

کتاب پیراهنهای همیشه
مردان فوتبال
نسخه الکترونیک کتاب پیراهنهای همیشه به همراه هزاران کتاب دیگر از طریق اپلیکیشن رایگان فیدیبو در دسترس است. همین حالا دانلود کنید!
نقد و بررسی کتاب پیراهنهای همیشه
«آنها دوروی یک سکهاند. بازیکن یکطرف و عاشق سینهچاک طرف دیگر. بازیکن با پاهایش بازی کرده و عاشق سینهچاک با قلبش. بازیکن در کسوت گلادیاتور به میدان آمده و عاشق سینهچاک کنار او در هیبت رزمآرای خیالی نفسنفس زده. آنها در نمایشی که گاهی بزرگ بوده و گاهی حقیرانه کنار هم جلو رفتهاند. شانهبهشانه. باهم دویدهاند و باهم برخاستهاند. باهم به داور اعتراض کردهاند و باهم مشتهایشان را در برابر جبههی خصم بالا آوردهاند» اینها جملاتی است که حمیدرضا صدر کتاب جذابش را با آن شروع کرده است. کتابی که تکنگاریهایی است دربارهی مردان فوتبال. مردانی که سالها لحظات فوقالعادهای برای طرفداران جذابترین ورزش جهان رقمزدهاند. کتابی که اگر فوتبال دوست باشید و نامها برایتان آشنا باشد امکان ندارد بتوانید آن را زمین بگذارید.
درباره کتاب پیراهنهای همیشه اثر حمیدرضا صدر
پیراهنهای همیشه با عنوان کامل «پیراهنهای همیشه، مردان فوتبال: تکنگاریها» سال 1396 منتشرشده است. انتشارات چشمه این کتاب را روانهی بازار کتاب ایران کرده است. این کتاب تکنگاریهایی دربارهی تعداد زیادی از ستارههای قدیم و جدید دنیای فوتبال است و حمیدرضا صدر درست مانند تفسیرهایش با لحنی مهیج و پرفرازونشیب تمام آنچه برای آنها رخداده را روایت کرده است. نویسنده این کتاب را به بردارش شاهین که درگذشته بازیکن تیم فوتبال هما بوده تقدیم کرده است. در فهرست پرشماری که او دربارهی آنها نوشته است دو ستارهی ایرانی هم قرار دارند: ناصر حجازی و همایون بهزادی
حمیدرضا صدر در مقدمهای که بر کتابش نوشته است میگوید: «بازی زمانی تمامشده که توپ نخواسته در برابر سرنوشتش کرنش کند، ولی سوت را کشیدهاند و توپ آرامگرفته. همینطور بازیکن و عاشق سینهچاک. آفتاب رفته و پرده را پایین کشیدهاند. بازیکن کفشها را درآورده، بوسهای بر توپ زده و در تاریکی مسیر رختکن گمشده. هم عاشق سینهچاک اشک ریخته و هم توپ. عاشق سینهچاک مانده و هزار خاطره. این دفتر بازگوکنندهی چند تا از آن هزار هزارتاست.»
مروری بر فصلهای کتاب پیراهنهای همیشه
هر فصل از کتاب پیراهنهای همیشه به یک بازیکن اختصاصیافته است و یادآور لحظههایی که آنها را رقمزدهاند. بازیکنهایی از دهههای دور تا آنهایی که هنوز پا به توپند. بعضی از بازیکنهایی که فصلی به آنها اختصاصیافته این افراد هستند:
جوزپه مئاتزا: برگ مرده
آلفردو دی استفانو: نخستین کهشکان واقعی
فرانس پوشکاش: ساتچو پانزا
بابی چارلتون: شطرنج مرگ و زندگی
پله: تا آسمان هفتم
فرانتس بکن بائر: از دل ویرانههای مونیخ
گرد مولر: حس هفتم
یوهان کرایف: هرگز آن لالهها را بوییدهای
همایون بهزادی: راحت شدی همایون خان، راحت
ناصر حجازی: نگاهتان میکنیم آقای حجازی
پائولو مالدینی: پیوسته راه برو کاپیتان، پیوسته
دیگو مارادونا: آخرین شورشی
روماریو: نگران نباش مربی عزیزم
اریک کانتونا: من کانتونا هستم، شما کی هستین؟
روبرتو باجو: بعدازظهر داغ در پاسادنا
رائول: نسخه اول، نسخه دوم
آلساندرو دل پیرو: نامهای به آلساندرو
جان تری: چه ستایش کنید، چه نکنید...
رونالدو نازاریو: بازمیگشتی، همیشه بازمیگشتی
روبرتو کارلوس: گلوله
لوئیس فیگو: شب خوک زده
الیور کان: هم وظیفهی بردن، هم گناه باختن
زینالدین زیدان: آن چیست که صبحها چهارپا دارد، ظهرها دوپا، شبها سه پا؟
خاویر زانتی: همه را شرمسار کردی ال کاپیتانو
دیوید بکام: پسر خوشچهرهی خوشپوش
استیون جرارد: ساعت دو و سیودو دقیقهی بعدازظهر
پائولو دی کانیو: خروسجنگی
جیان لوئیجی بوفون: دستها
فابیو کاناوارو: پسر کوتوله
کارلس پویول: موبی دیک
ژاوی: همه در اکنون زندگی کردند و تو در آینده
آندرهس اینیستا: مردی از لامانچا
کاکا: برزخ ستاره بودن و نبودن
آندره آ پیرلو: همان معمار، همان رهبر ارکستر
کریستیانو رونالدو: پسر
لیونل مسی: خاموش، خیلی خاموش
نیمار: دانای علم حکمت
تعداد افراد این فهرست بسیار بیش از اینهاست و تقریباً تاریخ فوتبال را پوشش داده است.
در بخشی از کتاب پیراهنهای همیشه میخوانیم
یک ساعت مانده به ساعت یک و نیم بعدازظهر نام بازیکنان دو تیم را اعلام کردهاند. راجزر ترکیب برابر نوریچ را که یکشنبهی پیش 2-3 پیروز شد حفظ کرده. کاپیتان جرارد پیراهن شمارهی هفتش را پوشیده، جانسن، اسکرتل، ساکو و فلاناگان پشت سرش قرارگرفتهاند لوکاس، آلن و استرلینگ اطرافش و کوتینیو و سوارز جلوش. مورینیو به قولش وفادار مانده و به بزرگانش استراحت داده. حتا پسر گمنام بیستسالهای به نام توماس کالاس که تاکنون فقط دو دقیقه برای چلسی به میدان رفته را هم راهی زمین کرده. همینطور دمبا با بازیکن بیستونهسالهی فرانسوی را که تا اینجا نقش کمرنگی دربازیهای چلسی داشته و فقط چهار گل در لیگ زده.
سرخ پوشان و آبی پوشان در آن بعدازظهر بهاری آفتابزده پا به زمین آنفیلد گذاشتهاند. لیورپولیها بنرهایشان را درآوردهاند. سرود تو هرگز تنها گام برنخواهی داشت را خواندهاند و بلافاصله شعار «داریم قهرمان میشیم» را سر دادهاند. قرار بوده انتظار طولانی و دردناکشان تمام شود. تمام. کاپیتان جرارد در کتابچهی بازی در یادداشت کوتاهش مهربانانه نوشته «هنوز مأموریتمان تمام نشده.» نوشته آخرین باری که لیورپول قهرمان لیگ شده او دهساله بوده و حالا سیوچهارساله شده و میخواهد قدم آخرش را جانانه بردارد.
لیورپول در برهههای آغازین بازیهایش معرکه کارکرده. طی بیست دقیقهی اول چهار گل به آرسنال زده و دو گل به سیتی. ولی نه آن روز نه برابر چلسی. چلسی نه آرسنال بوده و نه سیتی. چلسی تیمی بوده از آن مورینیو و مورینیو راز و رمز دفاع به مردانش برای این نبرد را یاد داده. توپ هفتاد درصد اوقات در اختیار لیورپولیها بوده. ولی بازی بدون گل پیش رفته. اشلی کول توپ را از روی خط دروازهی چلسی دفع کرده. توپ با شوت سوارز به دست برانیسلاو ایوانوویچ خورده و مارتین اتکینسن سوتش را به صد! درنیاورده. بازی بدون گل جلو رفته و جلوتر. همهی بازیکنان چلسی به دفاع روی آوردهاند. حتا دمبا با. اتوبوس آبیرنگ پارک شده برابر دروازهی مارک شوارزر تکان نخورده. طرفداران لیورپول با خنده و شور شعار «ملالآور، چلسی ملالآور» سر دادهاند.
ولی دو دقیقه از نیمهی دوم که گذشته فاجعه رخداده. آسمان آنفیلد به زمین آمده و سرنوشت فصل همانجا روشنشده. خوشخیالیها به باد رفتهاند و کاخ رؤیاها فروپاشیده.
درباره حمیدرضا صدر
حمیدرضا صدر مفسر فوتبال و نویسنده و منتقد سینما است. او سال 1344 در مشهد به دنیا آمده است. حمیدرضا صدر در رشتهی اقتصاد دانشگاه تهران درسخوانده و مدرک کارشناسی ارشدش را هم در رشتهی مهندسی شهرسازی از این دانشگاه دریافت کرده است. حمیدرضا صدر مدرک دکترایش را از دانشگاه لیدز در انگلستان دریافت کرده است.
طرفداران فوتبال احتمالاً حمیدرضا صدر را از برنامهی نود به خاطر دارند. سبک صحبت پرهیجان و صدای خاص حمیدرضا صدر و البته اطلاعات بسیار دقیق و حافظهی فوقالعادهاش او را در ذهن طرفداران فوتبال ماندگار کرده است. حمیدرضا صدر با عینک متفاوتی به دنیای ستارههای فوتبال نگاه میکند و از زاویهای منحصربهفرد آنها را روایت میکند. همین مسئله باعث شده علیرغم اینکه بسیاری از کارشناسان فوتبال با نظراتش موافق نیستند اما او یکی از پرمخاطبترین مفسران فوتبال در ایران است.
حمیدرضا صدر در عرصهی روزنامهنگاری هم بسیار فعال است و سالهاست در مجلهی فیلم یکی از نویسندگان ثابت است. او در نشریاتی مانند تهران امروز، زن روز، هفت، مجله سروش و چندین و چند رسانهی ورزشی فعالیت میکند.
حمیدرضا صدر کتابهای زیادی تألیف و ترجمه کرده است. از میان آثار حمیدرضا صدر میتوان به کتابهای «درآمدی بر تاریخ سینمای ایران»، «پسری روی سکوها»، «نیمکت داغ»، «تو در قاهره خواهی مرد»، «سیصد و بیستوپنج» و «روزی روزگاری فوتبال» اشاره کرد.
چرا باید این کتاب را خواند؟
فوتبال یک قصهی متفاوت است. نقش کوچکی از زندگی، فراز و نشیبی هیجانانگیز، اتفاقی فوقالعاده. آدمهای عاشق فوتبال سالها با آدمهای این کتاب زندگی کردهاند، برای دیدن بازیهایشان از امتحان جاماندهاند، از سرکار مرخصی گرفتهاند، سفرهای طولانی رفتهاند و شلوغیهای عجیب و غریب وصفهای طولانی را تحمل کردهاند. با این کتاب میتوان تاریخ فوتبال را مرور کرد. از آمریکای جنوبی به اروپا رفت، به ایران سالهای دور سر زد و تغییرات را فهمید. فرق ستارههای نسل قدیم و نسل جدید و البته کتاب پر از نوستالژی است. پر از یادآوریهای فوقالعاده از لحظههایی که در مغزها و قلبها حکشدهاند. اگر دنیای فوتبال را دوست داشته باشید و دلتان بخواهد در چند ساعت، درحالیکه توی اتاقتان نشستهاید از آنفیلد تا امجدیه و از نیوکمپ تا آلیانس آرنا سفر کنید، اگر میخواهید گل دل پیرو به رئال و خداحافظی زیدان را مرور کنید، لیز خوردن جرارد در بازی با چلسی را ببینید و حضور کارلوس پویول در کوپا دل ری 2011 را تجربه کنید این کتاب سفری هیجانانگیز را برای شما رقم خواهد زد.
آنچه در بالا خواندید بررسی و نقد کتاب پیراهنهای همیشه اثر حمیدرضا صدر است. خرید و دانلود کتاب الکترونیکی این اثر در همین صفحه ممکن است.
نظرات کاربران درباره کتاب پیراهنهای همیشه