0
امکان مطالعه در اپلیکیشن فیدیبو
دانلود
کتاب صوتی  شرط بندی نشر ماه آوا

کتاب صوتی شرط بندی نشر ماه آوا

کتاب صوتی
نویسنده:
ناشر:
درباره شرط بندی

از دوره‌ی کودکی هر بار از ما می‌پرسیدند که علم بهتر است یا ثروت پاسخ اغلبمان علم بود. چرا که فکر می‌کردیم تنها با علم می‌توان به ثروت دست یافت و انسان خردمند بهتر از انسان ثروتمند اما بی‌خرد است. اما ثروت هم مسئله‌ی کم اهمیتی نیست. حال اگر در یک شرایط قرار بگیریم و مجبور به انتخاب باشیم کدام را انتخاب می‌کنیم؟ اگر گزینه‌ای جلویمان بگذارند و بگویند 15 سال از عمر خود را بدهید و میلیون‌ها تومان پول دریافت کنید حاضر به انجام این کار هستیم؟ آنتوان چخوف نویسنده‌ی بزرگ روسی در داستان تاثیرگذار «شرط‌بندی» شخصیت‌های خود را با یک شرط‌بندی عجیب روبه‌رو می‌کند. شرطی که برنده‌ی آن برای بدست آوردن پول زیاد باید موقعیت سختی را تجربه کند.

about book image

خلاصه داستان شرط‌بندی

داستان کوتاه «شرط‌بندی»نوشته‌ی نویسنده‌ی بزرگ روسی آنتوان چخوف است که در سال 1889 میلادی به زبان روسی نوشته شد و در زبان انگلیسی با عنوان   The Betمنتشر شد. هنوز هم با گذشت بیش از یک قرن از انتشار آن، می‌توان از این داستان عمیق و پرمفهوم درس گرفت. همان‌طور که از نام‌ آن می‌توان حدس زد این داستان درباره‌ی شرط‌بندی بین دو نفر است و با به صورت دانای کل (سوم شخص) روایت می‌شود.

داستان با طرح پرسش «مجازات اعدام بهتر است یا حبس ابد» در یک مهمانی آغاز می‌شود. مرد بانک‌دار که میزبان مجلس است اعتقاد دارد که اعدام بهتر از حبس ابد است چرا که اگر انسان در یک لحظه به زندگی‌اش پایان دهد بهتر از این است که در حبس ذره ذره زجرکش شود. اما وکیل جوانی با این حرف میزبان مخالفت می‌کند و می‌گوید که حبس ابد بهتر از اعدام است چون زیستن به هر شکلی بهتر از مرگ است. به این ترتیب بین مرد بانکدار ووکیل جوان شرطی بسته می‌شود که اگر وکیل بتواند به مدت 15 سال در یکی از اتاق‌های نزدیک خانه‌ی بانکدار حبس انفرادی را تحمل کند، دو میلیون روبل از بانکدار دریافت کند. وکیل جوان حق خروج از این اتاق و ارتباط با دنیای بیرون را ندارد. او تنها مجاز به خواندن کتاب، نوشتن و خوردن و خوابیدن است اما بعد از 15 سال پایانی غافلگیرکننده برای هر دو شخصیت اتفاق می‌افتد.

آنتوان چخوف؛ داستان‌نویس معروف روس

آنتوان چخوف نویسنده و نمایشنامه‌نویس بزرگ روسی در 17 ژانویه سال 1860 در «تاگانروک» در شمال قفقاز در خانواده فقیری به دنیا آمد. او براى به دست‌آوردن هزینه‌های زندگی خود و خانواده اش، برای روزنامه‌های فکاهی روسیه داستان‌های کوتاه و مطلب می‌نوشت. چخوف در سال 1880 وارد دانشکده پزشکی شد و از آن زمان به بعد نوشتن برای او تبدیل به یک حرفه جدی شد. از اولین مجموعه داستان‌های چخوف «قصه‌های ملپامن» و مجموعه داستان «هنگام شام» بودند که آن‌ها را در سال آخر دانشگاه و بعد از فارغ‌التحصیلی منتشر کرد. چخوف برای مجموعه داستان‌های«هنگام شام» جایزه پوشکین را از فرهنگستان روسیه دریافت کرد. آنتوان چخوف مهارت فوق‌العاده‌ای در نوشتن داستان‌های کوتاه داشت به طوری‌که از این نویسنده نزدیک به 700 داستان کوتاه تاکنون منتشر شده است که بیش‍تر آن‌ها را هنوز هم می‌توان بارها و بارها خواند.

از مهم‌ترین داستان‌های کوتاه او می‌توان به داستان«شرط‌بندی»، «از دفترچه خاطرات یک دوشیزه» و «بوقلمون صفت» اشاره کرد. تسلط چخوف تنها به داستان کوتاه محدود نشد. او در نوشتن نمایشنامه و رمان هم تبحر زیادی داشت و آثار مطرح زیادی را در شکل نمایشنامه و رمان از خود به جا گذاشت.

«دایی وانیا»، «سه خواهر»، «مرغ دریایی» و «باغ آلبالو» از نمایشنامه‌های چخوف و «دوئل»، «داستان ملال انگیز» از داستان‌های بلند او هستند. توانایی و نبوغ چخوف در انتخاب گفت‌وگوهای جذاب و روایت واقع‌گرایانه‌ی او باعث شد تا بسیاری او را یکی از مهم‌ترین داستان کوتاه‌نویسان تاریخ بنامند.

آنتوان چخوف عمر کوتاهی داشت او در چهل و چهار سالگی زمانی که 25 سال از زندگی خود را وقف ادبیات کرده بود در سال 1904 بر اثر بیماری سل از دنیا رفت. با این‌که سال‌ها از مرگ او می‌گذرد اما ادبیات مدرن جهان مدیون سبک و آثار چخوف است.

ویژگی داستان‌های کوتاه چخوف

چخوف از نویسندگان بزرگ روسی است که هنوز هم بعد از گذشت یک صده از مرگ او  بسیاری از نویسندگان معاصر روسی و غیر روس تحت تاثیر داستان‌های او هستند. چخوف با سبک خاص خود چهره‌ی ادبیات مدرن جهان را دگرگون کرد و شیوه‌ی داستان‌نویسی او حتی بر نویسندگان نسل سوم آمریکا هم تاثیر زیادی داشت به طوری که «ریموند کارور» نویسنده‌ی مینی‌مالیست آمریکایی، چخوف را استاد خود می‌دانست.

یکی از دلایلی که این چنین آثار چخوف و سبک او را زنده نگه داشته است نگرش واقع‌گرایانه‌ی است که در بیش‌تر داستان‌هایش دیده می‌شود.داستان‌های چخوف روایت‌گر مسائل و دغدغه‌هایی است که از دل جامعه‌ بیرون آمده‌اند و برای هر خواننده‌ای قابل درک است، چرا که داستان‌های چخوف محدود به زمان و جامعه‌ی روسیه نیست بلکه هر خواننده‌ای در هر جای این جهان با این مسائل مواجه است و به راحتی با آن‌ها همذات‌پنداری می‌کنند. چخوف لایه‌های پنهان مسائل ساده‌ی روز که به ظاهر به چشم نمی‌آیند را در بستر داستان روایت می‌کند.

چخوف در روایت داستان‌های کوتاهش از شرح و بسط طولانی خودداری می‌کند و با ایجاز و خلاصه‌گویی بیشتر زندگی معمول افراد و رویدادهای تراژیک جزئی زندگی آن‌ها را روایتمی‌کند.

چخوف در طرح مسائل فلسفی استاد است. او به خوبی در یک داستان به ظاهر ساده در داستان کوتاه «شرط‌بندی» با مقدمه‌ای کوتاه، سریع وارد داستان می‌شود.چخوف در داستان شرط‌بندیبرای پاسخ دادن به این سوال که حبس ابد بدتر است یا مجازات اعدام، بین دو شخصیت بانکدار و وکیل یک شرط‌بندی عجیب را مطرح می‌کند که در زندگی واقعی کسی اتفاق نمی‌افتد. این شگرد چخوف است که سوالات فلسفی خود را در داستانیساده مطرح می‌کند و پاسخ آن را در واقعیت نشان می‌دهد نه در دنیای انتزاعی.

یکی از هنرهای چخوف در داستان‌نویسی خلق پایان‌بندی حیرت‌انگیز است که در داستان شرط‌بندی هم این نکته به خوبی دیده می‌شود. چخوف در این داستان افکار مرد وکیل را برای خواننده رو نمی‌کند و ممکن است هر لحظه در ذهن مخاطب این سوال شکل بگیرد که چرا وکیل جوان شرط‌بندی را قبول می‌کند. آیا از دست دادن 15 سال عمر خود به هر قیمتی می‌ارزد؟ اما پایان‌بندی بی‌نظیر این داستان افکار هر دو شخصیت را و دیدگاه‌های آنان را به خواننده نشان می‌دهد و او را غافلگیر می‌کند. چخوف از طریق داستان‌های کوتاهش پیام‌های بزرگی را به خوانندگان انتقال می‌دهد و همین باعث ماندگاری نام او در ادبیات جهان شده است. او در داستان شرط‌بندی این پیام را به خواننده می‌رساند که «پول بی ارزش است و علم و دانش قابل قیمت‌گذاری نیست».

چخوف در یکی از مصاحبه هایش گفته است که: «کار نویسنده این نیست که درباره مسائل بشری، دین و خدا و خوش‌بینییا بدبینی اظهار نظر کند. وظیفه واقعی او این است که با دقت و صداقت نشان بدهد که آدم‌های واقعی درباره این مسائل چگونه فکر می‌کنند و چه می‌گویند».

کتاب شر‌ط‌بندی اثر آنتوان چخوف با ترجمه‌ی «حسین کارگر بهبهانی» را انتشارات کانون فرهنگی چوک منتشر کرده است.

نسخه صوتی کتاب شرط‌بندی را نشر «ماه آوا» با خوانش«میلاد تمدن» منتشر کرده است و سایت فیدیبو نسخه‌ی صوتی آن را برای علاقه‌مندان به داستان کوتاه در سایت و اپلیکیشن قرار داده است.

برای خرید PDF داستان‌های کوتاه، نمایشنامه و رمان‌های آنتوان چخوف از طریق سایت فیدیبو اقدام کنید.

about book image

در بخشی از کتاب صوتی شرط‌‌بندی می‌شنویم

 از منظر عده ای از آنان، حبس ابد می بایست در همه جا جانشین اعدام می شد. بانکدار، که میزبان آنان نیز بود، گفت: «من با شما هم رأی نیستم. نه اعدام را تجربه کرده‌ام و نه حبس ابد را، اما اگر کسی بخواهد میان آن‌ها اولویت قرار دهد. به شخصه- اعدام را اخلاقی و انسانی‌تر از حبس ابد میبینم، اعدام فرد را در جا می‌کشد منتها حبس ابد آهسته آهسته، کدام جلاد انسانی‌تر عمل می کند؛ آن که در عرض یکی دو دقیقه شما را می‌کشد یا آن‌که طی سالهای متمادی جانتان را می‌گیرد؟»

یکی از مهمان‌ها گفت: «هر دوی این‌ها به یک نسبت غیر اخلاقی‌اند، چون هر دو هدف یکسانی دارند: گرفتن جان. دولت خدا نیست و حق ندارد چیزی را بگیرد که وقتی آن را بخواهی بازگشتی در آن نیست!» در میان مهمانان، وکیل جوان ۲۵ ساله‌ای حضور داشت. وقتی نظرش را پرسیدند، گفت: «مجازات اعدام و حبس ابد به یک نسبت غیر اخلاقی اند، اما اگر ناچار بودم میان مجازات اعدام و حبس ابد یکی را انتخاب کنم، قطعأ حبس ابد را برمی‌گزیدم. زندگی کردن به هر نحوی بهتر از مرگ است».

بحث داغی در گرفت. بانکدار، که جوان‌تر بود و آن‌روزها نگران‌تر به نظر می‌رسید، ناگهان عنانش را از دست داد و با مشت بر میز کوبید و سر مرد جوان فریاد کشید: «درست نیست... من سر دو میلیون شرط می‌بندم که پنج سال در حبس انفرادی نمی‌مانید!»

مرد جوان گفت: «اگر جدی می‌گویید من شرط را قبول می‌کنم، منتها پنج سال نه، بلکه پانزده سال می‌مانم!»

بانکدار با صدای بلند گفت: «پانزده سال؟ ... باشد!... آقایان من سر دو میلیون شرط می‌بندم». مرد جوان گفت: «قبول است. شما سر پولتان شرط می‌بندید و من سر آزادیم!» و بدین ترتیب، این شرط خطرناک و مسخره بسته شد.

شناسنامه

فرمت محتوا
mp۳
حجم
23.۹۷ مگابایت
مدت زمان
۲۴:۴۵
نویسندهآنتون چخوف
مترجم حسین کارگر بهبهانی
راویمیلاد تمدن
ناشرماه آوا
زبان
فارسی
تاریخ انتشار
۱۳۹۷/۰۵/۱۴
قیمت ارزی
2.۵ دلار
مطالعه و دانلود فایل
فقط در فیدیبو
mp۳
۲۳.۹۷ مگابایت
۲۴:۴۵

نقد و امتیاز من

بقیه را از نظرت باخبر کن:
دیگران نقد کردند
4.6
از 5
براساس رأی 1605 مخاطب
آموزنده 🦉 (62)
اجرای روان 🎙️ (51)
5
77 ٪
4
14 ٪
3
4 ٪
2
1 ٪
1
2 ٪
873 نفر این اثر را نقد کرده‌اند.
5

دوستان تحلیل من اینکه : بانکدار :ابتدای داستان اعدام که مرگ راحتی بود رو به زندگی سخت ترجیح داد و شخصی سطحی نگر بود چرا که گفت بین اعدام و حبس ابد اعدام بهتره در صورتی که کسی که اعدام شده هیچگاه زنده نمانده که بگه خوب شد اعدامم کردید تو حبس ابد اذیت می شدم اما در انتهای داستان نظرش عوض میشه و برای حفظ زندگیش حاضر به قتل وکیل زندانی را دارد تا هر جور شده زندگی اش را حفظ کند وکیل : در ابتدای داستان به اینکه زندگی در هر شرایطی بهتر از اعدام است اعتقاد داشت اما زمانی که خود را محکوم به حبس انفرادی سختی کرد و ۱۵ سال از جوانی اش بی جهت خود را عذاب داد و مجنون شد و از تمام لذایذ زندگی دست کشید همه ی انسانهای دنیا را به اعدام محکوم کرد نتیجه : انسان باید در شرایط قرار بگیرد تا سختی چیزی را درک کند و وقتی چیزی را حس و تجربه نکردی نمی توانی قضاوت کنی همه چیز بستگی به انسان های مختلف در شرایط های مختلف دارد و نمیشه نظر قطعی نسبت به چیزی یا کسی داد

5

خیلی کتاب جالب و قابل تاملی بود.دیالوگ های نامه وکیل خیلی تاثیر گذار و عمیق بود. تلنگر عجیبی به آدم وارد میکنه. اما من نتونستم با آخر داستان ارتباط برقرار کنم. شاید اگر من جای وکیل بودم، بعد از گذراندن ۱۵سال حبس انفرادی خودخواسته و رسیدن به بلوغ و تحول روحانی عظیمی که در من ایجاد شده بود، هرگز فرار نمی کردم.من انتظار داشتم صبح رووز موعود جسد وکیل پشت میز تحریرش پیدا بشه.چون برای کسی که در اوج انزوا و اسارت به رهایی و ادراک دست پیدا میکنه،آزادی تعریف متفاوتی خواهد داشت. این کتاب منو به یاد گفته نلسون ماندلا انداخت، که گفت دلم برای زندانبانم می سوزد چون هربار که در سلول من باز میشود او سیاهی و تاریکی می بیند و من جهانی سرشار از نور و روشنایی. حالا زندانی کیست؟ او یا من؟

1

چخوف خیلی نویسنده قدری هست ولی انصافا این داستانش ضعیف بود.من نتونستم باهاش ارتباط برقرار کنم.خب یعنی چی که لذت های دنیا رو پوچ نشون داده؟کیه که ندونه هیچ لذتی ابدی نیست؟؟؟الان اون زندانی از لذت های پوچ دنیا فرار کرد کجا رفت؟تو جامعه؟رفت به زندگی عادیش که خوردن و نوشیدن و نزدیکی کردن هست برسه؟قاعده ش این بود که یا خودشو میکشت یا اگه بلد بود از پنجره فرار کنه همون وقتی که فهمید دنیا پوچه از پنجره فرار میکرد نه بعد از ۱۵ ساااال و دقیقا ۵ ساعت قبل از ساعت موعود!!!واقعا افتضاح .اصلا درسی نگرفتم،زندگی همین لذت های به ظاهر ساده ست.ابدا نباید به پوچ بودنش فکر کرد نباید به انتهاش فکر کرد.وقتی یه لیوان آب خوردی در حین خوردن لذذذذت ببر نه اینکه حین خوردنش بگی وااای بلاخره یه روزی آب زمین میخواد تموم شه پس اب خوردن چه مسخره س...خلاصه بگم افتضاح بود

4

بسیار زیبا...اشکهایم سرازیر شد هرلحظه اش چنگی در قلبم می انداخت.

5

سلام. کتاب فوق العاده ای بود... زندانی تونست از زندگی در زندان هم‌ نیز لذت ببره هرچند افراد کثیری هستن که آزادن و از این آزادی لذت نمیرن... اینکه ما بتونیم همانند این زندانی در زندگی فعلی رو انجام بدیم که دوست داریم میشه بهمون گفت فرد موفق.... من بعنوان یک فرد درون‌گرا خودم رو غرق در کتاب کردم چون زندگی می کنم با مطالعه ی دستاوردهای دیگران.... در کتاب انسان در جستجوی معنا مطالبی گفته شده که با شنیدن این اثر زیبا من رو به یاد اون مطالب انداخت... اون زندانی از طریق خواندن کتب مختلف معنی زندگی را یافت... او دیوانه و مجنون نشد... زندانی هرگز قادر به تجربه ی همه ی مطالبی که مطالعه کرده نبود...او با تجربه ی زندگی شخصیت های داستان ها با مصائب و خوشی های اونا آشنا شده.

1

من نتیجه ای نگرفتم ..باز هم در این داستان وکیل جوان اشتباه کرده و عمر خود را تلف کرده درسته هی کتاب خوانده و تفکر کرده که مثلا مثلا آنجاست ولی ......حس نکرررده تجربه نکررده ....و برای یک شرط بندی مسخره خودش را از زندگی محروم کرده و واقعا چرا یک آدم سالیان زندگی خود را برای ثابت کردن برای یک شخص باید خراب کند؟؟؟؟واقعا چرا؟؟؟؟و همچنین کار خود را به پایان نرساند چند ساعت زودتر فرار کرد این نکته از همه بدتر ...!در کل داستان خوبیه ~ولی آموزنده نیست اصلا مثلا من الان نتیجه گرفتم خودمو حبس کنم و فقط کتاب بخونم و تفریح نکنم؟؟😂😂😂😂از هر جهت نگاه کنیم آموزنده نیست این نظر منه .راستی اولین کتاب صوتی هست که گوش دادم حال داد مرسی*

5

این کتاب خیلی زیبا ، سرسبز و‌پر از معانی فرهنده و دل گشا بود. پر از هیجانات بود. صدای گوینده گوش انسان رو نوازش میداد و باعث دلگرمی بود. این کتاب رو به همه پیشنهاد میکنم. با این کتاب تو هر خط اون درس های بزرگی میگیری ؛ درس هایی که شاید هرکسی اونارو بهت نگه. من از این کتاب نتیجه گرفتم که دنیا زودگذر و فانی هست. حرص مال دنیا رو خوردن ارزش اذیت و اذار روح و جسم ما رو نداره. ما باید زندگی کنیم و از آزادی و چیزهای حتی کوچیک که داریم لذت ببریم. چنان که حتی تو داستان هم بهش اشاره شد. این کتاب زیبا و تاثیر گذار بود. ممنون از آنتون چخوف و همچنین گوینده و کادر اجرایی اون که این کتاب زیبا رو برای ما فراهم کردند.

5

سیلی محکمی به ادم میزنه . بسیار زیبااااااااااا

3

شرط بندی جالبی بود اینکه حق زندگی از یه ادم گرفته بشه اونم با اعدام واقعا وحشتناکه یه ادم چقد خوب میتونه تو حبس با خودش فکر کنه و کلی اطلاعات بدست بیاره و روز به روز خودشو شکوفا کنه ولی با اعدام چی؟حق زندگی گرفته میشه البته حق زندگی از یه ادم میتونه با حبس کردنش هم گرفته شه ولی بستگی به اون شخص داره ?که چقد باهوش باشه چقد تو یه اتاق کوچیک به جنگل ها و دریا ها و کوه ها سفر کنه و چقد درست گفت که بیذارم از دنیای فانی شما زیرا زشتی را به جای زیبایی انتخاب کرده اید ??

5

داستان کوتاه جالبی بود. البته اگر عمق مطلب رو بگیریم. بعضی دوستان فقط پوسته‌ی داستان رو برداشتند و با مثال دو سال شیرینی نخوردن و بی تفاوتی مقایسه کردند. حقیقت اینه که افراد، به میزانی که بیشتر از مغزشون استفاده می‌کنند، بیشتر به پوچی دنیای حال حاضر میرسند و در نتیجه مواردی که برای دیگران جذابه، برای آن‌ها فقط هیچه… این موضوع رابطه کاملا مستقیم با کتاب خواندن و جهان‌بینی داره. به همین دلیله که وقتی کسی مطالعه‌اش کنه، دهانش همیشه بازه و با قضاوت زیاد دیگران فکر می‌کنه صحبتش درسته.

نمایش 863 نقد دیگر
4.6
(1,608)
آموزنده 🦉 (62)
٪30
40,000
28,000
تومان
%30
تخفیف با کد «HIFIDIBO» در اولین خریدتان از فیدیبو

گذاشتن این عنوان در...

قفسه‌های من
نشان‌شده‌ها
مطالعه‌شده‌ها
شرط بندی
آنتون چخوف
ماه آوا
4.6
(1,608)
آموزنده 🦉 (62)
٪30
40,000
28,000
تومان