مقالههایی که در این دفتر گرد هم آورده شدهاند، جملگی با موضوع «علوم انسانی» ارتباط دارند. جایگاه این علوم در کشور ما، باوجود آشنایی تقریباً یکصدوپنجاهسالۀ ایرانیان با اندیشههای مدرن در این قلمرو، همچنان برای بسیاری ـ حتی اهل نظر ـ بهدرستی شناخته نیست.
شماری از سنتگرایان، این علوم را بیگانه با فرهنگ و سنت و اندیشه اسلامی به شمار میآورند و نشر و ترویج آنها را برای جامعه ایرانی مُضر میدانند و مقابله با آنها را ضروری و لازم و حتی واجب شرعی میشمارند. گروهی از این شمار برآنند که راه مبارزه با علوم انسانی جدید، تولید علوم انسانی اسلامی است. صاحب این قلم، دفتر مستقلی از مجموعه مقالههایی را که اینگونه در هیئت کتاب انتشار مییابند، به بحث تفصیلی درباره پروژه «اسلامیسازی علوم» اختصاص داده است. در دفتر کنونی تنها یکی از مقالهها به شکل مستقیم به این موضوع میپردازد؛ هرچند گاه در برخی از دیگر مقالههای این مجموعه نیز اشارههایی به این پروژه شده است.
تجددگرایانِ گاه افراطی بر این رأی هستند که هر آنچه در بیرون از مرزهای کشور و با عنوان علوم انسانی تولید میشود، باید عیناً به زبان فارسی در اختیار خوانندگان ایرانی قرار داده شود. از دیدگاه این گروه، علوم انسانی همچون دیگر علوم، هویتی عام و فرافرهنگی دارند و میراثی متعلق به همه بشریت به شمار میآیند و بنابراین باید بیهیچ محدودیتی به خواستاران آن در ایران عرضه شوند.
صاحب این قلم، با دو رویکردی که در بالا بدانها اشاره شد موافق نیست؛ هرچند بر این نظر است که در هریک بذرها و گَردههایی از حقیقت یافت میشود. علوم انسانی ـ به توضیحی که در این دفتر خواهد آمد ـ در همان حال که عضوی از خانواده کلی علوم هستند، تفاوتهایی اساسی با علوم فیزیکی و زیستی دارند. از جمله مهمترین این تفاوتها آن است که این علوم (و نیز علوم اجتماعی) از وجهی علم هستند و از وجهی فناوری. دربارۀ این دو اصطلاح مهم در مقالههای بخش نخست این مجموعه به گستردگی توضیح داده شده است و در برخی مقالهها نیز پارهای از این توضیحات مکرر خواهد شد. تکنولوژیکبودن دیسیپلینهای انسانی و اجتماعی موجب شده است برخی از صاحبنظران از اصطلاح «تکنولوژیهای انسانی و اجتماعی» برای برجستهساختن وجه اخیر این دیسیپلینها بهره گیرند.