آیندهاندیشی (آیندهپژوهی) نامی کلی برای یک رشتۀ پژوهشی در حال گذار به سمت علمیشدن و یک فناوری نرم است که غرض از آن، شناسایی تحولات آینده با توجه به دانستههای زمان حال و بصیرتهای ناظر به شرایط پیشرو، به نیت ایجاد تغییر و دگرگونیهای مناسب در رفتار کنشگران و معماری کارکرد ساختارها و نهادها متناسب با ارزشها و باورهای موردپذیرش کنشگران است (پایا ۱۳۸۳، ۱۳۸۶ الف).
آیندهاندیشی به یک معنا، یکی از مشخصههای ممتازکنندۀ آدمی از دیگر جانداران است. این نوع تکاپو درعینحال همۀ عرصههای فعالیت بشری را دربرمیگیرد. بنیاد فلسفی آیندهاندیشی، در مقام یک دانش-فناوری، برمبنای این آموزۀ نظری استوار است که «هر آنچه قابلتصور است، امکانپذیر است». آیندهاندیشان با ابتنا به همین آموزه، در هر عرصهای که قصد شناخت تحولات آتی را داشته باشند، میکوشند با بهرهگیری از حداکثر توان معرفتیشان، از میان بینهایت امکانی که در آیندۀ موجود است، شمار هرچه بیشتری را تصور کنند. بدینترتیب، از درون فضای ممکنات بالفعل، برای عرصهای که درصدد مطالعه در آن هستند، یک فضای «ممکنات بالفعل» فراهم میآورند. در گام بعد، میکوشند از میان این «ممکنات بالفعل» با تکیه به روشها و تعبیههای مناسب، «محتملترین»ها را مشخص سازند. در سومین گام، از میان گزینههای با حداکثر احتمال وقوع، آنهایی را که مطلوبترین یا مطلوبتر و در کنارشان آنهایی را که نامطلوبترین و یا نامطلوبتر به شمار میآیند، تعیین میکنند. بالاخره در آخرین مرحله، برای تحقق گزینههای مطلوب و جلوگیری از حدوث گزینههای نامطلوب، تمهیدات مناسب را به کار میگیرند.
آیندهاندیشی (آیندهپژوهی) را میتوان به یک اعتبار به سه شعبۀ اصلی تقسیم کرد: آیندهاندیشی بهشیوۀ غیرفعال، آیندهاندیشی با رویکردی فعال و آیندهاندیشی با رویکردی تحلیلی. از شیوۀ نخست عمدتاً با عنوان «پیشنگری»، «پیشبینی» و «پیشدانی» یاد میشود. هدف اصلی در این شیوه، شناخت تحولات آتی بهمنظور اتخاذ تصمیمات مناسب و یا درپیشگرفتن رویکردهای صحیح در زمان حال است.
در دومین شیوۀ آیندهاندیشی که از آن با عنوان «آیندهنگاری» یاد میشود، هدف، تنها شناخت آینده به نیت اتخاذ برخی مواضع در زمان حال نیست، بلکه برمبنای شناختی که از گزینههای محتمل و مطلوب و نامطلوب حاصل میشود، این کوشش صورت میگیرد که از میان انواع مسیرهای ممکن و محتمل برای آینده، یک مسیر ممکن و محتملِ خاص برساخته شود؛ بهعبارتدیگر، در این رویکرد به آینده، به یک معنا مسیر آیندهای که باید تحقق یابد، بهوسیلۀ آیندهاندیشان «نگارش» میشود. بدینترتیب، در این رویکرد، تعامل آیندهاندیش با تحولات آینده، تعاملی «فعال» به معنای تحمیل اراده برای تحقق یک مسیر خاص آینده است.