نویسنده کتاب حاضر در تلاش است تا از طریق بررسی تفاوت رویکرد کانت و هگل در خصوص مفهوم ابژه، تمایزات ایدئالیسم این دو متفکر را توضیح دهد. کتاب به طور کلی پنج فصل دارد که فصل نخست آن به شرح و ریشهیابی تحلیلیـ تاریخیِ ایده اصلی کتاب نقد عقل محض با تمرکز بر انقلاب کپرنیکی و آموزه «ترکیب» اختصاص دارد. فصل دوم به بررسی مختصر برخی نقدهای هگل به فلسفه کانت اشاره دارد و فصول سوم و چهارم به پاسخهای ایجابی جایگزین هگل به این نقدها در آثار مختلفش میپردازد. به این ترتیب، استرن با محور قرار دادنِ مفهوم «ابژه»، شرحی اجمالی از بخشهایی از سه اثر اصلی هگل (پدیدارشناسی روح، علم منطق و دایرةالمعارف علوم فلسفی) ارائه میدهد که مرتبط با بحث ابژهاند و نهایتاً در فصل آخر بحث را با جمعبندی مسائل مطرحشده و حل و فصل مسئله وحدت و کثرت در روح مطلق هگلی به پایان میبرد.
بزرگترین نقدی که به اثر حاضر وارد است، تحلیل ارتباط کانت و هگل بدون توجه به جایگاه میانجیهای بسیار مهمی مانند فیشته و شلینگ، یا رمانتیکهای اواخر قرن هجدهم است. استرن ایدههای کانت و هگل را بر اساس نص آثارشان با یکدیگر مقایسه کرده و در این معنا روندِ چگونگیِ برآمدن ایدئالیسم مطلق هگل از بطن ایدئالیسم استعلایی کانت را در کلیت ایدئالیسم آلمانی مسکوت گذاشته است که خود این رویکرد البته غیرهگلی است. همچنین استرن، باز هم به شیوهای غیرهگلی، بخشهایی از آثار هگل را منفک از کلیت اثر بررسی میکند و ایدهها را در کلیت پیشرونده آن ملاحظه نمیکند که شاید با توجه به حجم و پروبلماتیکِ کتاب اجتنابناپذیر باشد. مشکل این شیوه تحلیل، دستکم در فلسفه هگل، این است که امکان سوفهم و سوتعبیر را فراهم میکند. شیوه دیالکتیکی آثار هگل باعث میشود که موضع خود هگل در متن شناور باشد.
در کل رسالاتی که در پی بررسی تطبیقی یک امر در دو یا چند نظام فلسفی هستند، قدم در مسیر مفید اما دشواری گذاشتهاند. این کتاب با ترجمه درست و روانی که دارد به خوبی از پس این امر برآمده.
3
آقای اردبیلی با تسلطی که در ترجمه متون فلسفی دارند این کتاب رو هم عالی ترجمه کرده اند .