0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب  لنا روی شیروانی نشر گروه انتشاراتی ققنوس

کتاب لنا روی شیروانی نشر گروه انتشاراتی ققنوس

داستان ماجرای لنا و لارس...

کتاب متنی
نویسنده:
درباره لنا روی شیروانی
ریکه سرش را پایین می‌اندازد و کنار او می‌ایستد. او ابتدا باید چیزی را که الآن می‌شنود هضم کند. سپس آهسته می‌گوید: «آن‌ها هم.» انگار انتظار دیگری نداشت: آن‌ها هم. «بیا برویم.» آن‌ها دوباره از زیر سرپناه فروشگاه بیرون می‌آیند و در کنار هم زیر باران قدم می‌زنند. ریکه می‌گوید: «اولش خیلی بد است. بعد از رفتن بابام، مامانم نسنجیده رفتار می‌کرد. فکر می‌کردم از من خجالت می‌کشد و می‌ترسیدم نکند او هم یک وقت بگذارد و برود. من مرتب به فکر رفتارها و کارهای بابام بودم.» آن‌ها جلوِ یک ویترین می‌ایستند و عکس خودشان را در شیشه تماشا می‌کنند. قبل از این‌که به راه بیفتند ریکه سرش را به بالا و پایین تکان می‌دهد. ریکه تعریف می‌کند: «اوضاع عوض شد. حالا با مامانم خیلی خوب کنار می‌آیم، او عوض شده و یک عالم دوست پیدا کرده که مرتب به هم سر می‌زنند و از گذران زندگی با بچه‌ها آن هم به‌تنهایی با هم صحبت می‌کنند. بعضی اوقات از وکیل‌ها و روان‌شناسان دعوت می‌کنند و آن‌ها شروع می‌کنند به سخنرانی و اظهار فضل کردن. هرچند به نظر مامان آن‌ها وراجی می‌کنند.» لنا لِی‌لِی‌کنان دور می‌شود. ریکه لحظه‌ای با تعجب او را نگاه می‌کند و به دنبالش راه می‌افتد، سریع خود را به او می‌رساند. لنا می‌ایستد و به سمت ریکه می‌چرخد: «بگو ببینم الآن باید با مامان یا بابا صحبت کنم؟ یا نه بهتر است هنوز صبر کنم؟» آن‌ها به ایستگاه اتوبوس ریکه رسیدند. اتوبوس هم همان موقع از گوشه‌ای می‌پیچد. ریکه با خونسردی می‌گوید: «می‌دانی چه کار کن؟ برای مامانت نامه بنویس، نامه را هم جایی بگذار که حتما پیدا کند.» عقل لنا به این کار نرسیده بود. «چه بنویسم؟» اتوبوس می‌ایستد، ریکه در حالی که سوار اتوبوس می‌شود داد می‌زند: «هرچه فکر می‌کنی و به ذهنت می‌رسد. حتی اگر منصفانه و خوشایند نباشد.» در اتوبوس محکم بسته می‌شود. ریکه از پشت پنجره و لنا از پیاده‌رو برای هم دست تکان می‌دهند. او با نگاهش اتوبوس را دنبال و شروع به جور کردن جمله می‌کند. آخر شب که مامان دو بار به او گوشزد کرد که بهتر است برود بخوابد، او شروع به نامه نوشتن می‌کند. او چند روز است که روی آن نامه کار می‌کند منتها هر وقت دوباره نامه را می‌خواند عصبانی می‌شود که تمام چیزهای مهم را از قلم انداخته است.
دسته‌ها:

شناسنامه

فرمت محتوا
epub
حجم
817.۹۱ کیلوبایت
تعداد صفحات
160 صفحه
زمان تقریبی مطالعه
۰۵:۲۰:۰۰
نویسندهپتر هرتلینگ
مترجمگیتا رسولی
ناشرگروه انتشاراتی ققنوس
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۷/۰۶/۰۵
قیمت ارزی
4 دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
epub
۸۱۷.۹۱ کیلوبایت
۱۶۰ صفحه

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
منتظر امتیاز
45,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
لنا روی شیروانی
داستان ماجرای لنا و لارس...
گروه انتشاراتی ققنوس
منتظر امتیاز
45,000
تومان