کتاب صوتی «دوزخ»، نمایشنامهای اگزیستانسیال از نویسندهی بزرگ فرانسوی، ژان پل سارتر است که با ترجمهی حمید سمندریان، کارگردان برجستهی تئاتر، و با خوانش مهدی یگانه، شاهین علایینژاد، کیانا اطهرینژاد، گلچهره زند و توحید غنیزاده منتشر شده. نمایشنامه دوزخ نیز یکی از آثار ارزشمند سارتر است که در آن تصویری متفاوت از دوزخ را نشان میدهد. تصویری که در آن خبر از شکنجهگر فیزیکی نیست و افراد به سبب آنچه که انجام دادهاند، رنج میبرند. سه شخصیت ناآشنا و غریبه به نام های «گارسن»، «اینز» و «استل» که هیچ وجه مشترکی با هم ندارند، در اتاقی بسته که به سبک دوران امپراطوری روم تزیین شده است، به سر میبرند. گارسن مردی بسیار بزدل است که از جنگ فرار کرده است. اینز زنی خبیث و مظنون به قتل شوهر دوستش است و اما استل کودککشی است که عذاب وجدان این عمل بر سینهاش سنگینی میکند. آنها مردهاند و این اتاق تصویر سارتر از جهنم است. مکانی بدون خواب و رویا، بدون چشم بر هم زدن و بی کتاب و پنجره و… هیچ آیینهای وجود ندارد تا به کمک آن خودشان را همانطوری که دیگران میبینند، مشاهده کنند. دوزخی که در آن خبری از شکنجه گر نیست تا آنها را شکنجهی فیزیکی بدهد. آنها به سبب پشیمانی خودشان را شکنجه میدهند و تلاش میکنند با توجیههای خودشان زندگیای را که زیستهاند، بررسی کنند. آنها با انتقادها و با شناختی که به زودی از عیوب دیگری به دست میآورند، همدیگر را شکنجه میدهند. در بخشی از این اثر می خوانیم: «اين مجسمه اينجاست، هروقت نگاش میکنم میفهمم که توی جهنم هستم. همهچيز از قبل پيشبينی شدهس. هيچوقت باور نمیکردم که چه حرفهايی دربارهی اينجا میزدن... جهنم پر از وسايل شکنجهس، يادتونه؟ ولی جهنم ديگرانند... جهنم شما هستيد..»
فرمت محتوا | mp۳ |
حجم | 72.۸۰ مگابایت |
مدت زمان | ۰۱:۱۹:۰۱ |
نویسنده | ژان پل سارتر |
مترجم | حمید سمندریان |
راوی | شاهین علائی نژاد |
راوی دوم | توحید غنی زاده |
راوی سوم | مهدی یگانه |
ناشر | نوین کتاب |
زبان | فارسی |
تاریخ انتشار | ۱۳۹۸/۰۳/۱۸ |
قیمت ارزی | 5.۵ دلار |
مطالعه و دانلود فایل | فقط در فیدیبو |
"جهنم یعنی دیگران." این جمله، خلاصهای از نماشنامه دوزخ نوشته ژان پل سارتره که در سایت کافه بوک به چشمم خورد. توی این نمایشنامه ما شاهد زندگی پس از مرگ سه انسان هستیم؛ گارسِن، اینس و استل. همه اونا به یک اتاق منتقل میشن. در ابتدا انکار میکنن که گناهی مرتکب شدن و میگن که احتمالا اونا رو تصادفی در کنار هم قرار دادن. اونا دنبال جلاد میگردن تا شکنجه جسمی بشن ولی کسی برای شکنجه جسمی اونجا نیست. در ادامه اونا شروع به کنکاش توی زندگی همدیگه و اظهار نظر در مورد هم میکنن. به همین ترتیب جلو میره تا جایی که قضاوت ها آزادهنده میشن و بینشون اختلاف و دعوا به وجود میاد. اونا تبدیل به عاملی برای شکنجه روح و روان هم میشن. جهنمی به وجود میاد که جسمی نیست، فکریه. شاید بزرگترین و سخت ترین شکنجه برای ما آدما، تحمل نظرات دیگران در مورد خودمون باشه. از طرفی، نجاتمون هم دست همون آدماست. اگر از ما تعریف کنن، اگر بگن اشکال نداره، ما خودمون رو مقصر نمیدونیم و همه کارهامون توجیه میشن اما اگر به ما بگن گناهکار، نمیتونیم از دام افکارمون خلاصی پیدا کنیم. مسئله آینه موضوع جالبی بود. برداشت من از آینه این بود؛ ما آدما وقتی خودمون به خودمون نگاه میکنیم، فقط چیزهایی رو میبینیم که دلمون میخواد. فقط نقص های سطحی رو میبینیم که بنظرمون برطرف شدنی هستن، مثل رژ لبی که استل نگران بد زده شدنش هست، اما واقعیتِ ما چیزی هست که دیگران از ما میبینن و درک میکنن. وقتی استل توی اتاق متوجه میشه که آینه ای در کار نیست و بقیه باید در موردش نظر بدن، به هم میریزه. همونطور که همه ما از قضاوت دیگران فراری هستیم و ترجیح میدیم خودمون اعمالمون رو قضاوت کنیم. با این اوصاف، ما آدما به نظرات بقیه اهمیت میدیم؛ برای همین هم هست که اونا نمیتونن از گوش دادن به نظرات بقیه چه روی زمین و چه توی اتاق، درمورد خودشون دست بردارن. در طول داستان، اونا دائم به زمین نگاه میکنن تا ببینن بعد از مرگشون بقیه در چه وضعیتی هستن و چه حرفایی درموردشون میزنن. نسبت به هر کدوم هم عکس العمل نشون میدن و در آخر، وقتی دیگه صدایی از زمین نمیشنون ناامید میشن، چون دیگه نمیتونن نظرات دیگران در مورد خودشون رو بشنون. از طرفی میبینیم که به همدیگه در اتاق پرخاش و توهین میکنن و این رو راهی برای رهایی از فکر گناهان خودشون میدونن. در واقع با بزرگنمایی گناهان بقیه، گناه خودشون رو کوچکتر نشون میدن و سعی میکنن عذاب روحی خودشون رو با عذاب دادن دیگری، کم کنن. نکته جالب توجه هم برقی هست که هیچوقت خاموش نمیشه، اونا دیگه نمیتونن بمیرن و خلاصی پیدا کنن و این یعنی باید تا ابد به هم نگاه کنن و در معرض قضاوت هم قرار بگیرن.
نمایشنامه ی سنگینی بود و بسیار آموزنده . تلنگر خوبی هم بود . احساس میکنم تمام جزئیات این نمایشنامه هدفمند انتخاب شده و باید نقد و تفسیرهای مربوط بهش رو خوند . حتی علت وجود اون کاغذ بر ... اجرای بسیار زیبایی هم داشت
شنیدن نمونه برای اینه که مخاطب ببینه راوی ارتباط جذابی باهاش برقرار میکنه تا کتاب رو تهیه کنه یا خیر لطفا از خوانش نمایشنامه قسمتی رو برای شنیدن نمونه انتخاب کنید ممنون
نمونش فقط اهنگ بود با یه بنده خدایی که میگفت اسمش چیه
کتاب عالی ست. دوبله هم عالی. خسته نباشید. فقط دوبلهی استل کمی لحن ایرانی داره.
به نظرم جالب بود در عین حال کوتاه در واقع بیشتر در مورد همون فلسفه ی وجودی بود