0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب صوتی  مدیر مدرسه نشر آوانامه

کتاب صوتی مدیر مدرسه نشر آوانامه

کتاب صوتی
نویسنده:
درباره مدیر مدرسه

«شنیده بودم که در مدارس نظامی یک وقتی به ترتیب قد نمره می‌داد و حالا می‌دیدم که اینجا اگر اختیار با من باشد، به ترتیب دارایی پدرها نمره خواهم داد. تازه خنده‌دار این بود که با این رفتارم می‌خواستم فقر را بکوبم و تازه متوجه می‌شدم که این یک نوع توجیه فقر است نه تخطئه آن. غنای دیگران را به این علت مکروه می‌داشتم که موجب فقر این میراب‌ها و باغبان‌ها بود و به همین علت می‌کوبیدمش. اما آیا در چهاردیواری مدرسه، کار درستی می‌کردم؟... مسخره‌ترین کارها آن است که کسی به اصلاح وضعی دست بزند اما در قلمروی که تا سردماغش بیشتر نیست. تازه مدرسه‌ی من این قلمرو فعالیت من، تا سردماغم هم نبود. به همان توی ذهنم ختم می‌شد! وضعی را که دیگران ترتیب داده بودند، مدرسه را از صورت یک مسئله‌ی جغرافیایی هم درآورده بود.»

about book image

درباره کتاب صوتی مدیر مدرسه

داستان «مدیر مدرسه» یکی از برجسته‌ترین آثار «جلال آل احمد» نویسنده‌ی تأثیرگذار ایرانی است که اولین بار در سال 1337 منتشر شد. نویسنده در این اثر نظام آموزشی آن دوره از ایران را به‌نقد می‌کشد و در میان زندگی یک معلم وضعیت آموزش‌وپرورش را روایت می‌کند. «آل احمد» براساس تجربه‌ی خودش از معلمی این فضا را به درستی ترسیم کرده و داستانی خواندنی و شیرین به یادگار گذاشته است. او نظام آموزشی پوسیده که با رشوه‌گیری و رشوه‌دهی عجین شده را به زیبایی و دقت بازگو کرده و کم کاستی‌هایش را نشان داده است.  

داستان کتاب «مدیر مدرسه» داستان معلمی است که برای فرار از دغدغه‌ها و روزمرگی‌های شغلش مدیر می‌شود درحالی‌که سمت جدید با تصور او بسیار متفاوت است. او به ناگاه خودش را سرپرست یک ناظم و هفت‌تا معلم و دویست و سی‌وپنج تا شاگرد می‌بیند که نیاز به برنامه‌ریزی و مدیریت دارند. او با مسائل و مشکلات زیادی روبه‌رو می‌شود که درنهایت به استعفا می‌اندیشد. شخصیت‌های این داستان اسم ندارند و آن‌ها با عنوان‌های شغلشان شناخته می‌شوند مانند فراش اول، فراش جدید، معلم کلاس اول و ... ،

نسخه‌ی صوتی کتاب «مدیر مدرسه» را ناشر صوتی آوا نامه با صدای «وحید فقیهی» منتشر کرده است که در همین صفحه از فیدیبو برای خرید موجود است. داستان «مدیر مدرسه» پس از انتشار در دهه‌ی سی چندین بار توسط ناشرین گوناگون منتشر شده است. انتشارات نگاه و میراث اهل قلم ازجمله انتشاراتی هستند که آن را به چاپ رسانده‌اند و نسخه‌ی الکترونیک‌ آن‌ را هم در اختیار فیدیبو قرار داده‌اند.

درباره جلال آل احمد

«جلال آل احمد» نویسنده و روزنامه‌نگار ایرانی در سال 1302 در تهران به دنیا آمد. او در خانواده‌ای مذهبی کودکی‌اش را گذراند و برخلاف عقیده‌ی خانواده‌اش در نوجوانی به مدرسه‌ی دارالفنون رفت و دیپلم گرفت. او پس از این دوران برای تحصیل در علوم دینی به نجف سفر کرد درحالی‌که در آنجا اندیشه‌هایش دچار تحول و دگرگونی شد. او در این مدت بسیار تغییر کرد و پس از بازگشتش به ایران به  حزب توده پیوست که مخالفت خانواده‌اش را به دنبال داشت. او در کنار فعالیت‌های اجتماعی‌اش تحصیل در رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی در دانشسرای عالی تهران را دنبال کرد و تا مقطع دکترا ادامه داد. او در تمامی این دوران می‌نوشت و به حرفه‌ی روزنامه‌نگاری نیز مشغول بود.

«جلال آل احمد» نویسنده‌ی تأثیرگذار معاصر ایران بر جامعه‌ی روشن‌فکر آن زمان تأثیر گذاشت و پژوهش‌های زیادی را به سرانجام رساند. ازدواجش با «سیمین دانشور» که از زنان تأثیرگذار و اولین زن داستان‌نویس ایرانی بود بار دیگر مخالفت خانواده‌اش را برانگیخت. او در پایان دهه‌ی سی به‌طرفداری از «محمد مصدق»، سیاست‌مدار و حقوق‌دان فعال درزمینه‌ی ملی شدن صنعت نفت سخنرانی کرد و بیش‌ازپیش شناخته شد. «آل احمد» تمام زندگی‌اش را وقف ادبیات و مسائل جامعه کرد، او ادبیات را باسیاست پیوند داد و داستان‌های ماندگاری از خودش به‌جا گذاشت. او در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در چهل‌وپنج‌سالگی به دلیل مصرف بیش‌ازحد نوشیدنی الکلی در اَسالِم گیلان درگذشت.

آثار جلال آل احمد

مجموعه داستان‌‌های کوتاه متعددی از «جلال آل احمد» به یادگار مانده است. او مجموعه‌ی «دیدوبازدید» را منتشر کرد که شامل داستان‌های «دیدوبازدید عید»، «گنج‏»، «زیارت»،‏ «افطار بی‌‏موقع»، «گلدان چینی»،‏ «تابوت»، «شمع قدی»، «تجهیز ملّت»،‏ «پستچی‏»، «معرکه»، «ای لامسبا!» و «دو مرده‏» است. این مجموعه روایت زندگی مردم با زبان طنز تلخ است. این نویسنده در سال 1326 هم مجموعه‌ی «از رنجی که می‌بریم» را منتشر کرد که شامل هفت داستان کوتاه است و وضعیت نابسامان زندانیان سیاسی را روایت می‌کند. «آل احمد» همچنین چندین اثر بین‌المللی از افرادی همچون «فیودور داستایِفسکی»، «آندره ژید» و «ژان پل سارتر» را به فارسی ترجمه کرد و ادبیات جهان را به فارسی‌زبانان معرفی کرد.

about book image

در بخش‌هایی از کتاب صوتی مدیر مدرسه می‌شنویم

پرونده‌ی برق و تلفن مدرسه را هم از بایگانی بسیار محقر مدرسه بیرون کشیده بودم و خوانده بودم. اگر یک‌خرده می‌دویدی تا دو سه سال دیگر، هم برق مدرسه درست می‌شد، هم تلفنش. دو بار سری به اداره‌ی ساختمان زدم و موضوع را تازه کردم و به رفقایی که دورادور در اداره‌ی برق و تلفن داشتم یکی دو بار رو انداختم که اول خیال می‌کردند کار خودم را می‌خواهم به اسم مدرسه راه بیندازم و ناچار رها کردم. این‌قدر بود، که ادای وظیفه‌ای می‌کردم.

مدرسه آب نداشت. نه آب خوراکی نه آب جاری. با هرزاب بهاره آب‌انبار زیر حوض را می‌انباشتند که تلمبه‌ای سرش بود و خود بچه‌ها حوض را با همان پر می‌کردند و در ربع ساعت‌های تفریح، گذشته از جنجال و هیاهوی بچه‌ها، صدای خشک و ناله مانند تلمبه هم دائم به هوا بود. خودش یک نوع بازیچه‌ای برای بچه‌ها بود که از سروصدا خیلی خوششان می‌آمد. فریاد و غوغا، صورت دیگر بازی‌هایشان بود؛ داد می‌زدند؛ جیغ می‌کشیدند و محتوی جیغ‌ودادشان بیشتر فحش و عتاب بود تا خنده و شادی. اما برای آب خوردن دوتا منبع صد لیتری داشتیم از آهن سفید که مثل امامزاده‌ای یا سقاخانه‌ای دوقلو روی چهارپایه کنار حیاط بود و روزی دو بار پر و خالی می‌شد. زنگ که می‌خورد هجوم می‌بردند به‌طرف آب. عجب عطشی داشتند! صد برابر آنچه برای علم و فرهنگ داشتند. این آب را از همان باغی می‌آوردیم که ردیف کاج‌هایش روی آسمان لکه‌ی دراز سیاه انداخته بود. البته فراش می‌آورد. آب سالمی بود. از مظهر قنات. خودم وارسی کرده بودم. فراش را هر وقت می‌خواستی نبود و زنش می‌دوید که فلانی رفته آب بیاورد. با یک سطل بزرگ و یک آب‌پاش که سوراخ بود و تا به مدرسه می‌رسید. نصف شده بود. هم آب‌پاش را و هم تلمبه را دادم از جیب خودم مرمت کردند. نمی‌شد به انتظار وصول تنخواه‌گردان مدرسه، بچه‌ها را تشنگی داد و یا ناله‌ی دائمی تلمبه را تحمل کرد.

یک روز هم مالک مدرسه آمد. پیرمردی موقر و سنگین که خیال می‌کرد برای سرکشی به خانه‌ی مستأجر نشینش آمده. از در وارد نشده، فریادش بلند شد و فحش را کشید به فراش و به فرهنگ که چرا بچه‌ها دیوار مدرسه را با زغال سیاه کرده‌اند. از همین توپ‌وتشرش شناختمش. مدتی به هم تعارف کردیم و در جستجوی دوست‌های مشترک در خاطره هامان انبان اسم‌ها را زیرورو کردیم. کار آسانی نبود. او دو برابر من عمر داشت. ولی عاقبت چیز دندان‌گیری به دست آمد و آن‌وقت راحت شدیم و دانستیم که از چه باید حرف زد.

دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
268.۹۱ مگابایت
مدت زمان
۰۳:۱۵:۳۰
نویسندهجلال آل‌احمد
راویوحید فقیهی
ناشرآوانامه
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۸/۰۵/۰۵
قیمت ارزی
7 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۲۶۸.۹۱ مگابایت
۰۳:۱۵:۳۰

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.4
از 5
براساس رأی 94 مخاطب
سرگرم‌کننده 🧩 (1)
پربار 🌳 (1)
5
68 ٪
4
17 ٪
3
5 ٪
2
4 ٪
1
5 ٪
61 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
3

این کتاب رو قبلاً خونده بودم و حالا شنیدنش کِیف دوباره‌ای داشت. معدود اشتباهات راوی هم به لطف صدای دلنشین و صداسازی جذابش قابل اغماض بود. ساده‌نویسی و کوتاه‌نویسی جلال همیشه برام جذابه و به نظرم به لطف همین سبک قلمه که معمولی‌ترین وقایع رو بسیار گیرا روایت می‌کنه‌؛ اما تلخی و گزندگی قلمش ناگزیر همسو با منفی‌نگری روشنفکرمآبانه‌ی دورانیه که در اون زندگی می‌کرده ... برای کسانی که به ادبیات داستانی عصر پهلوی علاقه دارن خوندن این کتاب رو توصیه می‌کنم. از متن کتاب: 《گرچه چوب‌های ناظم شکسته بود، اما ترس او از من که مدیر باشم و از ناظم و از مدرسه و از تنبیه سالم مانده بود.》

5

بسیار از اینکه بعد از چهل سال این کتاب را خواندم لذت بردم.الان نسل امروز نمی‌دانند چرا انقلاب کردیم.ونسل ما که با شور و هیجان انقلاب را دنبال میکردیم تحت تاثیر نویسنده‌های دوران خودمان کمال طلب بودیم .و الان هم همان جو بر جامعه حاکم است زیرا انقلاب فقط در صورت ظاهر رخ داد ،نه در عمق فرهنگ . جلال آل‌احمد و سایر نویسندگان و شاعرهای آن دوران کار بزرگی را شروع کردند که تب انقلاب نگذاشت به ثمر بنشیند

5

باید بگم که کتاب خوب و کاملی بود و آدم رو به زمان گذشته می‌بره. بزرگ ترین مشکلی که کتاب های صوتی دارن اینه که اگر گوینده کتاب خوب نباشه شنونده اون حسی که از کتاب رو باید بگیره رو نمیگیره و از ادامه دادن به دنباله ماجرای کتاب خسته میشه و دیگه ادامه نمیده حالا هر چقدر هم کتاب خوب باشه و حرفی برای گفتن داشته باشه دیگه فایده‌ای نداره. خوشبختانه گوینده این کتاب رو من خیلی دوست داشتم و اون حس لازم رو به من داد که با هیجان دنباله ماجرا رو بگیرم و ادامه بدم تا بفهمم آخر سر چی میشه. پیشنهاد میکنم که این کتاب رو امتحان کنید

5

مطلبی که در کتاب های صوتی مهمه اینه که گوینده تاثیر بسیار زیادی در درک کتاب داره، گوینده خوب، ارزش کتابو بالا میبره. مثل این اثر. خدا قوت. جدای از گویندگی باید بگیم که خود داستان و قلم نویسنده بسیار حرفه ای، ادمو وسط داستان به عنوان یه ناظر قرار میده. عالی بود. این داستان با اینکه خیلی متن روانی دارند و قلمبه گویی ندارن، روانی اونها عامل جذابیتشونه. عالی بود. خدایش بیامرزد.

5

جناب آقای فقیهی، تو رو خدا بازم کتاب روایت کنید، صداتون انگار برای کتاب خونی آفریده شده، شاید به خاطر جو کتاب و قلم جادویی جلال ال احمده که این قدر به دلم نشسته ولی قطعا اگه صدای شما نبود این کتاب رو من اینقدر مرور نمی کردم که الان به جرات میشه گفت چهار بازی کامل گوش دادم فوق العاده اقای فقیهی و بی نظیر جلال ال احمد

3

روایت زیباست. اگر به کسی برنمی‌خورد دلیل شهرت این کتاب و جلال آل احمد را نفهمیدم. محتوایی بسیار عادی و در حد معمول. محمدعلی جمال‌زاده، چوبک،‌ هدایت، علوی و بعد نام آل احمد در این بین را نفهمیدم. گوینده بسیار عالی بود.

5

کتاب صوتی بسیار زیبایی، جلال آل احمد بسیار عالی از کلمات استفاده کرده و توصیفات زیبایی که وقایع یک مدرسه آورده است، گویندگی بسیاااار عالی که لذت کتاب رو دوچندان می‌کند، در کل همه چیز‌ش زیبا بود و بسیار توصیه می‌کنم.

5

ما باید سعی کنیم تا با ادبیات و مفاخر کشور خودمون بیشتر آشنا بشیم. جلال آل احمد نویسنده بزرگی است و کتاب هایش قطعا ارزش مطالعه را دارند.

5

جلال آل احمد که بی نظیره اما این کتاب و از اون مهم تر لحن گوینده عااالی بود انگار جلال آل احمد جلوت نشسته و داره برا قصه رو تعریف میکنه واقعا بی نظیر بود

4

نوشتن داستانی کم حجم با ادبیاتی واقعا فاخر در عین حال ساده و بدون فخر فروشی ادبی و پردازش زیبای شخصیتها و مشکلات اجتماعی دوران تنها از نوابغ بروز میکند آراسپ

نمایش 51 نقد دیگر
4.4
(93)
سرگرم‌کننده 🧩 (1)
75,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو
مدیر مدرسه
مدیر مدرسه
جلال آلاحمد

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
مدیر مدرسه
جلال آلاحمد
آوانامه
4.4
(93)
سرگرم‌کننده 🧩 (1)
75,000
تومان