دشوار میتوان به این پرسش که پسامدرنیسم از چه زمانی آغاز شد؟ پاسخ داد؛ همانگونه که در باره گامهای پیشین تحول ادبی پاسخ آسانیابی در دست نداریم. شاید سال ۱۹۴۱، سال مرگ دو اسطوره ادبیات مدرن یعنی جیمز جویس و ویرجینیا وولف، را بتوان سال پایان مدرنیسم و آستانه تقریبی آغاز پسامدرنیسم ادبی دانست. کیت هیوم رمان سومین پلیس از فلن اوبراین را که در دهه هفتاد منتشر شد، نخستین اثر پسامدرنیستی میداند و به هر حال در میان علما در این باره همچنان اختلاف است.
پیشوند «پسا» الزاما بیانگر آغاز یک دوره نیست و پسامدرنیسم میتواند واکنشی به مدرنیسم سالهای پس از جنگ جهانی دوم (زیر پا نهادن حقوق بشر پیشبینیشده در پیمان ژنو و بمباران شهرهای ژاپن و کشتارهای جمعی و...)، یا واکنشی تلویحی به رویدادهای برجسته روزگاران پس از جنگ (جنبش حقوق مدنی در آمریکا، جنگ سرد، ادبیات پسااستعمارنگر، پیدایش داستانهای آدمـ کامپیوتری، و داستانهای پیشامتنی) باشد.
کسانی هم سالهای انتشار رمانهایی چون آدمخوار از جان هاکس (۱۹۴۹)، ضیافت عریان از ویلیام باروز، یا شعر مویه از گینزبرگ، و نخستین اجرای در انتظار گودو از بکت را نامزد مقام آغازکننده این مقطع کردهاند. لحظههای مشخص در نظریه انتقادی، مانند نظرهای ژاک دریدا در سخنرانی «ساختار، نشانه، و بازی» در ۱۹۶۶ یا نظرهای ایهاب حسن در «اندامشکافی اورفئوس» در ۱۹۷۱ هم نقطههای آغاز دیگری هستند.
کارهای نمایشنامهنویسان پیشتاز مدرن و رماننویسانی که روی خط مرزی میان مدرنیسم و پسامدرنیسم جا دارند، در تدوین زیباییشناسی پسامدرنیستی سهم داشتهاند. بیشتر کارهای بکت شاخص تغییر مسیر از مدرنیسم به پسامدرنیسم هستند. بکت در ۱۹۴۵ به این نتیجه رسید که برای بیرون آمدن از زیر سایه سنگین دوست نزدیکش جویس باید بر تهیدستی زبان و شکست و درماندگی انسان تمرکز کند. به قول هنس پیتر واگنر «تجربه ورزیدنهای بکت با شکل روایت و از هم پاشاندن شخصیت و روایت در داستان و نمایش که عمدتا به نکتههایی چون هویت شخصیتها، آگاهی اعتمادپذیر، و اعتمادپذیری خود زبان میپرداخت که به نظر بکت ناممکنهای داستان بودند، جایزه نوبل ۱۹۶۹ را نصیب او کرد. آثار بعدی او بیشتر، تلاشهایی فراـ ادبی بودند که میبایست در پرتوِ نظرهای خود او و آثار پیشین او و توجه به کار او در ساختارشکنی گونهها و شکلهای ادبی خوانده شوند». بیگمان بکت در مقام یکی از پیشروان جنبش پسامدرنیستی ادبی همواره در اندیشه سست کردن بنیان همپیوندی منطقی روایت، پیرنگ وابسته به فرم، توالی منظم زمانی و شخصیتهایی بود که از لحاظ روانشناختی توصیفپذیر بودند.
جنبش بیت در دهههای پنجاه و شصت با کارهای نویسندگانی چون جک کروواک راه را بر پیدایش نویسندگانی چون جان اشبری، ریچارد براتیگان، گیلبرت سورنتینو، ویلیام باروز، و الن گینزبرگ گشود. پس بیدلیل نیست که گروهی پسامدرنیسم را ادامه یا گسترش مدرنیسم دانستهاند.
امروز در کدام وضعیت به سر میبریم؟
من این کتاب رو سال ها قبل خوندم. کتاب جامعیه درباره داستان های پسامدرن، نگرش اون ها به دنیای اطراف، نحوه روش های مختلفی که نویسندگان مطرح این سبک ازشون استفاده کردن، نظریه ها و دیدگاه هایی که در این حوزه وجود داره و روی نحوه نگارش داستان ها به این سبک تاثیر گذاشته. اگه به حوزه نقد و مطالعات نظریِ نظریه های ادبی علاقه مند باشین، خوندنش رو توصیه میکنم.