلاف واقعیت تصور خواهند کرد که جامعه آن ها نا امن تر شده است.»