کتابی که پیش رو دارید، آخرین جلد از مجموعۀ چهار جلدی است که میخواهد تاریخ ادبیات ایران را از ادوار پیش از اسلام تا حدود انقلاب مشروطه با رویکرد ژانری بررسی کند. در این جلد به سراغ ادبیات ایران در قرنهای سیزدهم و چهاردهم هجری قمری میرویم؛ سدههایی که از نظر تاریخ سیاسی برابر است با دورۀ حکومت سلسلههای افشاریه، زندیه و قاجاریه. جنب و جوش ادبی در زمان حکومت دو سلسلۀ نخستین اندک بود اما دورۀ حکومت یکصد و سی سالۀ قاجار از منظر تاریخ ادبی بسیار مهم و تعیینکننده است. در دهههای اخیر، ذهنیتهای نادرستی دربارۀ این دوره شکل گرفته است. اغلب تصور میشود که «ادبیات دورۀ قاجاری» چیزی نیست جز «بازگشت ادبی» و چون شعر بازگشتی یکسره گرفتار ارتجاع و تقلید است، ادبیات قاجاری ارزش آن را ندارد که بهطور جدی بدان بپردازیم. این تصورات نادرست، که انقلابیون مشروطه بهواسطۀ روحیۀ نوجویانه و انقلابیشان بر آن دامن زدند و بعد هم ژورنالیستهای دهۀ سی و چهل آنقدر آن را تکرار کردند که برای بسیاری از محققان هم حکم امر واقع را پیدا کرد، وارد فضاهای دانشگاهی نیز شد. حتی برنامهریزان درسی، بازۀ زمانی درس تاریخ ادبیات (۳) در دورۀ کارشناسی را از آغاز قرن دهم تا پایان قرن چهاردهم تعیین کرده بودند و تصورشان این بود که نزدیک به پنج قرن از تاریخ ادبی ایران را میتوان در دو واحد درسی تدریس کرد؛ آن هم دورههای پر ماجرا و عجیب و غریبی که تحولات ادبی در آن بسیار مهم و قابل بررسی است. خوشبختانه در برنامهریزی فعلی و با ایجاد درس تاریخ ادبیات (۴) این ایراد برطرف شده است. اولاً درخشش ادبیات دورۀ قاجار را نه در شعر بدنام «بازگشتی»، بلکه باید در ژانرهای منثور سراغ جست، ثانیاً اگر شعر فاخر و رسمی گرفتار آفت بازگشت شده بود، شعر عامیانۀ این دوره سرشار از خلاقیتهای هنری و کمنظیر است. از اینها گذشته، حتی همان شعر بازگشتی نیز خالی از زیباییها و نوآوریها نیست و در ارزیابیهای شتابزده و غیردقیق غث و ثمین آن با یک چشم دیده میشود. ژانرهای بسیار زیادی در دورۀ قاجاری هست که هنوز حتی نسخههای خطی آنها بهطور کامل شناسایی نشدهاند. تحقیقات درازدامنی لازم است تا معلوم شود که ادبیات این دوره در مجموع یکی از غنیترین دورههای تاریخ ادبی کشور را تشکیل میدهد. ما امیدواریم کتاب حاضر بهانهای شود برای رویکرد جدی محققان و منتقدان ادبی به تاریخ ادبیات ایران در قرنهای سیزدهم و چهاردهم.