مطالعات منش ملّی موافقان و مخالفان زیادی دارد. یکی از قویترین استدلالهای مخالفان این دسته مطالعات آن است که چگونه میتوان با وجود تمایزات طبقاتی، جنسیتی، تحصیلی و تجارب متفاوت خانوادگی، شغلی، و امثالهم برای تمام یا اکثریت اعضای یک ملّت، شخصیت یاویژگیهای خاصیقائل شد. این وضعیت بهخصوص هنگامی حادتر میشود
که با جامعۀ متکثرتری مثل ایران سر و کار داشته باشیم، جامعهای با چندین قومیت و زبان مادری، مذاهب متنوع و اقلیمهای گوناگون.
دغدغۀ ما در اینجا ذکر انتقادات وارد بر مطالعات منش ملّی و پاسخگویی به آنها یا موجّه جلوه دادن چنین مطالعاتی نیست، چرا که خود درصدد مطالعهای از این جنس نیستیم. نگاه ما به موضوع، نگاه موافقت یا مخالفت نیست بلکه پرسش از چگونگی است. فارغ از مخالفت و موافقت ما، اظهارنظر و مطالعه دربارۀ منش ملّی ایرانیان همیشه در جریان بوده و موضوع کار ما، بررسی اسناد مربوط به آنها است. اما سوای از وجود یا عدم وجود اشتراکاتی در سطح ملّت ایران، بهبررسی دلایلی میپردازیم کهپرداختن بهمنش ملّی را ـ حداقل ازجنبههای غیرعلمی ـ موجّه میسازد.